به گزارش پارس به نقل از فارس، مجموعه تلویزیونی « کلاه پهلوی» به کارگردانی « سیدضیاءالدین دری» جمعه شب ها از شبکه یک سیما پخش می شود.

این مجموعه تلویزیونی از حضور بسیاری از چهره های سینمایی و تلویزیونی بهره برده است که یکی از آنها « امین حیایی» است.

این بازیگر در مجموعه کلاه پهلوی نقش « کریم سورچی» را ایفا کرده که ۶ وجه متفاوت دارد و قطعا یکی از اصلی ترین نقش های این سریال است که البته با بازی امین حیایی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.

امین حیایی امروز چهارشنبه -۲۹ مردادماه- در جمع خبرنگارانی قرار گرفت که از رسانه های مختلف برای بازدید از پشت صحنه سریال کلاه پهلوی به شهرک غزالی آمده بودند. او علی رغم اینکه دست چپش را گچ گرفته بود، با خوشرویی به سوالات خبرنگاران پاسخ داد که در ادامه می خوانید:

**احساس نمی کنید روند و ریتم سریال کند است؟

-سریال ۵۴ قسمت است و ما فیلم سینمایی نمی بینیم. کار یک سریال است و این همه در تلویزیون سریال می بینیم که آب بسته اند و یکساعت طول می کشد که مثلا طرف از در بیرون بیاید. اما این سریال آب نبسته است و داستان هایش همین جور که هست، دکوپاژ شده و همه چیز مشخص پیش می رود.

**چرا سریال کلاه پهلوی را با سریال های تلویزیون خودمان مقایسه می کنید؟ چرا آنها را با سریال های خارجی مقایسه نمی کنید؟

-برای اینکه ما هرچیزی که در خارج از کشور هست را اینجا نمی توانیم نشان بدهیم. در یک چارچوب و قوانینی کار می کنیم که نمی توانیم از آن خارج شویم. وقتی از این چارچوب نمی توان خارج شد، دیگر ایده کار نمی کند. ایده در این چارچوب قرار می گیرد، به خاطر همین هیچ وقت کارهای ایرانی را با کارهای خارجی مقایسه نکنید. آنها با ایده های باز کار می کنند و هر فکری که می کنند قابل ساخت است. هر فکری که بکنند قابل ساخت است و هر دیالوگی که بگویند قابل پخش است. در حالی که خیلی از دیالوگ های ما ممیزی می شود و خیلی صحنه ها ممیزی می شود و مسلما این چنین اتفاق هایی برای کارها می افتد. محیط اگر بازتر باشد و بتوانیم تا حدی با سریال های خارجی رقابت کنیم، شاید سریال های ما هم مخاطبان زیادی داشته باشند. اما تا وقتی که این فضای بسته وجود دارد، مطمئن باشید که مخاطب هم کم خواهد بود.

**این موضوعی که مطرح می کنید، تا حدودی بهانه آوردن نمی شود؟

-نه. وقتی که ماهواره ها یکسری سریال های خاص را پخش می کنند که همه پای این سریال ها هستند، ۲۵۰ قسمت یک سریال پخش می کنند و همه نگاه می کنند. حریم سلطان…

**اما شما در یک سریال تاریخی بازی می کنید که خود دارای یک چارچوب روایتی است.

-بله. صد در صد.

**به نظر می رسد که محدودیت ها کمتر باشد.

-نخیر. فکر می کنید. هنوز هست برای هرچه کار تاریخی است. اولا که در این کار خانم ها باید کشف حجاب می شدند، ما می توانیم کشف حجاب خانم ها را نشان بدهیم؟ نمی توانیم که نشان بدهیم. پس مجبوریم کلاه سر خانم ها بگذاریم که کلاهی است که سر تماشاچی می گذاریم. تماشاچی باید باور کند که این ها بی حجاب شده اند، در حالی که آنها بی حجاب نشده اند. الان حجابشان کامل است و با همین تیپ می توانند به خیابان بروند.

**یعنی اگر حجاب نداشتند، میزان مخاطب بیشتر می شد؟

-نه. سریال به واقعیت نزدیک تر می شد. ما اگر بر اساس واقعیت کار می سازیم، باید بر اساس واقعیت باشد و اگر نه نمی توانیم واقعیت را نشان بدهیم، به نظر من اصلا واقعیت را نشان ندهیم خیلی بهتر است. مجبوریم پس چکار کنیم؟ بر اساس چارچوب و قوانینی که وضع شده است و قوانین اسلامی که وجود دارد به این شکل بسازیم، این نوع ساختن هم مخاطبان خودش را دارد. مردم حالا به عشق بازیگران و یا کارگردان، کار را می بینند، حالا کافی است که آن بازیگر هم کارش را درست انجام نداده باشد، دیگر اصلا آن سریال را نگاه نمی کنند.

