گفتوگوبا پیشکسوت دوبله
لطیفپور: فقط فیلمهای مهرجویی را دوبله کردم
«هوشنگ لطیفپور» از هنرمندان و پایهگذاران دوبله در ایران است. او فقط فیلمهای سینمای دنیا را دوبله کرده و مدیریت دوبلاژ فیلمهای سینمایی داریوش مهرجویی را هم برعهده داشته است.
به گزارش پارس ، به نقل از فارس- مریم فیروزفر: پیشکسوتان عرصه دوبله در ایران، افراد نام آوری هستند که پس از گذشت سال ها هنوز جایگزین هایی در حد و اندازه شان در این عرصه پیدا نشده است. چهره هایی نظیر منوچهر اسماعیلی، جلال مقامی، پرویز بهرام، محمد قنبری و… البته در این میان افرادی هم هستند که جزو پیشکسوتان و نام آوران هستند اما کمتر نامی از آنها برده می شود. یکی از این چهره ها « هوشنگ لطیف پور» است. او در حال حاضر ۸۱ سال سن دارد و یکی از پایه گذاران دوبله در ایران است. البته شاید کمرنگ بودن نام او در میان نام دوبلورهای دیگر به این دلیل باشد که لطیف پور در سال های قبل از انقلاب از ایران رفته و برای همیشه کار دوبله را کنار گذاشته است.
هفته گذشته مراسم تجلیلی به همت انجمن گویندگان و سرپرستان فیلم برای این هنرمند پیشکسوت برگزار شد و ما خبردار شدیم که او در ایران به سر می برد.
صاحب صدایی که این روزها صدایش دیگر مانند روزهای دوبله اش نیست…
در فرصت کوتاهی که برای دید و بازدید از فامیل به ایران آمده بود، با او هماهنگ کردیم و برای انجام مصاحبه، مهمان این هنرمند پیشکسوت در منزل برادرش شدیم.
**آقای لطیف پور شما متولد چه سالی هستید؟
-من متولد سال ۱۳۱۱ هستم و در حال حاضر حدود ۸۱ سال سن دارم.
**از دوران کودکی خود می گویید؛ کجا بزرگ شده اید و چطور شد که به سمت گویندگی آمدید؟
-از چهار سالگى به خاطر شغل پدرم، سفر را تجربه کردیم. ایشان رئیس اداره ثبت احوال شهرستان هاى مختلف بود و این سفرها، همراه با تغییر مکان مأموریت هاى پدر ادامه پیدا کرد تا اینکه وقتی سال اول متوسطه بودم دوباره به تهران برگشتم و تحصیل را در مدرسه دارالفنون ادامه دادم. در این مدرسه با « جعفر والی» آشنا شدم و در ادامه به هنرستان هنرپیشگی رفتم. آن زمان صبح ها به دبیرستان می رفتم و بعداز ظهر به هنرستان هنرپیشگی می رفتم. بعد هم که با پرویز بهرام و سایر دوستان گرد هم آمدیم و با هم کار تئاتر می کردیم.
**از چه زمانی کار دوبله را آغاز کردید؟
-اوایل دهه ۳۰ بود که دو فیلم به دستم رسید. این فیلم ها لهستانی بودند و قرار شد که من آنها را به فارسی برگردان کنم.
**یعنی اولین فیلم هایی که در ایران دوبله شد متعلق به شماست؟
-قبل از من دو فیلم دیگر در ایتالیا به فارسی دوبله شده بود که من نمی دانم چه کسی آنها را دوبله کرده بود. اول این فیلم ها را دیدم و بعد هم که دو فیلم به دستم رسید و دوبله آنها را آغاز کردیم.
**آن زمان شما امکانات برای دوبله داشتید؟ اصلا چطور فیلم ها را دوبله کردید؟
-امکانات که خیلی کم بود. یک حداقل هایی به ایران آورده شده بود. ما در شرایط سختی دوبله را انجام می دادیم.
**پس همان فیلم ها شما را به سمت دوبله کشاند؟
-این فیلم ها انگیزه ای بودند ولی به نظرم تقدیر این بود که من به این سمت بروم. البته من و جمعی از دوستانم که هم کار تئاتر انجام می دادیم و هم به دوبله علاقه مند بودیم با شاهین سرکیسیان آشنا شدیم و در خانه او مشغول اتودزنی شدیم. آن زمان ما گروهی عاشق بودیم که دور هم جمع می شدیم و بیشتر آثار کلاسیک جهان و بیشتر آثار استانیسلاوسکى را می خواندیم.
آن زمان جلال آل احمد هم در جمع ما حاضر می شد و البته او بیشتر ما را ترغیب می کرد تا به سمت کار روی آثار ایرانی را داد. البته ما آن زمان خیلی نمایشنامه ایرانی نداشتیم و فقط آثار خارجی بودند که ما آنها را به فارسی آداپته می کردیم.
