پارس به نقل از فارس: آثار ادبی به همان میزان که وامدار اتفاق های پیرامون خود از جمله رویدادهای سیاسی و اجتماعی است، به همان اندازه متعهد به بازتاب این وقایع در قالب آثار متعدد ادبی است که در کشورهای مختلف جهان این مسئله همواره مورد توجه نویسندگان آثار ادبی بوده و هست، اما در کشور ما متاسفانه کمتر به موضوع پرداخته می شود. مگر این که برخی نهادهای مسئول از جمله در حوزه های فرهنگی پا پیش بگذارند و به برخی از نویسندگان سفارش تولید کاری با مضمون مورد نظر بدهند که در آن صورت هم چون نویسنده ارتباط حسی لازم با موضوع را از قبل ندارد و به یکباره به میان ماجرا پرتاب می شود، آن ارتباط حسی که لازمه خلق چنین آثاری است در اثری که بعداً تولید و احیاناً خلق می شود، به ندرت دیده می شود و این یکی از آسیب های ادبیاتی از این دست است که امروزه در کشور ما به وفور یافت می شود و تا به حال هم دستاوردهای مهمی در این زمینه نصیب هیچ یک از طرفین، سفارش دهندگان و همچنین نویسندگان این آثار نشده است.

با این حال، در زمینه برخی اتفاق های مهم و تاثیر گذار تاریخ معاصر کشورمان آثاری با این ویژگی ها خلق شده که به نوعی جای خالی آثار قوی و منجسم را پر می کند، اما درباره برخی از این رویدادها که اتفاقاً زمینه خیلی مناسبی برای خلق آثار ادبی ماندگار هستند تا به حال هیچ اثر ادبی قابل توجه تولید و خلق نشده است. از جمله ماجرای حمله موشکی و ناجوانمردانه ناو جنگی وینسنس آمریکا به هواپیمای مسافری ایرباس کشورمان، ایران که یکی از تلخ ترین وقایع سال های اخیر در تاریخ معاصر کشورمان است.

تقریباً همه آنهایی که رویدادهای مهم قرن اخیر را پیگیری می کنند در جریان هستند که در دوازدهم تیرماه ۱۳۶۷ شمسی برابر با سوم ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی، هواپیمای مسافری ایرباس ایران که از بندرعباس عازم دُبی بود، بر فراز آب های خلیج فارس و در نزدیکی جزیره « هنگام» مورد هجوم یگان های دریایی متجاوز آمریکایی مستقر در آب های خلیج فارس قرار گرفت و سقوط کرد. این هواپیما که با موشک ناو جنگی وینسنس مورد حمله عمدی نیروهای تجاوزگر آمریکا قرار گرفت حامل ۲۹۸ مسافر و خدمه بود که تمامی آنها اعم از مرد و زن و کودک و نوجوان و کهنسال با وقوع این جنایت فجیع به شهادت رسیدند. در میان سرنشینان هواپیما، ۶۶ کودک زیر ۱۳ سال، ۵۳ زن و ۴۶ تن تبعه کشورهای خارجی نیز بودند که کشته شدند.

ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران از سوی جنایتکاران آمریکایی، در حقیقت یکی دیگر از مراحل رویارویی استکبار جهانی با جمهوری اسلامی ایران برای تقویت متجاوزان عراقی در جبهه های جنگ بود. پس از سقوط این هواپیما، مقامات آمریکایی برای توجیه این جنایت نابخشودنی، دلایل ضد و نقیضی عنوان کردند و کوشیدند این اقدام خصمانه را یک اشتباه قلمداد کنند. اما با توجه به مجهز بودن کشتی جنگی وینسنس به پیشرفته ترین سیستم های راداری و رایانه ای و همچنین مشخص بودن نوع هواپیمای در حال پرواز، مسلم شد که احتمال اشتباه وجود نداشته و این اقدام، کاملاً خصمانه بوده است. با این حال مقام های آمریکایی پس از چندی، در توهینی آشکار به ملت ایران، مدال شجاعت بر گردن ناخدای این ناو انداختند و به این شکل حمایت رسمی خود را از این جنایت اعلام کردند.

این قصه به ظاهر کوتاه و تلخ و دردناک تا به حال در گزارش های خبری و احیاناً صفحات تاریخی منابع مختلف ثبت و ضبط شد ولی در آثار ادبی به ویژه ادبیات داستانی بازتاب نداشته است به جز فعالیت های حبیب احمدزاده، داستان نویس معاصر کشورمان که فعالیت های وی هم بیشتر جنبه اجتماعی و انسان دوستانه داشته است. در حالی که این واقعه قابلیت خلق بزرگترین آثار ادبی را دارد که به این وسیله بشود از یک سو مظلومیت و حقانیت جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر خوی وحشیگری و تجاوزگری شیطان بزرگ آمریکا را به نمایش گذاشت.