به گزارش پارس به نقل از خانواده جوان، وی مدتی است به جمع بازیگران مجموعه تاریخی « معمای شاه» به کارگردانی محمدرضا ورزی پیوسته و ایفاگر کاراکتر پرویز ثابتی، مقام امنیتی رژیم گذشته است.

بهزاد خداویسی در یک نگاه

متولد: ۱۳۴۴

تحصیلات: لیسانس بازیگری، فوق لیسانس کارگردانی/ متاهل

کارنامه هنری

سینما: تحفه ها، در جستجوی قهرمان، صخره، مجسمه، پرواز در پرواز، من زمین را دوست دارم، عصیان، ضیافت، ایران سرای من است « اکران نشده» ، آشوبگران، ساکن خیابان چوبی « آماده اکران» و…

تلویزیون: روزگار جوانی، دوباره زندگی، سرنخ و…

سینمای مستند: قطار ساعت هشت و نیم (کارگردان) و…

آخرین کارم را خودم هم ندیده ام

آخرین کار سینمایی من که پائیز ۹۱ در لاهیجان تصویربرداری شد فیلم « ساکن خیابان چوبی» به کارگردانی حسینعلی لیالستانی است. بازی های من از نیمه دوم فیلم شروع شد و ایفاگر شخصیت یک فرمانده جنگی به نام عباس هستم که خانواده اش تصور می کنند به شهادت رسیده و فقط دختر خواهر شش ساله اش منتظر بازگشت اوست و در نهایت با تن مجروح، به حالت بیهوش به خانواده اش تحویل می شود و در استمرار ارتباط با خواهرزاده اش آرام آرام از حالت بیهوشی بیرون می آید. در این فیلم با پروانه معصومی، فردوس کاویانی، داریوش اسدزاده و… همبازی هستم.

علت حضور من در « ساکن خیابان چوبی» آن بود که ساخته های لیالستانی خاص است و امضا ویژه ای دارد و با شناختی که از این کارگردان خوب و دوست قدیمی خودم داشتم به جمع عوامل سازنده کار پیوستم.

سرنخ و روزگار جوانی گل کرد

در تلویزیون کار من با مجموعه تلویزیونی « سرنخ» به کارگردانی کیومرث پوراحمد و مجموعه « روزگار جوانی» به کارگردانی اصغر فرهادی گل کرد. به اضافه اینکه علاوه بر من محمدرضا فروتن، کیهان ملکی و… هم به شهرت رسیدند.

قصه « سرنخ» را پوراحمد قبل از انقلاب نوشته بود و با وسواسی که این کارگردان خوب دارد، ساخت مجموعه را با حوصله شروع کرد، ساخت آن بیش از یک سال طول کشید و حاصل کار ۱۲ قسمت بود که هر قسمت آن را می توان یک فیلم سینمایی موفق دانست. جالب است بدانید بعد از دیده شدن محمدرضا فروتن در آن مجموعه بود که مسعود کیمیایی کارش را پسندید و بازیگر اول فیلم بعدی اش « مرسدس» شد. « سرنخ» و « روزگار جوانی» از معدود مجموعه های خوب و خوش ساخت تلویزیون است.

همکاری من با کارگردان های صاحب نام موجب شده تا گزیده کار باشم و خوشحالم در کارهایی که دوست شان نداشته ام بازی نکرده ام و همیشه سعی داشته ام در کارهایی هم سطح کارهای قبلی خودم حضور داشته باشم.

شایعه ای که تکذیب می شود

من و فریبرز عرب نیا با حضور در « ضیافت» به شهرت رسیدیم. ماجرای حضور من در فیلم « ضیافت» از آنجا شروع شد که دوست خوبم سامان مقدم که در حال حاضر یکی از کارگردان های خوب است در زمان ساخت فیلم سینمایی « ضیافت» دستیار اول مسعود کیمیایی بود و مرا به کیمیایی معرفی کرد و در نهایت من و عرب نیا، به عنوان بازیگران اصلی فیلم انتخاب شدیم. قبل از شروع « ضیافت» تهیه کننده فیلم عوض شد و تمام بازیگران انتخاب شده، به جز من و عرب نیا تغییر کردند.

در آن ایام شایع شد که من و عرب نیا برای حضور در فیلم « ضیافت» نه فقط دستمزد نگرفته ایم، بلکه پولی هم پرداخت کرده ایم. در حالی که با افتخار اعلام می کنم که هم من و هم عرب نیا، بابت حضور در هر فیلمی دستمزد گرفته و دیناری پرداخت نکرده و نخواهیم کرد و این گونه شایعات در مورد من و عرب نیا صحت ندارد.

آخرین فعالیت سینمایی من

در حال حاضر مشغول بازی در مجموعه تاریخی « معمای شاه» به کارگردانی محمدرضا ورزی و ایفاگر نقش پرویز ثابتی مامور امنیتی رژیم گذشته هستم. پرویز ثابتی اولین نفری هست که بعد از شاه در شرایطی که تمام دارایی اش را به خارج منتقل کرده بود، از ایران گریخت و تا سال ها کسی نمی دانست زنده است یا مرده، اما به تازگی معلوم شده به آمریکا فرار کرده و ساکن آنجاست.

