دلیل شمقدری برای خرید یک فیلم توقیفی
رئیس سازمان سینمایی گفت: تردیدی ندارم میزانی که رئیسجمهور و مشاور وی (رحیم مشایی) در سینما ورود کردند، از همه دورهها کمتر بود.
به گزارش پارس به نقل از فارس، روز سه شنبه نخستین بخش از مصاحبه فارس با جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی بر روی خروجی قرار گرفت. مصاحبه ای که بیش از سه ساعت به طول انجامید و شمقدری در دو بخش کلی خانه سینما و تصمیمات مهم دوران مدیریتش جوابگوی سوالات ما بود. در بخش دوم و پایانی این گفت وگو در خصوص تقابل ارشاد و حوزه هنری و هزینه هایی که حمایت سازمان سینمایی از این فیلم ها داشت، ظرفیت اکران و تولیددر سینمای ایران، نقش اسنفدیار رحیم مشایی در تصمیمات سینمایی و مهمترین کار انجام نشده شمقدری به صحبت پرداخته ایم.
- بحث مهمی که در خصوص دوران مدیریت سینمایی شما وجود دارد این است که در شروع کار شما خیلی ها امیدهایی داشتند که جنس شما با دیگران متفاوت بود اما همان اوایل به خاطر یک اظهار نظر شما خیلی ها با شما زاویه پیدا کردند، ولی به هرحال سابقه شما روشن بود. وقتی کارنامه را بررسی می کنیم و برخی پافشاری ها را می بینم از یک جایی به بعد دیگر بحث کاملا صنفی می شود و از این بحث های اعتقادیبیرون می آید. به عنوان مثال فیلم هایی بود که سال گذشته در اکران به مشکل خوردند. بعضی از اتفاقات مثل آن اظهار نظر و حمایت از فیلم های مساله دار با یکدیگر همخوانی ندارد.
بله آن قضیه برای هشت سال پیش و اردیبهشت سال ۸۵ است و آن زمان مشاور هنری رئیس جمهور بودم. من خیلی تلاش کردم مسیری که طی می کنم و تصمیماتی که می گیرم با دیدگاه ها و نظرات رهبری تطبیق داشته باشد. و حتی در سال ۸۹ محضر ایشان رسیدیم و تمام دیدگاه های خود را عرضه کردیم که ایشان فرمودند من مطالب شما را دوبار خواندم. در این جلسه هم نزدیک به ۲۰ دقیقه صحبت شد و بعد از آن رهبری نزدیک به ۷۰ دقیقه برای ما صحبت کردند اما نمی دانم چرا این صحبت ها محرمانه تلقی شد. البته خود ما هم تمایل نداشتیم همه بخش های آن عنوان شود. اما فکر می کردیم بخش هایی از آن می تواند منتشر شود. بخصوص الان که زمانی گذشته است مثلا ایشان در ابتدای صحبت هایشان فرمودند که امروز تیمی در معاونت سینمایی حضور دارد که امید داریم بعد از سی سال بتواند بین سینما و انقلاب اسلامی پیوندی ایجاد کند. در واقع به طور غیر مستقیم ایشان این مورد را بیان کردند که در تمام سی سال گذشته از تیم های مدیریتی که آمدند این انتظار را نداشتند، این موضوع نکته خیلی کلیدی برای همه ما بود.
البته ایشان در مورد سیاست هایی که ما داشتیم مثل رفع توقیف برخی از فیلم ها، عدم سخت گیری در صدور مجوزها و ایده مجوز نمایش محدود را تائید کردند و فرمودند اینکه عزم دارید که در فرایند نظارتی و صدور مجوزها برای نظام هزینه ایجاد نکنید خیلی مساله خوبی است اما ملاحظاتی هم وجود دارد و ملاحظات خودشان را فرمودند که کاملا نکات درستی بود.
اینکه ما یا هر تیم دیگری چقدر می تواند این ملاحظات را در نظر بگیرد و بتواند بدون ایجاد هزینه برای نظام کار نظارتی و صدور مجوزهای خودش را انجام دهد، کار بسیار سخت و پیچیده ای است. کما اینکه رهبری در پایان صحبت هایشان هم فرمودند علی رغم نکات عنوان شده این شما هستید که باید آنها را در میدان عمل اجرا کنید. به هرحال صحبت های حکیمانه ای را کردند ما خیلی تلاش کردیم تا در این مسیر حرکت کنیم مثلاً یکی از محورهای اساسی کار خودمان را بیداری اسلامی، مقاومت و انقلاب اسلامی قرار دادیم و بعد دیدیم رهبر معظم انقلاب چندی قبل در دیدار با برخی از فیلمسازان جوان بر همین نکات تاکید کردند.