**قبول دارید که حضور شما در این سریال نقطه عطف کار به شمار می رود و خیلی از مخاطبان به خاطر حضور شما کار را دنبال می کنند؟

-بله… برای همین ما هم این همه تلاش می کنیم و عشق گذاشته ایم در این کار. این قدر انرژی گذاشته ایم که کار جمع شود. بدترین شرایط آمده ایم و کار را جمع کرده ایم. اتفاقاتی که افتاد، کار داشت منحل می شد و قرار بود که ادامه ندهند کار را ولی ما آمدیم آشتی کنان راه انداختیم و درست کردیم. چرا؟ چون برای کار ارزش قائلیم. کاری که به آن متعهد می شویم دیگر فرقی برایمان نمی کند، پدرمان هم خدای نکرده فوت کند باید بیاییم سر کار. کار سینما این است که متاسفانه این ارزش ها برای خیلی ها از بین رفته است. تعهدات کاری برایشان از بین رفته است. من چند کار اخیر که حضور داشتم، ساخت ایران را که انجام دادم، دیدم که انگار کار برایشان بی ارزش شده است و آمده اند فقط یک پولی بگیرند و بروند. خوب اینها بد است که در تلویزیون و سینما جا بیفتد. ما از اول به عشق هنر آمدیم، به عشق خلاقیت ها و اجرای خلاقیت ها آمدیم وقتی اینها کور می شود، انگیزه ها از بین می رود و من هم سمتم را عوض می کنم و می روم به سمت تئاتر. دیگر نه سینما و نه تلویزیون کار می کنم و تئاتر کار می کنم. چرا؟ چون هم آنجا مخاطب خودم را دارم و هم کارم دیده می شود، مردم می آیند و خیالم راحت است که مردم به خاطر من آمده اند.

**حضور شما و جمعی از بازیگران درجه یک در این سریال ناهمگون به نظر می رسد.

-بازیگر بد این کار ندارد. همه بازی ها خوب است و آقای دری همه را تحت کنترل داشته است.

**بازیگران درجه یک و درجه دو در نقش های اصلی با هم هم بازی شده اند.

-این به خاطر بودجه کار است. ما اتاق گریم داشتیم قدیم فقط عکس ها را که نگاه می کردی، می دیدید که چقدر بازیگر معروف و چهره در این سریال بازی می کنند. دستمزد اینها چگونه است. هرکدام دستمزد دارند و قرار است ۶ سال کار کنند و ماه به ماه دستمزد بگیرند. می دانید چه هزینه ای می شود؟ تهیه کننده در یک جاهایی می گوید خوب کارگردان برود به سمت بازیگران درجه دو. نقش های اصلی که سعی شده همه با بازیگران درجه یک کار شود، نقش های درجه دو هم که قیمت های پایین تری دارد ولی باز هم از بازیگر استفاده کرده اند که به نسبت نقششان بوده است.

**با توجه به اینکه بخشی از مخاطبان به خاطر شما پای سریال کلاه پهلوی می نشینند، نشان می دهد که کلاه پهلوی ایراداتی دارد که مخاطب درگیر بازیگر می شود.

-یک دسته از سریال هایی را مخاطب باید کامل پیگیری کند. همه تک تک قسمت ها را دیده باشد تا بفهمد که روند بازی ها چگونه بوده است. خیلی ها من را ندیده بودند که کی منشی شدم و کی پلیس شدم. آقا این کی پلیس شد، چرا کلاهی شد؟ چرا لباس شخصی شد؟ خوب ندیده اید. قسمت های وسط را ندیده اند و همه اش هم به خاطر شبکه های ماهواره ای است که آمده و رقابت سنگین شده و ما هم هرکاری کنیم نمی توانیم مثل آنها کار کنیم. ولی ما از ایده های خودمان استفاده کرده ایم. ما در اوج خفقان که ساخت فیلم خیلی سخت و هزینه بر بود، هزینه ها محدودیت داشت و فقط در یک فضاهایی می شد کار کرد، ما واقعا فیلم هایی ساخته ایم که واقعا پرفروش بوده و مردم هم دیده اند و خوششان آمده است. نه نکته سیاسی داشته و نه خارج از چارچوب های قوانین اینجا بوده است. پس می توانیم از ایده های خوبمان استفاده کنیم. اتفاقا هرچقدر تنگ تر بشود فضا، خلاقیت ها بیشتر و ایده ها بازتر می شود. ذهن ها بازتر می شود و ما سعی می کنیم در داخل چارچوب ها کار موفق بسازیم. اینکه ما در این چارچوب ها کار خوب و موفق بسازیم، کار خیلی مشکلی در ایران انجام می دهیم. هیچ جای دنیا اینطور نیست. همه جا ایده ها را می ریزند و هالیوود می گوید هر ایده ای دارید و هر تخیلی دارید، بنویسید روی کاغذ من می سازم. پس برایشان محدودیتی وجود ندارد. صحنه های رکیک و حرف های رکیک در فیلم هایشان دارند و صحنه هایی دارند که لمپنیزم درشان غوغا می کند و اصلا طنزهایشان واقعا طنزهای بی نمکی است که واقعا با هجویات مردم را سرگرم می کنند. با همین محدودیت ها ما طنزهایی می سازیم که مردم روده بر می شوند. این خیلی کار سختی است. نه موقعیت بازیگرانش را داریم، نه زندگی و موقعیت اجتماعی آنها را. ما تنها چیزی که در ایران داریم، محبوبیت است و به عشق همان است که ایستاده ایم. به عشق محبوبیتی که با مردم هستیم. همان احوالپرسی که می کنند؛ همان حال خوبی که به ما می دهند و با ما عکس می گیرند. همان ها بهترین شوقی است که به عشقش مانده ایم و کار می کنیم.