**پس در کار دوبله ادبیات فارسی و توجه به آن هم برایتان مهم بود؟
-خیلی زیاد. من پیش از ورود به کار دوبله فقط به مدت سه سال روی ادبیات فارسی کار کرده بودم. آموزش دیده بودم و رعایت اصول فارسی برایم خیلی مهم بود.
**پس با این دقت و وسواس نگارش دیالوگ ها برایتان کار وقت گیر و مشکلی بود؟
-بله. من خاطرم هست که روی نمایش اتلو کار می کردم. فقط سه ماه روی نگارش دیالوگ و تنظیم آن انجام دادم. در حقیقت هفت ترجمه از آن را به دست داشتم و روی آنها کار می کردم. دیالوگ ها را هم جوری می نوشم که کاملا با لب و دهان بازیگر سینک باشد.
**استودیو دوبله هم داشتید؟
-نه. ما آن اوایل خانه آقای سرکیسیان جمع می شدیم و همان جا دوبله را انجام می دادیم. خانه او زیرزمینی داشت که ما آنجا جمع می شدیم. در و دیوار حمام زیرزمین را گونی پیچیده بود تا صدا عبور نکند و ما همان جا کار دوبله را انجام می دادیم.
کار برای ما بسیار سخت بود. به صورتی که من مثلا سه الی چهار روز پیاپی فقط کار می کردم. بدون اینکه لحظه ای چشم بر هم بگذارم. بعد از اینکه کارم تمام می شد، دو سه روز به طور کامل استراحت می کردم و می خوابیدم.
**پس اولین استودیو دوبله شما یک حمام بود؟
-بله. در دوره ای که ما کار دوبله را انجام می دادیم هنوز امکانات زیاد نبود و مشکلات بسیاری در این زمینه وجود داشت.
**شما خودتان بیشتر چه مواردی را برای دوبله انتخاب می کردید؟
-من به فیلم های سینمایی خارجی علاقه داشتم و فقط فیلم های برتر سینمای جهان را دوبله می کردم. البته خودم علاقه ای به گفتن رُل ها نداشتم و فقط به عنوان راوی حضور پیدا می کردم. مثلا راز بقا و سریال دائی جان ناپلئون از جمله آنهاست. بیشتر مدیریت دوبلاژ را برعهده داشتم چون فکر می کنم اگر مدیر دوبلاژ خودش هم درگیر کار دوبله شود دیگر نمی تواند بر کار دیگران تسلط داشته باشد.
**پس به جای هیچ شخصیتی صحبت نکرده اید؟
-خیر. من فقط یکبار مجبور شدم که در فیلم مشتی عباد که یک فیلم ترکیه ای بود سخن بگویم. وگرنه دیگر به جای هیچ نقشی صحبت نکرده ام. در فیلم اتللو هم به جای « یاگو» حرف زدم.
**زمانی که شما کار دوبله را انجام می دادید، تعداد افرادی که دوبله بلد باشند، کم بود، برای ایجادتنوع در صداها چه می کردید؟ اصلا صداهای تازه را چطور کشف می کردید؟
-بله. البته همان سال ها هم تعداد علاقه مندان به دوبله بسیار زیاد بود. خیلی ها می آمدند که دوبلور شوند ولی موفق نمی شدند. چون که ما کلاس آموزشی نداشتیم. فقط اگر تشخصی می دادیم فردی صدایش خوب است، او می توانست کنار ما باشد و خودش با دیدن کار کردن ما، کار یاد بگیرد. همین موضوع باعث می شد خیلی ها طاقت نیاورند و بروند. چون ممکن بود یک نفر مثلا یکسال و نیم الی دذو سال کنار ما بنشیند ولی حتی یک کلمه هم حرف نزند.
درباره کشف صدا هم باید بگویم که فقط صدا در امر دوبله کافی نیست. یک صدای خوب باید مهارت دوبله هم داشته باشد. دوبله با بازیگری همراه است. ما هم بیشتر از بازیگران تئاتر استفاده میکردیم. مثلا خاطرم هست که می خواستیم اولین فیلم های جری لوئیس را دوبله کنیم. از آدم های بسیاری استفاده کردم ولی هیچکدام از صداها به دلم نمی نشست. تا اینکه حمید قنبری را برای این کار انتخاب کردم. او بازیگر تئاتر بود و پیش از این هم گویندگی نکرده بود. من احساس کردم که صدایش بسیار شبیه به صدای جری لوئیس در فیلم است و از او خواستم تا به جای این نقش حرف بزند و اتفاقا خیلی هم گرفت.
