به گزارش پارس به نقل از ایسنا، کلیسای نوتردام واقع در بخش شرقی پاریس از بناهای برجسته ی سبک « گوتیک» است. این کلیسا تا پیش از قرن چهارم میلادی معبدی غیرمسیحی به حساب می آمد که به آیین باستانی و غیرالهی مربوط می شد، اما پس از آن با ایجاد برخی تغییرات، معبد جایش را به کلیسای جامع این شهر داد و تا هشت قرن بی هیچ تغییری پا برجا ماند.

اما با افزایش ناگهانی جمعیت اروپا، با افزودن بناهایی به ساختمان اصلی کلیسا فضای اصلی آن گسترش یافت و به چنان کلیسای بزرگی تبدیل شد که تا قرن ها بزرگترین کلیسای اروپا به حساب می آمد.

پس از هرج و مرج های ناشی از انقلاب فرانسه بین سال های ۱۸۴۴ و ۱۸۶۴، « ویلوت لو دوک» - معمار فرانسوی - ساختمان این کلیسا را بازسازی کرد که منجر به ایجاد تغییراتی اساسی و بحث برانگیز در ساختمان آن شد.

این تغیییرات دارای مشخصه هایی بود که هرگز در معماری قرون وسطی یافت نمی شدند. تصاویر و نقش های برجسته این کلیسا سال ۱۲۴۰ بر ساختمان آن نقش بست که اصلی ترین این طرح ها نقش برجسته خدای آب ها بود که از دیوارهای برج در برابر نفوذ قطرات باران محافظت می کرد.

کمی بعد تعداد طرح خدایان آب بر دیوار افزایش یافت تا هریک از بخش های دیوار در برابر آب و طوفان محافظت شود.

با کاهش اهمیت خدای آب، طرح حیوانات و انسان های عجیب دیگری جای این خدایان را گرفت که از نظر معماری، شیوه ساخت ماهرانه تری داشت. اما همچون تمام بناهای سبک گوتیک که در آن هیچ مشخصه ای به طور اتفاقی به بنای ساختمان راه نمی یابد، این نقش ها نیز هر کدام در خود مفهوم و رازی نهفته دارند.

قرار گرفتن نقش برجسته برخی از این خدایان روی سقف مقابل در ورودی نشانگر آن است که داخل این ساختمان برخلاف بیرون آن توسط نیروهای فرازمینی محافظت می شود و اهالی آن از شر شیاطین و تمام درد و رنج ها در امان اند.

این خدایان به نوعی محافظین کلیسا هستند که یادآور می شوند در حالیکه نیروهای شیطانی فضای بیرون را احاطه کرده اند با حضور آنها در کنار در و درون ساختمان هیچ بدی و زشتی توان راه یافتن به معبد را ندارد.

علاوه بر آن، این خدایان نقش تطهیر کننده را نیز بر عهده دارند. این خدایان به خوبی ها اجازه ورود می دهند و آنها را به داخل ساختمان هدایت می کنند و همچنین از اتلاف آب و ورود آب های کثیف جلوگیری کرده و از دیوار ساختمان نیز در برابر آب باران و طوفان محافظت می کنند.

کلیسای نوتردام

اما آیا این خدایان در ساخت بنا نیز مشارکت کرده اند؟ شاید پاسخ این سوال را بتوان در افسانه های بنای نوتردام پیدا کرد. در این افسانه ها آمده است: زمانیکه این کلیسا در حال ساخت بود، یک شاگرد قفل ساز به نام « بیسکورنه» تلاش می کرد بتواند بر مسند استادی تکیه زند. پس به فکر ساخت یک شاهکار افتاد، اما سختی های کار او را هرگز ناامید نکرد.

روزی که در مقابل آتش نشسته بود، از شدت خستگی کار طاقت فرسا چکش و آهن خود را به داخل آتش پرتاب کرد و خدا را فریاد زد. در همان زمان موجودی به شکل خدایان در مقابل او ظاهر شده و به او پیشنهاد داد تا در مقابل وسایل و رموز ساخت قفل و در، روحش را به او اعطا کند. پیشنهادی که" بیسکورنه" به سرعت آن را رد کرد. اما صبح که از خواب برخاست، بهترین چکش و سندان مورد نیازش از سوی خدا به او هدیه داده شده بود.

خدایان، کلید دار کلیسای نوتردام

" بیسکورنه" که اکنون از بهترین ابزار کار بهره می برد، طولی نکشید که به عنوان استاد ماهر قفل سازی شناخته شد. اما در میانه ی کار متوجه شد تنها درب اصلی که توسط خدایان لمس شده قابل عبور است و درهای دیگر همگی مسدود شده اند. پس به شدت ناامید شد و با مرگ به زندگی خود پایان داد.

در افسانه ها آمده است علت وقوع این اتفاق آن بود که خدایان بتوانند از راه دور این ساختمان را تحت کنترل و نظارت خود قرار دهند. گل ها و پیچک های نقش بسته بر درب های این بنا از شاهکارهای طراحی روی آهن محسوب می شوند. لولای درها نیز علاوه بر حرکت روان، ساختار بسیار محکمی نیز دارد.

نوتردام، الهام بخش ویکتور هوگو

« ویکتور هوگو» با الهام از همین خدایان و محافظان کلیسا افسانه عشق" کوآزیمودو" ، گوژپشت کلیسا و" اسمرالدا" ، کولی زیبای شهر را نوشت. هنگامی که ویکتور هوگو رمان موفق « گوژپشت نوتردام» را منتشر کرد، این کلیسا چنان خوار و بی حفاظ شده بود که تخریب و محو آن به راحتی در تصور می گنجید. اما رمان هوگو چنان تاثیری بر دولتمردان آن زمان داشت که آنها به سرعت اقدام به بازسازی و مرمت این بنا کردند.

به این ترتیب اگرچه خدایان نقش بسته بر دیوارهای کلیسا از نگهداری و حفظ بنا ناتوان شده بودند، قلم نویسنده توانمندی چون ویکتور هوگو چنان قدرتی داشت که نوتردام پس از گذشت قرن ها به عنوان برجسته ترین اثر سبک گوتیک شناخته شود.

کلیسای نوتردام

حوادث تلخ و شیرین نوتردام

ساختمان این کلیسا شاهد وقایع تاریخی بزرگی همچون ازدواج « ماری استوارت» ، ملکه اسکاتلند و « دافین فرانسوا» در سال ۱۵۵۸ و یک سال بعد ازدواج الیزابت فرانسه با فیلیپ دوم پادشاه فرانسه بوده است. علاوه بر آن ناپلئون بناپارت دوم دسامبر ۱۸۰۴ در حضور « پاپ پیوس» هفتم در همین کلیسا تاج گذاری کرد.

اما آخرین پیشامدی که در این کاخ به وقوع پیوست، حادثه تلخ خودکشی « دومینیک ورنر» ، نویسنده و مقاله نویس ۷۸ ساله فرانسوی بود که با شلیک گلوله به سرش در مقابل محراب کلیسا در تاریخ ۲۱ می ۲۰۱۳ به زندگی خود پایان داد. اما این اولین بار نبود که کسی در مقابل نگاه خدایان این کلیسا به زندگی اش پایان می داد؛ پیش از این در سال ۱۹۳۱ یک روشنفکر جوان مکزیکی در دوران تبعیدش در پاریس با شلیک به قلبش در این کلیسا نه تنها به تبعید، بلکه به زندگی اش پایان داد و پس از آن نیز شش فوریه ۲۰۱۳ مردی در حالیکه در کلیسا زانو زده بود، گلوی خود را با چاقو برید.