اعمال شب آخر ماه رمضان
از کارهاى مهم از اعمال شب آخر ماه رمضان، مطالعه مطالب و کارهایى است که از امام زینالعابدین (علیه السلام) در این شب نقل شده و اندیشیدن در مقام، عبادت، تلاش زیاد و عمل اوست.
به گزارش پارس به نقل از افکارنیوز، در مراقبات ماه مبارک رمضان عنوان شده است که یکی از اعمال مهم این ماه، شناخت حقیقت این ماه است و فهمیدن روزه، و روزه داری خود مقدمه ای بر شناخت ماه رمضان است. وقتی ابعاد مختلف آن شناخته شد انجام اعمال ویژه ماه نیز سهل و مخلصانه می شود و در نتیجه اعمال نیز بیشتر مورد توجه خداوند قرار خواهد گرفت. مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی در کتاب نفیس « المراقبات» خود از اعمال شب آخر ماه رمضان می گوید.
اعمال شب آخر ماه رمضان
اعمال مهمى در این شب براى اهل بیدارى وجود دارد از قبیل:
۱- براى قبول شدن اعمال ماه رمضان این عمل وارد شده است: عمل شریفى که سید (قدس سره) آن را در" اقبال" از" جعفربن محمد الدوریستى" از کتاب" حسنى" از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است که فرمودند: « کسى که در شب آخر ماه رمضان ده رکعت نماز به جا آورد؛ در هر رکعت یک بار فاتحة الکتاب و ده بار قل هو الله احد بخواند و در سجده و رکوع خود ده بار بگوید: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر و در هر دو رکعت یک بار تشهد خوانده و سپس سلام بدهد؛ و در پایان ده رکعت نماز بعد از سلام دادن صد بار" استغفر الله" بگوید و هنگامى که از استغفار فارغ شد سجده کند و در سجده بگوید: " یا حى یا قیوم یا ذاالجلال و الاکرام یا رحمن الدنیا و الاخرة و رحیمهما، یا اله الاولین و الاخرین اغفر لنا ذنوبنا، و تقبل منا صلواتنا، و صیامنا و قیامنا" قسم به کسى که مرا به حق به پیامبرى برانگیخت، جبرئیل به نقل از اسرافیل و او از پروردگار متعال به من خبر داد که: او سرش را از سجده برنمى دارد مگر این که خداوند او را آمرزیده، ماه رمضان را از او قبول کرده و از گناهش مى گذرد، گرچه هفتاد گناه انجام داده باشد که هرکدام از آنان بزرگتر از گناهان بندگان باشد؛ و از تمام اهالى منطقه اى که در آن است قبول مى کند تا این که فرمود: این هدیه، مخصوص من و مردان و زنان امتم مى باشد و خداوند متعال آن را به هیچ کدام از پیامبران و مردم قبل از من نداده است» .
مؤمنى که در پى اصلاح مردم بوده و بهره اى از رحمت خداوندى دارد، باید این نماز را به خاطر خیر زیادى که براى بندگان خدا دارد بخواند. عالمى که در طول ماه براى هدایت مردم و اصلاح اعمال آنان در جایگاه وعظ نشسته بود چگونه مى تواند نسبت به این عمل جزئى که حتى به اندازه یک جلسه وعظ نیز زحمت ندارد بى تفاوت باشد در حالى که به خوبى مى داند که موعظه هاى او براى تمامى کسانى که در مجلس وعظ او حضور پیدا مى کنند سودمند نیست؛ چه رسد به اهل منطقه اش که ممکن است گاهى جمعیت آن به چند میلیون نفر برسد. و نیز فایده وعظ براى آنان یک دهم فایده آمرزش و قبول تمامى اعمال این ماه که در روایت آمده نیست.
اگر کسى بگوید که روایت قطعى نیست. در جواب او باید گفت: با تمسک به" روایات تسامح" این مشکل حل مى شود. و اگر باز بگوید: فرض کن" روایات تسامح" این روایات را مانند روایات قطعى گردانید، ولى از کجا یقین کنیم که این عمل قبول مى شود تا به فایده مذکور یقین پیدا کنیم؟ در جواب مى گوییم: این اشکال در وعظ نیز موجود است؛ در حالى که این مشکل در این عمل کمتر از وعظ مى باشد. زیرا اصلاح نیت در وعظ از چند جهت مشکل تر از اصلاح نیت در عبادت است. که واضح ترین آن همین است که وعظ مناسب با دوستى مقام است؛ همچنین وعظ فقط در میان جمعیت کثیرى از مردم امکان پذیر است که موجب مشکل شدن اصلاح نیت مى شود.