پرویز ثابتی، شخصیتی به ظاهر آرام و متین داشت که با راهنمایی ورزی آرام آرام شخصیت را پیدا کردم. در این مجموعه، پرویز ثابتی بیشترین رودررویی را با امیرعباس هویدا دارد که داریوش کاردان نقش وی را ایفا می کند و لوکیشن مجموعه کاخ سعدآباد و چند بنای قدیمی و تاریخی دیگر است.

چهره پردازی را برای همیشه کنار گذاشتم

مدتی به عنوان چهره پرداز در سینما، تلویزیون و تئاتر فعال بودم و تاکنون بیش از ۲۸ نمایشنامه، فیلم سینمایی و تلویزیونی را چهره پردازی کرده ام. مثل فیلم سینمایی « همه جای ایران سرای من است» که ضمن بازیگری در کار چهره پردازی فیلم هم بودم، اما با یک اتفاق ساده برای همیشه چهره پردازی را کنار گذاشتم. در نمایشنامه « پیروزی در شیکاگو» به کارگردانی داود رشیدی چهره پرداز نمایشنامه بودم و وقتی رشیدی با تعجب از من پرسید مگر تو کار بازیگری هم انجام می دهی خیلی ناراحت شدم و از آنجا که درس اصلی ام در دانشگاه بازیگری و کارگردانی است، تصمیم گرفتم چهره پردازی را برای همیشه کنار بگذارم، حتی اگر قرار باشد آن فیلم از ساخته های خودم باشد.

البته، چهره پردازی را خیلی دوست دارم، اما در شرایط فعلی ترجیح می دهم تمرکزم بیشتر بر روی بازیگری و کارگردانی باشد.

بیشتر پشت دوربین بودم تا جلو دوربین

سینمای کشور در شرایط فعلی حال و روز خوبی ندارد دلیل غیبت چند ساله من از سینما پیشنهادهای نازل کارهای ضعیف بود. ضمن اینکه اگر در مقابل دوربین سینما و تلویزیون کم حضور داشتم، در عوض پشت دوربین در مقام نویسنده و کارگردان روزهای پرکاری را گذراندم. از جمله ساخت چند فیلم مستند که در جشنواره های مختلف جوایز متعددی را به خودشان اختصاص دادند، از جمله فیلم نیمه مستندم با عنوان « دخمه» که پیرامون تاریخچه زرتشتیان است، این فیلم در چند جشنواره بین المللی به نمایش در آمد و تاکنون چند جایزه هم گرفته است. یا فیلم دیگرم با عنوان « قطار ساعت هشت و نیم» که آن هم مستند گونه است. تا امروز بیش از ۱۴ فیلم مستند کوتاه و نیمه بلند به سفارش انجمن سینمای جوان ساخته ام. بعضی ها تصورشان این است که در انجمن سینمای جوان لزوماً جوانان فیلم می سازند. در حالی که، چنین نیست و بسیاری از فیلمسازان خوب مستند در دنیا در سنین مختلف آثار درخشانی را به ثبت رسانده اند که در مواقعی ارزش یک فیلم مستند کوتاه آن بیشتر از چند فیلم بلند سینمایی است.

بعضی ها از من می پرسند با چه هدفی به سراغ ساخت فیلم های مستند رفته ام که در جواب باید بگویم اگر چه تمام فیلم های مستندی که ساخته ام تهیه کننده داشت و دیناری بابت آنها هزینه نکردم و در عوض برای من درآمدزا هم نبود، اما بهتر از این بود تا در فیلمی یا سریالی بازی کنم که اعتبارم خدشه دار شود.

البته، در همین مدت، ضمن فیلمسازی چند فیلمنامه هم فروختم که یکی از آنها را با عنوان « هنوز زنده ایم» کاظم بلوچی برای شبکه یک ساخته و به زودی، ابتدا در سینماهای کشور و سپس در تلویزیون به نمایش در می آید.

قرار بود خودم هم در آن بازی کنم، اما چون موقع فیلمبرداری در ایران نبودم بازیگر دیگری آن نقش را ایفا کرد. چون هنوز کار را ندیده ام، درباره اش اظهارنظر نمی کنم. فقط می دانم که در آن سعید پورصمیمی نقش اول فیلم را به عهده دارد و بالاخره اینکه در حال اتمام فیلمنامه هستم که اگر خدا بخواهد قصد دارم خودم آن را بسازم.

کمی هم از خانواده ام بگویم

در سال ۱۳۶۶ ازدواج کرده ام، یک دختر به نام تیده آ دارم. تیده آ به معنی گل هاست. دخترم ۲۴ سال دارد و در حال حاضر در فرانسه دانشجوی رشته دندانپزشکی است و پسرم آریامن ۱۷ ساله و دانش آموز دبیرستان است. او هم تصمیم دارد تحصیلات دانشگاهی اش در رشته پزشکی باشد و همسرم خانه دار است و با فرزندانم در فرانسه اقامت دارد.

من، همسرم و فرزندانم همیشه یار و یاور هم بوده ایم و در انجام کارهای خانه همگی همراه و پیشگام هستیم.

آشپزی من بد نیست و فسنجان را خیلی خوب درست می کنم