**پس به نظر شما ذائقه سینمای ایران باید به خاطر رقابتی که در خارج از کشور وجود دارد، باید تغییر پیدا کند؟

-به نظر من ابتدا باید رفاقت ها ایجاد شود. چرا خانه سینما اینجور شد؟ چون از اول رفاقت هایش کمی بو داشت. همبستگی در آن وجود نداشت و به خاطر همین به راحتی رخته می کنند و آدم ها را به جان هم می اندازند و اختلاف هایی به وجود می آورند که یکسری از آن وسط سود به دست بیاورند و از آب گل آلود ماهی بگیرند. ما نباید اجازه بدهیم. ما بازیگران و عوامل و سینمایی ها باید به قدری رفاقت هایمان قوی باشد که چنین اتفاقاتی نیفتد. می رفتیم خانه سینما می نشستیم می دیدیم به جای اینکه از کار هم تعریف کنند و به هم بها بدهند و ارزش های کار هم را بکشند بالا و برای هم افتخار به وجود بیاورند، می نشستند مثل خاله زنک ها پنبه هم را می زدند. کار هم را مسخره می کردند. خوب خدایی هم آن بالا هست و نتیجه اش می شود این. حالا بیایند خانه سینما را جمع کنند. اگر رفاقت ها ایجاد شود، رقابت ها هم سالم می شود و ما حتی می توانیم در سطح جهانی حرف اول را بزنیم. چون توانایی، استعداد و آدم هایش را داریم. اندیشمندانی را در جامعه داریم که آن طرف دنیا نمی توانی پیدایشان کنی. خیلی ها می روند آن طرف دنیا کار می کنند ولی دوباره برمی گردند همین جا و می گویند هیچ جا کشور خودمان نمی شود.

**از نظر فنی چطور؟ مشکلاتی در کلاه پهلوی وجود داشت؟

-مشکلات فنی که این کار داشت به خاطر این است که اولا ما تلویزیون اسیس نداشتیم که بتوانیم ببینیم. مانیتور می خواستیم که کارگردان بتواند تصویرها را ببیند که فولو نشود و مشکلات دیگر به وجود نیاید. اما آمده بودند یک سری اسیس کوچک به ما داده بودند که چیزی در آن دیده نمی شد که بخواهیم بفهمیم فولو است، فوکوس است، خیلی از صحنه ها خود من دیدم که فولو بود و خیلی به کار لطمه زد. خیلی ها حرفه ای بودند و از این کار ایراد گرفتند و آن را ضعف کار دانستند و حتی یک کلاغ، چهل کلاغ کردند آن را که به کار لطمه بزنند. چون خیلی ها می خواستند این کار را خودشان بسازند و نتوانستند. شاید می خواستند خودشان این بودجه را از تلویزیون بگیرند و خودشان آن را بسازند. خیلی از این موارد متاسفانه در جامعه ما وجود دارد و جا نیافتاده است. باید فرهنگ سازی کنیم و انشاءالله بتوانیم برای جوان ها کاری کنیم. این دوره که گذشت. شاید جوان ها بیایند رفاقت ها را ایجاد کنند.

**به نظر شما حذفیات، به کلیات کلاه پهلوی ضربه است؟

-مسلما حذفیات همیشه ضربه می زند. بالاخره کارگردان روی آن صحنه ها و دیالوگ ها فکر کرده است و اینها به هم ارتباط دارند. شاید الان دیالوگی که من می گویم در دو قسمت دیگر جوابش را بگیریم ولی وقتی حذف می شود، مخاطب نمی داند من برای چه آن جمله را گفتم.