*حاضر شدیم شمقدری آسیب ببیند اما جمهوری اسلامی آسیب نبیند
واقعیت این است که ما فکر می کنیم بخشی از روشهای نظارتی که در دوره های قبل اعمال شده ناشی از یک نوع احتیاط کاری و عافیت طلبی بوده و بعضا رفع مسولیت و انداختن بار بر دوش نظام بوده است. ما هم گفتیم بر دوش نظام باری را نیندازیم و اگر قرارست کسی هزینه ای را بدهد مسئول سینمایی و سازمان سینمایی هزینه بدهد نه جمهوری اسلامی. اینکه ما بخواهیم از گردن خودمان رفع مسولیت کنیم و هزینه ها را بر دوش جمهوری اسلامی بیندازیم رفتار پسندیده ای نیست. بنابراین حاضر شدیم شمقدری آسیب ببیند اما جمهوری اسلامی آسیب نبیند اگر چه قطعاً در این مسیر اشتباهاتی داشته ایم.
* رسانه ها به جای تخئطه سازندگان فیلم های تحریمی، مدیریت را تخطئه کردند
- حمایت از فیلم های مساله دار جزو اشتباهات شما بود؟
این اشتباهات طبیعت کار است. نکته مهم این است اگر در رابطه با تصمیماتی که گرفته می شود مجموعه نهادها و رسانه هایی که موثر هستند توجیه باشند و همکاری کنند به نظر من بعضی از این تصمیمات می تواند موثر باشد بجای آنکه اشتباه تلقی شود اما وقتی که یا توجیه نیستند و یا به دلیل رقابت های سیاسی می خواهند ضربه بزنند و می خواهند به نوعی مچ گیری کنند همه چیز به هم می ریزد و همه آسیب می بینند. اگر مجموعه دستگاه های فرهنگی و رسانه ای که همسو باشند و یا حداقل دیدگاهشان این است که با دید گاه های رهبری همسو باشند با ما در این اتفاقات همراه می شدند هیچ هزینه ایجاد نمی شد. اما وقتی که به مرحله تقابل رسید دیگر همه چیز از دست خارج شد.
ما فکر می کردیم می توانیم در یک فرایندی نوع فیلمسازی که در کنار نقد اجتماعی سیاه نمایی می کند و بعضا در جاهایی چهارچوب های فکری و اعتقادی ما را زیر سوال می برد، با یک هماهنگی بدون اینکه به عنوان ژنرال به دشمن معرفی اش کنیم تا روی آنها سرمایه گذاری کنند خودمان با یک حرکت نرم و با افکار عمومی آنها را تخطئه کنیم و از حضور در سینما دور کنیم. اما متاسفانه در آن مقطع رسانه ها به جای اینکه این فیلم ها را تخطئه کنند، مدیریت را تخطئه کردند و اتفاقا آنها این امکان را پیدا کردند که در این چالشی که بین جریان مدیریت و بخشی از جریان رسانه ای حزب الله ایجاد شد، بیشتر دیده شوند.
- منظورتان از آنها سازندگان فیلم های تحریمی حوزه هنری است؟
رفتار غیر قانونی حوزه هنری آن قدر تخریبی بود که حتی مدافعان اولیه آن بعدها به اقدامات حوزه معترض شدند و خواستند که به این قائله خیمه شب بازی دفاع از ارزشها پایان دهد. علت آن هم همین نکته بود که اقدام حوزه باعث شد این فیلم ها بیشتر دیده شوند.
* فیلم های تحریمی حوزه هنری را به شیوه خودمان تنبیه کردیم
- در آن زمان اینگونه تصور شد که سازمان سینمایی تمام قد از فیلم های تحریمی حمایت می کند؟
اصلا اینگونه نبود چرا که ما اکثر این فیلم ها را مجوز اکران محدود دادیم. اکران از یک طرف تهیه کننده و سازنده اثر را از خوان ممیزی عبور داده است. اما واقعیت این است که با اکران محدود فیلم دچار یک چالش بزرگ می شد که دیگر نمی توانست سرمایه خودش را برگرداند و قطعا تهیه کننده در سرمایه گذاری بعدی، دچار مشکل و مجبور می شد برای فیلم بعدی خودش را با ارزش ها و سازوکارهای سازمان سینمایی تطبیق دهد.
- بنابراین شما به شیوه خودتان فیلمسازان را تنبیه کردید و به جای توقیف فیلم تهیه کننده ای که اتفاقا در دوره خود شما فیلمش در جشنواره جایزه بهترین فیلم را گرفت، به نوعی تنبیه شد که دیگر کار بعدی را مساله دار نسازد، اما این مدل تنبیه نتیجه بخش خواهد بود؟
به نظر ما روشی است که کمترین هزینه را برای نظام دارد و از طرفی تجربه نشان داد بله موفقیت آمیز است در ضمن یادتان باشد ما تقریبا نزدیک ۹۵ درصد فیلم های این تیپی را هیچگونه حمایتی نکردیم و این خودش بزرگترین تنبیه است.