عملى از امام زین العابدین (ع) در شب آخر ماه مبارک رمضان
۲- از کارهاى مهم، مطالعه مطالب و کارهایى است که از امام زین العابدین (علیه السلام) در این شب نقل شده و اندیشیدن در مقام، عبادت، تلاش زیاد و عمل اوست. آنگاه ببیند که خود با این بدحالى، مقام پست و کوتاهى در عبادت پروردگارش، چه باید بکند.
سید ما" قدس سره" در کتاب اقبال از شیخ ابى محمد هارون بن موسى التلعکبرى (ره) و او از محمدبن عجلان نقل کرده است که گفت: از امام صادق (ع) شنیدم که مى فرمود: « هنگامى که ماه رمضان مى آمد على بن الحسین (علیه السلام) هیچ غلام و کنیزى را نمى زد و اگر گناهى از آنان سر مى زد، آنان را مجازات نمى کرد و فقط پیش خود در کاغذى مى نوشت فلان کنیز روزى چنین و چنان کرد و تأدیب آنان را تا آخرین شب ماه رمضان به تأخیر مى انداخت و در این شب آنان را مى طلبید و گرد خود جمع مى کرد. آنگاه نوشته خود را آشکار کرده و مى فرمود: فلانى! چنین و چنان کردى و تو را تأدیب نکردم، آیا این مطلب را به خاطر
دارى؟ مى گفت: بله فرزند رسول خدا! تا از تمامى آن ها اقرار مى گرفت. سپس در وسط آنان ایستاده و به آنان مى فرمود: با صداى بلند بگویید: على بن الحسین! پروردگارت تمام اعمال تو را ثبت کرده است؛ همان گونه که تو تمام کارهاى ما را نوشتى. و او نوشته هایى دارد که حقیقت هایى را که به زیان تو است، مى گوید و تمام گناهان کوچک و بزرگ تو را مى نویسد؛ همان گونه که تو نوشته هایى دارى که حقیقت هایى را که به زیان ماست مى گوید و تمام کارهاى کوچک و بزرگ ما را نوشته است.
هر عملى را که انجام داده اى در پیشگاه او حاضر مى یابى؛ همان گونه که ما تمام کارهای مان را نزد تو حاضر یافتیم. پس عفو کن و نادیده بگیر، همان طور که از سلطان مى خواهى تو را عفو کند. اگر از ما درگذرى، او را با گذشت، مهربان و بخشنده خواهى یافت. و پروردگارت به هیچ کس ظلم نمى کند.
پس على بن الحسین! مقام پست خود را در پیشگاه پروردگار حکیم و عادلى که به اندازه دانه خردلى ستم نمى کند در نظر داشته باش. که اگر به اندازه وزن ذره خردلى باشد خداوند آن را مى آورد و فقط خداوند را شاهد و حسابرس بدان. گذشت کن و ندیده بگیر؛ تا پادشاه نیز از تو نیز بگذرد و ندیده بگیرد. خداوند مى فرماید: « باید گذشت کنند و ندیده بگیرند، آیا دوست ندارید خداوند گناهان شما را ببخشد» .
این کلمات را خطاب به خود مى گفت و به آنان یاد مى داد و آنان با او مى گفتند. و در حالى که بین آنان ایستاده بود گریه مى کرد و مى گفت: پروردگار ما! ما را امر کردى که از کسى که به ما ستم روا داشته درگذریم. ما به خود ظلم کردیم و همان گونه که فرمودى از کسانى که به ما ظلم کردند گذشتیم. پس ما را عفو فرما. زیرا تو از ما و کسانى که آنان را به عفو امر فرمودى، به آن سزاوارتریم. و امر فرمودى گدا را از در خانه هاى خود رد نکنید و اکنون در حالى که گدایان و فقیرانى هستیم به سوى تو آمده و در آستانه و درت اقامت گزیده و بخشش، احسان و نیکى تو را خواهانیم.
بدین وسیله بر ما منت گذار و ما را ناامید مگردان؛ زیرا تو از ما و کسانى که به این کار امر شده اند، به این مطلب شایسته ترى. خداى من! اکرام کردی. بنابراین مرا که از گدایان تو هستم اکرام کن. و با بخشش، نیکى کردى پس مرا از عطایاى خود بهره مند ساز!