**پس بیشتر از طریق حرفه تئاتر و بازیگران تئاتر، دوبلورها را کشف می کردید؟
-این موضوع بود. ولی مثلا یکبار یکی از دوستانم از من خواست تا به مدرسه ای بروم و از بچه های این دبیرستان پسرانه بازدید کنم. من هم رفتم. به نظرم هیچکدام توانمند نبودند. فقط یک پسر بچه بود که کار فوق العاده ای داشت. او خیلی ماهر بود و اجرا و بازیگری می کرد. به دوستم گفتم این پسر استعداد فوق العاده ای دارد و از او خواستم تا وی را به ما معرفی کند. فکر می کنید او چه کسی بود؟ منوچهر نوذری… یک جوان با استعداد که بعدا در کارش بسیار خوش درخشید.
**دوره شما عصر طلایی دوبله در ایران است، البته در کنار فیلم های روز دنیا، فیلم فارسی هم در ایران تولید می شد، شما این فیلم ها را هم دوبله می کردید؟
-نه. به هیچ عنوان. علاقه ای به دوبله فیلم فارسی نداشتم. آثار کلاسیک و روز دنیا برایم جذاب تر بود. تنها فیلم های ایرانی که من دوبله کردم، آثار داریوش مهرجویی بود. من مدیریت دوبله تمام فیلم های مهرجویی در پیش از انقلاب از گاو تا دایره مینا بر عهده داشتم.
**چرا فقط فیلم های مهرجویی؟
-برای اینکه دوستم بود و البته فیلم هایش برایم ارزشمندتر بودند. مثلا فیلم گاو را خیلی دوست داشتم. آن موقع مهرجویی به من گفت این فیلم را دوبله کن. من هم هرچه فکر کردم دیدم هیچکس نمی تواند به جای بازیگران این فیلم سخن بگوید. به همین خاطر همه بازیگران از علی نصیریان و عزت الله انتظامی را مجبور کردم تا خودشان به جای خودشان در این فیلم ها حرف بزنند. واقعا چه کسی می توانست به جای این هنرمندان و به خوبی که نقششان را ایفا کرده بودند، حرف بزند؟
**وقتی فیلمی را دوبله می کردید، چیزی به اسم نظارت محتوایی بر کار شما وجود داشت؟
-نه به شکل چیزی که امروز مرسوم است. آن زمان فیلم ها را که سانسور نمی کردند که البته ما هم نمی توانستیم اعمال نظری داشته باشیم. فقط تلاش می کردیم که دوبله درست و دقیق و فارسی انجام شود.
**کدامیک از آثاری را که دوبله کرده اید، بیشتر دوست دارید؟
-هیچکدام.
**چرا؟
-برای اینکه کارهایی بود که در همان مقطع انجام و تمام شد.
**چه شد که از ایران رفتید؟
-من در سال ۵۶ به نشانه اعتراض به وضع موجود ایران را ترک کردم. البته برخی به اشتباه فکر کردند که من به دلیل وقوع انقلاب اسلامی از ایران رفتم درحالی که این طور نبود. من واقعا به شرایط نابرابری که در زمان پهلوی بود اعتراض داشتم.
**اعتراض شما بیشتر به چه بود؟
-نبود آزادی.
**پس چرا برخی مدعیان می گویند که امروز آزادی از دوران قبل از انقلاب اسلامی کمتر است؟
-منظور از آزادی که در ذهن آنهاست هرزگی است. نه آزادی. آزادی مفهوم بسیار گسترده تری دارد. کسی که به فکر بی بند و باری و این چیزها باشد به نظرش الان در ایران آزاد نیست. ولی به نظر من که هر دو دوره را درک کرده ام، آزادی که الان مردم ایران دارند، بسیار بیشتر است. زمان شاه خفقان به معنای واقعی بود. هیچ نقدی نمی شد به هیچ سیستم و فردی داشته باشی. در همان موقع بود که محمدرضا شاه اعلام کرد هرکس از شرایط موجود راضی نیست می تواند ایران را ترک کند. همان موقع من هماهنگ کردم و ابتدا همسر و دو پسرم و بعد خودم به لندن رفتیم. مدتی آنجا بودیم و بعد هم ساکن کانادا شدیم.
**چرا بعد از انقلاب به ایران برنگشتید و دوباره کار دوبله را ادامه ندادید؟
-برای اینکه وقتی از ایران رفتم با خود عهد کردم که دوبله را برای همیشه ببوسم و کنار بگذارم. ضمن اینکه من باید برای زندگی جدیدم درآمد کسب می کردم، پس به شغل دیگری مشغول شدم و دوبله را کنار گذاشتم… برای لحظاتی لطیف پور مکث می کند… چشمه شیشه ای چشمانش می جوشد… می گوید: دوست ندارم در این باره بیشتر حرف بزنم.
