به بهانه روز خبرنگار…
ما نباشیم چه کسی دلتنگمان میشود؟ !
تقویم را که باز کردم این برگه امروزش هم به نام خورده بود، جالب بود، بعد از چرخش ۳۶۴ روزه تقویم حالا روزی بود که مرا یاد خودمان میانداخت…
۳۶۴ روز تمام سال، غرق شده بودیم در آدم ها و روزهاشان و حالا، دیدن این اسم توی تقویم یادم انداخت خودمان را بدجوری از یاد برده ایم!
به گزارش پارس به نقل از ایسنا، برای هر روز به نام خورده تقویم خوب می نویسیم، دردها و دغدغه ها را می گوییم و خواسته های آدم های همان روز تقویم را در حد بضاعت و عبور نکردنشان از خط های قرمز رنگ زیاد دور و اطرافمان، به گوش آن عده ای که باید، می رسانیم… و حالا نوبت به خودمان رسیده…
اینکه ما را می گذارند همپای کارگران معدن و غواصان دریا و کارکنان نیروگاه های اتمی و بیمارستانهای روانی، اینکه امنیت شغلی و بیمه و حقوق ثابت نداریم، اینکه رنج همیشگی مان شده خط های قرمز رنگی که هر روز حلقه شان در دور و اطرافمان هم تنگ تر و هم پررنگ تر می شود، اینکه حرف هایمان گاهی ته گلویمان می ماند و راه نفس هامان را می بندد، اینکه… اینها را که همه مان می دانیم…
اصلا دوست ندارم این روز تقویم را که سندش به نام ما خورده با دغدغه هایی که می دانم و می دانید و همه می دانیم که هیچ کس برای رفع شان کاری نمی کند پر کنم! …
امروز را باید به خودمان فکر کنیم به ارزش کاری که اسمش را خبرنگاری گذاشته ایم اینکه چقدر ارزش دارد این کارمان و با یک روز نبودنمان روی زمین چه اتفاقی می افتد و چه کسی یا کسانی دلتنگمان می شوند؟ !
شاید اولین کسی که دلتنگمان شود این یار همیشگی مان باشد، این قلم هامان، که هی توی سرشان می زنیم و چه ها که با آنها نمی نویسیم و طفلکی ها اصلا دم نمی زنند و هیچ وقت هم پشتمان را خالی نمی کنند و تا وقتی شیره جانشان خالی شود همپایمان می نویسند…
یا این کاغذهای سفیدی که با قلم هامان تند و تند سیاه می شوند و بعد از سیاه کردنشان بی آنکه گلایه ای کنند می روند زیر دست تایپیست و بعد هم سطل زباله…
یا این ضبط صوت ها، اینها مطمئنا دلتنگمان می شوند چه اگر ما نبودیم چطور با مردم کوچه و بازار درد و دل می کردند و چه کسی بود که بنشیند پای حرفهای تکراری شان و این دردهای انباشته اگر ما نبودیم حتما روی دلشان غمباد می شد!
یا اهالی کسبه و بازار، اینها که یک روز بدون ما را بر نمی تابند، آخر باید یکی باشد قیمت هر روزه طلا و ارز را توی این آشفته بازار نوساناتش به گوششان برساند تا تکلیف کارشان را بدانند!
یا این کلنگ های روبان زده شده و خورده به زمین، اینها دلتنگ نه، حتما از دوریمان دق می کنند آخر این تنها ما هستیم که سال به سال از دور و نزدیک جویای احوالشان می شویم و پیگیر هستیم تا یک روزی از این وضعیت زمین گیر شدنشان در بیایند…
یک عده ای هم هستند که مانده ام دلتنگمان می شوند یا نه! مسوولین و مدیران را می گویم اینها شاید اگر ما نباشیم که از آنها بازخواست کنیم و سراغ هزاران کار نکرده شان و آمار و ارقامی که در بیشتر موارد جمعشان با هم نمی خواند را بگیریم از نبودنمان خوشحال شوند.
اما فکر که می کنم قمپوز در کردنهاشان در نشست های خبری و عکس و خبر تهیه کردن از قیچی کردن روبان ها را باید یکی باشد که پوشش دهد و شاید این مسئله کم علتی نباشد برای دلتنگیشان!
هیجان فوتبال شاید در همان ۹۰ دقیقه مستطیل سبزرنگ ورزشگاه می ماند و بیرون نمی آمد اگر خبرنگاران ورزشی نبودند تا فوتبال را رصد کنند و از دل این ۹۰ دقیقه به اندازه ۹۰ روز حاشیه درآورند و اصلا شاید برنامه نودی هم روی آنتن نمی رفت! و هم اهالی فوتبال و هم فوتبالی ها بدجوری جای خالیمان را احساس می کردند!
اینجا روی زمین یک عده هستند که دلتنگ و دعاگوی همیشگی مان هستند آنها که سکوت شب شهرشان با صدای خمپاره و گلوله می شکند و روزهاشان با تشییع پیکر عزیزانشان سپری می شود، اگر ما نبودیم دردهاشان را چه کسی به گوش مردم دنیا می رساند تا شاید کسی که دستش می رسد کاری برایشان کند!
اما یک عده ای هم این وسط هستند که اصلا دلخوشی از بودنمان ندارند و شاید آرزوی هر روزه شان نبودن ما باشد!
اینها همان هایی هستند که آدم بودن را فراموش کرده اند و می خواهند بدور از چشم کسی آدمیت و آدم ها را زیر پاهاشان له کنند.
اینها همان هایی هستند که دنیای آدم ها را نمی فهمند و حاضرند برای رسیدن به اهدافشان هر کسی حتی کودکان را بکشند.
اینها همان کسانی هستند که با واژه حق ناس بیگانه اند و اموال همه مردم را مال و املاک خود می دانند و اصلا نمی دانند غم نان و درد بی سر پناهی یعنی چه؟ !
اینها را که مانده ام می شود اسمشان را آدم گذاشت آنقدری از بودنمان بیزارند که پیش دستی کرده و خود برای نبودمان اقدام کرده اند…
این را من نمی گویم قتل ۱۱۹ خبرنگار تنها در سال گذشته میلادی می گوید. این را مرگ ۷۸۸ خبرنگار در دهه اخیر در سراسر دنیا می گوید و این را بازداشت ۲۳۲ خبرنگار تنها در یک سال می گوید…
این آمارها نشانمان می دهد کارمان آنقدری ارزش دارد که بدخواهان آدم های روی زمین، نخواهند وجودمان را بر تابند و…
حالا که فکرش را می کنم شاید اگر ما نبودیم یک جورهایی همه آدم های زمین، دلتنگمان می شدند!
پس، خبرنگار روزت مبارک!
ارسال نظر