به گزارش پارس به نقل از ایسنا، در ادامه این روایت آمده است: عیسی بن مریم (ع) با جمعی از یاران خود از قریه ای گذر می کردند که در آنجا عده ای دسته جمعی در راه ها و خانه های خود مرده بودند.

حضرت به یاران خود فرمود: این ها با عذاب الهی اینگونه مرده اند وگرنه باید دفن می شدند.

یکی از اصحاب عرض کرد: دوست داریم ماجرای آنها را بدانیم.

مسیح (ع) خطاب به مردگان فرمود: ای اهل قریه!

یکی از آنان جواب داد: لیبک یا روح الله

فرمود: قصه شما چه بوده است که اینگونه مرده اید؟

جواب داد: ما صبح در سلامت بودیم و شب خود را در هاویه دیدیم.

حضرت سوال کرد: هاویه چیست؟

عرض کرد: دریاهایی از جهنم که در آن کوه هایی از آتش وجود دارد.

حضرت پرسید: چه شد که اینگونه عذاب شدید؟

عرض کرد: محبت به دنیا داشتیم و طاغوت را می پرستیدیم.

فرمود: در چه حدی به دنیا محبت داشتید؟

عرض کرد: به همان اندازه که کودک مادرش را دوست دارد.

وقتی مادر را می بیند شادمان می شود و وقتی مادر از نزد او می رود اندوهگین می گردد.

سوال فرمود: عبادت شما برای طاغوت در چه حدی بود؟

عرض کرد: هر دستوری می دادند اطاعت می کردیم.

فرمود: چرا فقط تو از بین همه آنها به من جواب دادی؟

پاسخ داد: زیر آنها به لجام هایی از آتش بسته شده اند و ملائکه غلاظ و شداد بر آنها گمارده شده اند. اما من در بین آنها بودم ولی همه رفتارهای آنان را انجام نمی دادم. زمانی که عذاب فرا رسید مرا هم در بر گرفت و در حال حاضر کنار جهنم معلق هستم و همواره می ترسم که در آن بیفتم.

سپس مسیح (ع) فرمود: پس خواب در جای نامناسب و خوردن نان جو که با سلامت دین همراه باشید بیشترین خوبی است۱" .

امیرالمومنین (ع) نیز در این باره می فرمایند: " از دنیا (محبت دنیا) بپرهیز که هم دشمن دوستان خدا و هم دشمن دشمنان خداست؛ زیرا دوستان خدا را غمناک می کند و دشمنان او را فریب می دهد. دنیا سرایی است بس فریبنده و مکار، هر روز همسری برمی گزیند و هر شبی خانواده ای را به قتل می رساند. او هر ساعت و لحظه ای جمعی را از هم متفرق می کند۲" .

۱- معانی الاخبار، ص۳۴۱ و قصه های معنوی، ص۱۰۹

۲- نهج السعاده، ج۳، ص۱۷۴و۲۰۲، دو روایت

۳- در محضر امیرمومنان (ع) ص ۴۳۵، ج۵