**وقتی خارج از ایران هستید و به فیلم های خارجی نگاه می کنید، دوبله شان برایتان جلب توجه نمی کند؟
-بله. قطعا همه فیلم ها به زبان انگلیسی نیست و به نظرم دوبله شان بسیار حرفه ای و دقیق است.
**نظرتان درباره دوبله هایی که الان در ایران انجام می شود، چیست؟
-نگاه نمی کنم. راستش به نظرم خیلی حرفه ای انجام نمی شوند و گاهی آزار می بینم. البته من خارج از ایران ماهواره ندارم. وقتی ایران هستم گه گداری می بینم. بیشتر پیگیر اخبار ایران هستم که از طریق اینترنت دنبال می کنم.
**هیچ وقت به شما پیشنهاد نشد که در دوبله آثار به فارسی شرکت کنید؟ کاری که الان برخی شبکه های ماهواره ای انجام می دهند و سریال های سطحی را با دوبله ای دست و پا شکسته به خورد مخاطب می دهند؟
-خیر. البته من هیچ وقت این کار را انجام نمی دادم. همان طور که گفتم دوبله را برای همیشه بوسیدم و کنار گذاشتم.
**شما وقتی به ایران آمدید و در مراسم تجلیلتان هم به وقایع روز ایران از جمله انتخابات ریاست جمهوری و فوتبال و والیبال اشاره کردید.
-بله. درست است. برای من انتخابات ایران خیلی مهم بود. من تمام وقایع ایران را دنبال می کنم. عقیده دارم که هیچ جای دنیا مانند وطن و مملکتی که در آن زاده شده ای و زندگی کرده ای نیست.
**خوب بعد از وقوع انقلاب اسلامی چرا به ایران برنگشتید؟ البته در آن مقطع هنرپیشگان و خوانندگانی از ایران رفتند. شما فکر کردید اگر برگردید برایتان مشکل ایجاد می شود؟
-خیر. به هیچ عنوان. من در تمام سال هایی که خارج از کشور بودم
، مدام به ایران می آمدم. حتی من در مقطعی که رفتیم و سندیکای دوبله تلویزیون را راه اندازی کردیم و کار دوبله انجام می دادیم؛ از تلویزیون طلبکار بودم. همان موقع بعد از انقلاب به ایران آمدم و به تلویزیون رفتم. خیلی با احترام با من برخورد کردند و تمام بدهی ام را پرداخت کردند.
**دوبله ایران در آغاز کار، بسیار خوب بود. کار هم، کار جدید و نویی بود. شما با توجه به کاری که انجام می دادید، مورد توجه سران و مسئولان دوران پیش از انقلاب نیز قرار گرفته بودید؟
-خیر. فقط یادم هست یکبار ما را به مراسمی دعوت کردند که هویدا آنجا بود و یکسری تعریف از ما کرد. از همین هندوانه هایی که زیر بغل می گذارند…
**فیلمی بود که در دوره شما دوبله اش با حاشیه همراه شود؟
-بله. دو هنرمند ایتالیایی بودند که یکسری فیلم ها داشتند. داستان درباره دو نفر بود که از ناپل به میلان می آمدند. ناپل شهری دورافتاده بود و مثلا آنها از یک جای روستایی به شهری متمدنانه سفر می کردند و در این سفر اتفاقات بسیاری برای آنها می افتاد. این فیلم را چند بار دوبله کردیم ولی علی رغم اینکه فیلم کمدی بود، در ایران نمی گرفت. من روی آن فکر کردم و به نظرم رسید آنچه که ماجراهای این فیلم را جذاب می کند، لهجه ناپلی آنهاست. پس من هم به این شخصیت ها لهجه ترکی و آذری دادم. وقتی قرار شد فیلم روی پرده برود، استقبال زیادی از آن شد و مردم جلوی در سینماها صف کشیده بودند. فیلم هم فروش خوبی داشت. ولی از ساواک فشار آوردند و تلفن هایی شد و فیلم پس از مدت کوتاهی از سینماها برداشته شد.
**در حال حاضر کلاس هایی برای علاقه مندان به دوبله برگزار می شود، نظرتان درباره این دوبله ها چیست؟
-همه اینها دکان است.
**بیشتر توضیح می دهید؟
-هنر دوبله بخشی به آموزش ربط دارد. ولی هیچ کس نمی تواند صرفا از طریق آموزش در این عرصه هنرمند شود. این کلاس ها محل کسب و کار برخی است. وگرنه در کار دوبله باید فرد در محل دوبله باشد، با کار دقیق آشنا شود. همه اینها را بگذارید در کنار مهارت و توانایی و صدای خوب.
ارسال نظر