آقای علیخانی، کارگردان این سیرک چه کسی است؟
مدتهاست کسی از ضرغامی بهعنوان رییس سازمان صداوسیما که خیل عظیم کارشناسان رسانه آن را ملی نمیدانند، پرسیده است که آقا چه میکنید شما؟
به گزارش پارس به نقل از روزنامه بهار، حمید جعفری آن از ماجرای تبلیغات و کرم حلزون، آن از پخش با شور و هیجان مسابقات والیبال، آن از استخدام ها و گزینش های بدون منطق مجریان بی سواد و کم سواد. آن از قراردادهای پر از صفر و عدد با همراه اول و ایرانسل. حتی یک نفر هم نمی رسد بپرسد این همه دخل و خرج به کجا می رود؟ اصلا چرا کسی از این آقا حساب نمی خواهد؟
اصلا گیریم کسی نمی خواهد بپرسد چه اتفاقی در صدا و سیما می افتد یا اصلا برای کسی هم جذاب نیست که ضرغامی در کارنامه اش در این سال ها چند نمره مردودی دارد، همه اینها به کنار اما این تاراج اخلاق از کجا و چه زمانی در صدا و سیما باب شد. مجری با شلوار قرمز نشسته است زن و مردی گریان نشسته اند، مجری سوگنامه می خواند و زن و شوهری که دلشان بچه می خواهد، ضجه می زنند بعد ناگهان کودکی وارد صحنه می شود، مجری از طفل معصوم می پرسد آرزویت چیست؟ کودک می گوید پدر و مادرم را پیدا کنم. بعد مجری در حکم یک برده فروش برای اینکه سوز ماجرا را بیشتر کند و نام برنامه اش را از عسل به زهرمار تبدیل کند در عملی غیرانسانی رو به زن و مرد گریان می کند و با بغضی پر از تظاهر و تزویر و ریا می گوید این کودک هدیه ما به شماست. آقای علیخانی، من و ما نمی دانیم کارگردان این سیرک چه کسی بوده است؟ اما خوب می دانیم براساس کنوانسیون جهانی حقوق کودک این اتفاق در هر جای دیگر دنیا قابل پیگیری است. ما خوب می دانیم دنیا آنقدر کوچک است که روزی آن کودک پدر و مادرش را پیدا می کند اما اگر نکرد باز هم یک آرزو دارد!
وقتی این معامله به سبک قرون وسطایی شکل گرفت صورت و چهره بهت زده و چشمان پر از سوال این کودک از ذهن مخاطبان پاک نمی شود. جهل همیشه در ندانستن نیست بلکه وانمود کردن به دانستن است.
ارسال نظر