آنگاه به آنان رو کرده و مى گفت: و شما را عفو کردم، آیا شما نیز از من و بدرفتاریم مى گذرید؟ من پادشاه بد، پست، ستمکار و مملوک پادشاهى کریم، باسخاوت، عادل، نیکى کننده و بخشنده ام. آنگاه آنان مى گفتند: آقاى ما! تو و بدی هایت را عفو کردیم. سپس به آن ها مى فرمود: بگویید: خداوندا! از على بن الحسین درگذر همان گونه که ما را عفو کرد. و او را از آتش رها کن همان گونه که ما را از بردگى خارج کرد؛ آنان نیز همین را مى گفتند. آنگاه مى گفت: خداوندا! آمین، پروردگار جهانیان! بروید من شما را عفو و شما را آزاد کردم به امید گذشت از خود و رهایى خودم. و آنان را آزاد مى کرد. هنگامى که روز فطر فرا رسید عطایایى به آنان عنایت کرده تا محفوظ مانده و از مردم بى نیاز شوند. و سالى نبود که در شب آخر ماه رمضان حدود بیست نفر را آزاد نکند.
و مى فرمود: خداوند متعال در هر شب ماه رمضان هفتاد میلیون نفر را از آتش رها مى کند که همگى سزاوار آتش هستند. و هنگامى که شب آخر ماه رمضان فرا رسد به تعداد همه کسانى که در این ماه رها کرده است نجات مى دهد. و من دوست دارم خداوند مرا ببیند که به امید نجات خودم از آتش، عده اى از کسانى که مالک هستم در سراى دنیا در راه خدا آزاد مى کنم. هیچ گاه خادمى را بیش از یک سال کامل به خدمت نگرفت. زیرا اگر برده را در اول یا وسط سال مى خرید در شب فطر آزاد مى کرد و عده دیگرى را در سال بعد مى خرید و سپس آزاد مى کرد. و تا زمانى که به خداوند ملحق شد همین گونه بود. و نیز در حالى که هیچ نیازى به سیاه پوستان نداشت تا با خریدن آنان نیازش را برآورده سازد، آنان را مى خرید و هنگام بازگشت از عرفات دستور مى داد آنان را از بردگى آزاد نموده و اموالى به آنان ببخشند.
اگر بتواند، باید خود را شبیه به امامش کرده و در شکل این عمل بزرگ به او اقتدا نماید که این کار گواراى او باد. و اگر نمى تواند حتماً به اندازه اى که مى تواند آن را انجام بدهد. و کمترین کارى که در این جهت مى تواند انجام بدهد این است که ستم هایى که زن، فرزند، خدمتکار و اجیرش نسبت به او روا مى دارند را ثبت کرده و در شب آخر ماه رمضان از آنان گذشت کند. و بهتر است آنچه را که ثبت کرده است یک یک گفته و با پروردگار خود مناجات کرده و بگوید: خداوندا! فلان بنده ات در فلان مورد به من ظلم کرد و من صبر کردم و… آنگاه بگوید: خدایا! مى دانى به من ظلم کردند و فقط به خاطر ترس از تو از آنان انتقام نگرفتم. به این امید که تو نیز عذاب خود را از من بازدارى. بندگانت را امر به عفو کردى. پس آنان را از عفو خود محروم مفرما که شما به عفو شایسته تر از کسانى هستى که آنان را به عفو دستور دادى.
خدایا! به من توفیق دادى که کسانى را که به من ستم کردند ببخشم و بدین وسیله بر من منت گذاشتى. پس مرا از عفوت محروم مفرما. زیرا منت تو به جهت گذشت من از دیگران، بزرگ تر از منت گذشت تو از من مى باشد. و به خاطر این منت بزرگ آن منت کوچک را هم نصیبم بفرما. خداوندا! بنده، مالک حقیقى نیست و حق مال مالک اوست. پس کسى که به من ستم کند حق تو را از بین برده و هنگامى که امر فرمودى که او را عفو کنم در حقیقت تو او را عفو کرده ای. پس آنگاه که او را عفو مى کنی از من نیز درگذر!
خداوندا! دستور دادى کسى را که به ما تحیت و درود مى فرستد بهتر از او جواب گوییم و اکنون پاسخ بهتر این است که در مقابل این عمل من که به خاطر رضاى تو از کسانى که به من ظلم کردند گذشتم مرا با آتش نسوزانى و در مقابل امید من به عفو فراوان و فضلت بعد از عفو، گناهانم را به چند برابر نیکى تبدیل کرده و بدین وسیله من را به درجات بلندى رسانیده و امیدم را ناامید نگردانى!
آثار این اعمال بر اعضای بدن
گرچه صرف قصد این مطالب در دل مؤثر است ولى گفتن تمامى آن و انجام آن با اعضاى بدن اثرات مخصوصى دارد از قبیل:
الف) همان گونه که عمل قلبى عبادتى قلبى محسوب مى شود، همان طور نیز انجام آن با اعضاى بدن عبادتى بدنى محسوب مى شود.
