بیاعتمادی، پایه تمام آسیبهای اجتماعی
یک روانشناس گفت: امروز بیاعتمادی برای یک جامعه بدترین درد است و پایه همه آسیبهای اجتماعی است وقتی افراد کسی را قبول نداشته باشند زیرساخت همه آسیبها را ایجاد کردهایم.
رضا عباسیراد در خصوص مشکلات امروز جامعه، اظهار کرد: مردم ایران افسرده و بیمار نیستند بلکه امید و هدفشان را از دست دادهاند.
وی با اشاره به اینکه افسردگی یک بیماری است و به راحتی هم درمانپذیر نیست، افزود: حالت امروز مردم ما افسردگی نیست مردم ما در جامعه هدفشان را از دست دادهاند و حوصله کار و حرکت ندارند و همه اینها مسئله اجتماعی است و آمارها میگویند مردم همه دنیا بیش از ۹۰ درصد مسئله اجتماعی دارند و تنها ۵ تا ۱۰ درصد بیماری دارند.
عباسیراد با تأکید بر اینکه مردم ما بیمار نیستند، تصریح کرد: ما مسائل اجتماعی را با بیماری اشتباه گرفتهایم، در جوامع جهان سومی دوست دارند بگویند مردم بیمار و افسرده هستند در حالی که اینطور نیست.
این روانشناس با اشاره به اینکه مردم وقتی اشتغال و معیشتشان مشکل دارد احساس شادابی ندارند، عنوان کرد: در جوامعی که پاسخگویی وجود ندارد و فشار روی افراد زیاد است همه موضوعات معلول علتهاست، هیچ کس وقتی به دنیا میآید به خودی خود دزد، قاتل، رشوهگیر، اختلاسگر، بیمار و افسرده نیست و این سیستم جوامع است که افراد را این گونه بار میآورد.
وی با بیان اینکه در جوامعی که سیستم معیوب دارند، افراد نمیتوانند کاری کنند، گفت: معمولاً آسیب اجتماعی در کوتاه مدت ایجاد نمیشود و از بین هم نمیرود برای مثال وقتی در یک جمعی یک یا دونفر معتاد وجود دارد عیب را از خود آنها میدانیم اما در یک جمعی که عده بسیاری از آنها معتاد هستند دیگر نمیتوانیم این را به مشکلات فردی ربط دهیم بلکه شرایط آن محیط یا اجتماع باید حل شود تا مشکل افراد حل شود.
عباسیراد با بیان اینکه باید علت مسائل و مشکلات جامعه را شناسایی کنیم، ادامه داد: باید ریشههای مشکلات را برطرف کنیم، اگر میبینیم امروز مردم مشکل دارند به هر حال باید ببینیم علت این بیاعتمادی، افسردگی، بیحوصلگی و مشکلات مردم چیست، وقتی مردم امید زندگی خود را از دست دادهاند باید بدانیم و یک جایی بفهمیم راه را به بیراهه میرویم به سرعت در حال رسیدن به موقعیت بحرانی هستیم.
این روانشناس با تأکید بر اینکه تورم مشکلات عدیدهای برای ما به وجود آورده است، بیان کرد: وقتی دانشجوی رتبه برتر دانشگاه در رشتههای مهم ما شغلی ندارند و باید در مکانهای عمومی دستفروشی کنند و از زحماتش هیچ منفعتی نداشته توقع ما از چنین جامعهای چیست؟
وی تصریح کرد: با نسبتی که قیمتها افزایش داشته است به هیچوجه حقوق و شرایط افراد بهتر نشده و با وجود تورم وحشتناک مردم ما هر ساله فقیرتر شدند و توان ادامه راه ندارند در حالی که همه موضوعات اجتماعی مانند طلاق و ازدواج به این موضوعات وابسته است وقتی یک فرد شغلی ندارد چگونه ازدواج کند؟
عباسیراد با تأکید بر اینکه نباید بگوییم مردم افسرده شدند بلکه بیتفاوت شدند و امیدشان را از دست دادهاند، تصریح کرد: وقتی افراد آینده مثبتی پیش روی خود نمیبینند علاقهای به ادامه راه ندارند و وقتی امید به زندگی و هدف را از دست بدهیم به بیتفاوتی میرسیم و بیتفاوتی بدترین درد یک جامعه است چرا که برای افراد آن جامعه دیگر مهم نیست چه اتفاقی پیش میآید.
این روانشناس با اشاره به اینکه برخی آمارها در سه سال گذشته حاکی از این بود عدم اعتماد در ۷۰ درصد جامعه وجود دارد، اظهار کرد: امروز بیاعتمادی برای یک جامعه بدترین درد است و پایه همه آسیبهای اجتماعی است وقتی افراد کسی را قبول نداشته باشند زیرساخت همه آسیبها را ایجاد کردهایم.
وی با اشاره به اینکه باید شرایط زندگی مردم را تغییر داد تا اوضاع روحی و روانی آنها بهتر شود، تصریح کرد: تا وقتی شرایط را تغییر ندهیم از دست کسی کاری ساخته نیست، دقیقاً مانند این است که یک معتاد بهبود یافته را دوباره به همان خانواده، جامعه و شرایط خراب قبلی وارد کنیم تنها اتفاقی که میافتد شروع دوباره اعتیاد است چون شرایط اجتماعی را برای او تغییر ندادید و تنها به تغییر فردی او پرداختهاید.
عباسیراد با بیان اینکه وقتی لغت افسردگی برای مردم ما اشتباه است، گفت: درماندگی، استیصال و فرسودگی معنای درست حال امروز ماست مردم ما بیمار نیستند، تنها موضوعی که حال جامعه را تغییر میدهد تغییر شرایط کشور است.
این روانشناس با اشاره به اینکه تغییر شرایط باید به صورت بنیانی باشد، اظهار کرد: مقام معظم رهبری همواره بر دو موضوع استفاده از افراد شایسته و پاسخگویی به مردم تاکید دارند اگر به همین دو اصل در طول سالیان متمادی توجه میشد امروز وضعیت بهتری داشتیم شایسته سالاری و متخصص بودن و پاسخگویی مدیران حلقههای مفقوده این جامعه است.
وی با اشاره به اینکه جامعهای فعال و پویا میشود که افراد اشتغال داتشه باشند، افزود: بیکاری اعتماد به نفس افراد را از بین میبرد و روان او را مختل میکند اما افراد شاغل احساس شادابی دارند و درصد بسیاری از مشکلات جامعه به خاطر بیتوجهی به افراد است و کمتر میبینیم افراد شاغل هم در جای اصلی خود باشند و با درنظر گرفتن شایستگی آنها به کار گرفته شده باشند و همه اینها عامل آسیبهای بعدی مانند بیهدفی و ناامیدی و بیتفاوتی است.
ارسال نظر