**شما در سریال کلاه پهلوی با ایفای نقش کریم در حقیقت ۶ تحول متفاوت را ایفا می کنید.

-بله. تحول شخصیت است و او رشد می کند. کریم جایگاه های متفاوتی را تجربه می کند که هرکدام می تواند یک نقش متفاوت باشد. من سعی کردم کریم را در همه نقش هایم حفظ کنم. وقتی کریم در همه حفظ شود، می فهمیم که آن همان کاراکتر است که تغییر پیدا کرده است. اگر کریم نبود، هرکدام یک نقش متفاوت می شد.

**این تحول را شما ابتدا باید در ذهن خودتان انجام می دادید.

-ما اصلا از صحنه های آخر شروع کردیم. فیلمبرداری من اولین سکانسم آخرین سکانسم بود. آخرین سکانس های سریال بود که در کاخ سعدآباد کار می کردیم. اول آخر ماجرای کریم را داشتم و بعد به ابتدای این نقش رسیدم. چون آخر نقش را داشتم، یک روندی را برایش در نظر گرفتم که اور نباشد.

**شما برای ایفای این نقش مطالعه هم داشتید؟

-مطالعه فیلمنامه فقط. چون بقیه را در ذهنمان می سازیم. من فیلمنامه را که می خوانم پلان ها و سکانس ها را در ذهنم می بینم. مونتاژ شده می بینم و به همین دلیل می دانم راکوردم را چطور در سکانس های مختلف حفظ کنم. برای این باید در ذهنم یک نموداری را رسم کنم و بدانم که قرار است از کجا به کجا برسم.

**مطالعه تاریخی هم داشتید؟

-نه متاسفانه. فرصت این یکی را نداشتم.

**در مقایسه با کارهای دیگرتان به کلاه پهلوی چه نمره ای از ۲۰ می دهید؟

-من همه کارهایم را با عشق انجام داده ام و نمی توانم نمره بدهم. به نظرم مردم باید نمره بدهند و از دیگران باید بپرسید. امیدوارم که بتوانم کارهای خوب انجام بدهم.

**اگر دوباره به شما کار تاریخی پیشنهاد بدهند، بازی می کنید؟

-بله. کار تاریخی دوست دارم. فضاهای کارهای تاریخی را دوست دارم. تکراری نباشد. کپی نباشد. خلاقیت و نوآوری داشته باشد. کارهایی که از روی فیلمنامه های دیگر و یا حتی کارهای خارجی کپی می کنند، من دوست ندارم. کارهایی بوده که بعدها فهمید ه ام، اطلاع نداشته ام و بعد از اینکه کار کرده ام، فهمیدم که کپی خارجی و یا حتی فیلمفارسی داشته است. مثلا یکسری از کارهایی که ما انجام داده ایم، نسخه قدیمی و سیاه و سفیدش بوده است و اصلا در آرشیو کسی هم نیست ولی آنها درآورده بودند و اعلام کردند که از روی این فیلم ساخته شده است. بعد ما فهمیده ایم که کار کپی بوده است. ولی من همیشه در فیلم ها سعی می کنم که از کسی الگوبرداری نکنم و نقش ها را همیشه خودم بسازم تا کارم نو و خاص باشد. از کپی کاری پرهیز می کنم.

داستان به نظرم کامل بود و پر و پیمان بود. سیاست های داستانی قوی داشت و حرفی که می زد چیزی بود که واقعا اتفاق افتاده بود و رضا شاه می خواست یک شبه فرهنگ مردم ما را عوض کند که مردم پذیرای آن نبودند و یکسری ادا درمی آوردند و یکسری هم آن را پذیرفتند و گفتند که ما می خواهیم اروپایی باشیم که صدمات و لطمه هایی را که می زند را می بینم. امثال صمصامی که چه اتفاقی برایش می افتد وقتی می خواهد آداپته شود با فرهنگ غرب. اتفاقاتی بوده که واقعا آن زمان افتاده است.

**کیف انگلیسی را بیشتر دوست دارید یا کلاه پهلوی را؟

-کیف انگلیسی را هم که دیدم خیلی دوست داشتم ولی بین این دو کلاه پهلوی به نظرم خیلی سنگین تر و پرحجم تر است و با کیف انگلیسی قابل مقایسه نیست.

**بعد از کلاه پهلوی چه کارهای دیگری دارید؟

-یک ماه پیش کار آقای بهمن گودرزی را با نام آتیش بازی تمام کردم که در آن با خانم الناز شاکردوست همبازی بودم و به زودی اکران خواهد شد.