ب) این عمل باعث تأثیر خاص و رقتى در قلب مى شود که عمل قلبى به تنهایى این اثر را ندارد. و نیز باعث انجام عملى دیگر مى شود که او نیز مؤثر بوده و بدین ترتیب فیض ادامه پیدا مى کند.
ج) اکتفا نکردن به گفتار، بلکه انجام آن با اعضاى بدن، باعث تأثیر گذاشتن بر دیگران و الگو گرفتن آنان و رواج این سنت نیکو در میان جامعه مى شود. به همین جهت اگر امام (علیه السلام) فقط به عبادت قلبى اکتفا مى فرمودند این مطلب به ما نمى رسید و نمى توانستیم به آن عمل کنیم. و به طور کلى اعضاى بدن نیز بهره اى از نور عمل داشته و انجام عمل با اعضاى بدن باعث ایجاد نور دیگرى در قلب علاوه بر نور عمل قلبى آن مى شود.
محاسبه نفس
۳ - از کارهاى مهم این است که مانند شریکى که در پایان کار با شریک خود تسویه حساب مى کند، از نفس خود حساب کشیده، و سرمایه خود را که همان عمر، ایمان و برکات ماه رمضان و نورهاى آن مى باشد را در نظر آورد؛ و ببینید آیا ایمان او به خدا، رسول، کتاب و حجت هاى او و روز قیامت بیشتر شده است یا نه؟
اخلاق او که از این معارف سرچشمه گرفته، چگونه است؟ خوف و رجا، صبر، زهد، خلوت کردن براى ذکر خدا و تفکرى که باعث انس است، شناختى که محبت را به دنبال داشته و محبتى که به رضایت، تسلیم و توحید منجر شود، شرح صدر ناشى از نور شناخت در دیدن غیب و گشادگى قلب او در تحمل بلاها و حفظ اسرار، تا چه اندازه اى است؟ چگونه در" سراى فریب" آرام نگرفته و به" سراى جاوید" بازگشت کرده است؟ آیا ماه رمضان و اعمال این ماه تأثیرى در این امور داشته است یا نه؟
در مورد افعال و حرکت هاى اعضاى بدنش بیندیشد. آیا همان گونه باقى مانده یا در این مورد بیشتر به احکام الهى توجه کرده است؟ به خصوص نسبت به حرکت هاى زبانش هنگام سخن گفتن در مورد آنچه به او مربوط نبوده، سخنان باطل، دروغ، غیبت، تهمت، تعرض به آبروى مؤمنین، فحش، اذیت، و غیره. اگر ببینید که تمام این موارد همان طور که بوده باقى مانده، باید بداند که این مطلب ناشى از کارهاى بد او در این ماه پربرکت بوده و تاریکى گناهانش بر نورهاى این شهر درخشان و روشنى بخش فائق آمده است. زیرا ممکن نیست که نورهاى ماه رمضان، شبهاى قدر و این دعاهاى گران قدر قلب او را روشن کند ولى باز هم به گناه سابق خود ادامه دهد.
کسى که چنین ضررى کرده است، باید از خطر دعاى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) بترسد؛ آنجا که مى فرماید: « خداوند کسى را که از ماه رمضان خارج شود و آمرزیده نشود، نیامرزد. » زیرا یکى از سخت ترین مصیبت ها و بزرگ ترین بلاها همین است. باید با یارى خدا، پناه آوردن به رحمت و رفتن به درگاه او و در حالى که با زبان حال مى گوید: « اى کسى که به داد بیچاره مى رسى هنگامى که تو را بخواند و گرفتارى او را برطرف مى کنی! » خود را اصلاح کرده، بر گناهان خود گریسته و آثار این اعتراف صادقانه را در خود هویدا سازد و با زبان حال بگوید: « هیچ خدایى به جز تو نیست، تنزیه مى کنم تو را و منم که ستمکارم» .
یکى از نشانه هاى اصلاح حال داشتن علامت گناهکاران و ترس آنان و آمرزش خواستن از خداى متعال به اندازه گناهان مى باشد. و اگر نفس او که عبادت به تنبلى کرده است، نتواند او را براى به جا آوردن حق استغفار یارى کند، باید از درى که شیطان از آن در وارد شد و به مراد خود رسید که همان در ناامید نشدن است، بر خداوند وارد شود. و بالاخره باید در آخر ماه تمام چیزهایى را که از دین خود ضایع کرده جبران نماید؛ تا براى روز عید و دیدار با خداوند در این روز آماده شده و از فواید آن محروم نشود. و بدین ترتیب به زیانى جبران ناپذیر گرفتار نشود.
ارسال نظر