اخیرا سفارت آلمان در تهران به مناسبت روز دانشجو در صفحه اینستاگرام خود در مطلبی نوشت که در ترم تابستان گذشته ۴۱۶ هزار و ۴۳۷ دانشجوی خارجی در دانشگاه‌های آلمان ثبت نام کردند که ۱۱ هزار و ۵۷۳ نفر آن‌ها از ایران هستند.

این عدد برای بسیاری تعجب برانگیز بود و بسیاری این سوال را پرسیدند که مگر ما چقدر دانشجو داریم که ۱۱ هزار نفر آن‌ها به آلمان بروند؟ برخی دیگر نیز این پرسش را مطرح کردند که اگر اوضاع اقتصادی بد است چطور ۱۱ هزار نفر توانستند از ایران به آلمان بروند و پول هواپیما، اپلای و کلاس زبان را بدهند؟

واقعیت این است که این اتفاق نه تنها نگران کننده نیست بلکه خیلی هم شادی آور و نشانه اتفاق‌های مثبت است.

اول از همه، همانطور که گفته شد، چنین موج مهاجرتی نشان دهنده توانمندی مالی مردم ایران است. آدم بی‌پول که مهاجرت نمی‌کند. همین خود من اگر پول داشتم به جای نوشتن این مطالب بی‌مزه یک مهاجر بامزه بودم.

دوم از همه این که دست و دلبازی هم خوب چیزی است. تا کی باید «هنر نزد ایرانیان باشد و بس»؟ اجازه بدهیم این هنر کمی به نقاط بی‌مزه، بی‌هنر و غیرهنرمندانه‌ای مثل آلمان نیز صادر شود. چه ایرادی دارد فرش ایرانی داشته باشیم و در کنارش فرش آلمانی را هم ادامه دهیم؟

سوم از همه برخی این مهاجرت‌ها را مصداق فرار مغزها می‌دانند. اولا از کجا معلوم که مهاجران مصداق مغزهای فراری بودند. بعد هم شما اصلا از کجا مطمئن هستید که پشت پرده این موج مهاجرت یک فکر بزرگ، کم‌نظیر و لعنتی جذاب نیست؟

همین مغزهای فراری می‌توانند در آینده باعث شوند تا آلمان سنگر به سنگر توسط ایرانیان فتح شود. با این اتفاق با یک تیر دو نشان زده می‌شود. اول این که نیروهای غیر ارزشی را نه تنها از سیستم اداری بلکه از کشور خارج می‌کنیم. دوم هم اینکه با همین نیروهای غیر ارزشی کشورهای مختلف را سنگر به سنگر فتح می‌کنیم. فکر کنید صدراعظم آلمان، نخست وزیر اسکاتلند، نخست وزیر سوئد و چنین مقام‌هایی در دست ایرانی‌ها باشد. آیا افتخار نمی‌کنید؟ اگر افتخار نمی‌کنید اشتباه می‌کنید و خون آریایی در رگ‌ها شما جاری نیست.

 

منبع: سلام نو