*« حاتمی کیا» به دوران گذشته ای که شما رسانه ای ها دوستش دارید برگشته است
- اما برخی از فیلم ها مثل « گزارش یک جشن» را خریدید. آن هم فیلمی که برای اکران هنوز هم مشکل دارد. بنابراین سیاست تنبیه و تشویق شما خیلی موثر نبود آن هم در شرایطی که تعداد خرید این فیلم ها توسط سازمان چند مورد بوده است؟
فقط دو مورد بود آن هم به خاطر آنکه مطمئن بودیم فواید این کار بسیار خواهد بود. مثلاً در مورد فیلم آقای حاتمی کیا باید بگویم فیلمنامه ای که به ما ارائه شد با فیلمی که ساخته شد کاملا متفاوت بود و همین تفاوت باعث شد تا این لحظه نتواند مجوز نمایش عمومی بگیرد. این فیلم ابعاد مختلفی پیدا کرد و به جاهای مختلف گزارش شد و نهایتا برای اینکه هم تهیه کننده و هم کارگردان از این شرایطی که دارند خلاص شوند و بتوانند فیلم دیگری بسازند (بخصوص آقای حاتمی کیا) توسط سازمان سینمایی خریداری شد. و در نهایت دیدیم آقای حاتمی کیا فیلم « چ» را ساخت که اثر بسیار قابل تاملی است و حتی می توان گفت حاتمی کیا به دوران گذشته ای که شما رسانه ای ها دوستش دارید برگشته است. و شاید بتوان گفت همان حاتمی کیا « مهاجر» و « آژانش شیشه ای» شده است، اگرچه از دید خودش و من دارد مسیر خودش را طی می کند و من معتقدم همچنان مسیر خودش را دارد می رود و نباید انگ های بیهوده بزنیم که فلان هنرمند از مسیر منحرف شد و حالا دوباره به خط اصلی برگشته است.
به هرحال برای اینکه آقای حاتمی کیا که یکی از بهترین فیلمسازان انقلاب اسلامی و دست پرورده نظام است بتواند فیلم خودش را بسازد و از دغدغه های فیلم قبلی اش رها شود توافق کردیم تا این فیلم خریداری شود و در یک فرصت مناسب اکران شود. که تا کنون تصمیمی برای اکران آن نداشته ایم اما شاید بعد از انتخابات برای اکران آن صحبت کنیم.
بنابراین فیلم هایی که مورد نقد جریان حزب الله واقع شد همگی متعلق به بخش خصوصی بود و در مرحله تولید این فیلم ها هیچ حمایتی نکرده بودیم.
- ولی در سال های اخیر بخش خصوصی اتفاقا بیشترین بازدهی را برای سینمای ایران داشته است و در مقابل فیلم های بخش دولتی در اکران خیلی موفق نبوده اند.
این یک بحث تخصصی است و بحث این است که مثلا فیلم هایی خوبی که مورد اجماع همه ما است در اکران موفق نمی شود اما فیلم هایی که اتفاقا هم ما و هم رسانه ها به آن نقد داریم در اکران موفق می شود. این دیگر یک مشکل اکران است و من که نمی توانم اکران را تعطیل کنم و سینمادار را به ورشکستگی نزدیک کنم کما اینکه خیلی از آنها به این مرز رسیده اند. اما همان فیلمی که من و شما نمی پسندیم در اکران پرفروش می شوند اما فیلم هایی که همه مدافع آن هستند با شکست اقتصادی جدی روبرو می شوند. به عنوان مثال « شکارچی شنبه» را در جاهای مختلف حمایت کردیم اما وقتی اکران شد واقعا به سختی توانست به مرز ۳۰۰ میلیون تومان برسد.
- البته این مشکلی است که سالهاست در سینمای ایران وجود دارد و فیلمسازی مثل پرویز شیخ طادی از شما انتظار داشت اتفاقا از فیلم در اکران حمایت بیشتری صورت گیرد.
ما از این فیلم کاملا حمایت کردیم و بنده بیشترین حمایت را به عنوان رئیس سازمان سینمایی از « شکارچی شنبه» انجام دادم اما وقتی که مردم نمی روند و فیلم را ببینند من چه تقصیری دارم. « شکارچی شنبه» فیلمی نیست که بر خلاف « اخراجی ها» مردم بخواهند آنرا ببینند و من مگر چقدر می توانم آنرا در اکران نگه دارم و اینقدر هم پول ندارم که به سینمادار کرایه سالن و صندلی سینما را بدهم تا این فیلم را در اکران نگه دارد، ضمن اینکه ظرفیت اکران ما هم محدود است و من چقدر می توانم فیلمی را که فروش نمی کند روی پرده نگه دارم؟
بحث این است که محدودیت ظرفیت اکران داریم و اگر یک فیلم چهار یا پنج هفته اکران شود و من آنرا با حمایت خودم نگه دارم به دیگر فیلم هایی که می توانند اکران شوند و فروش کنند ظلم کرده ام.
* اگر از فیلم های تحریمی حمایت می کردیم به بخش نوعی نگاه نمی رفتند
- همه فکر می کنند سازمان سینمایی تمام قد پشت این فیلم ها بوده است اما شما که می خواستید این فیلم ها عملا دیده نشوند و حوزه هم در سینماهایش این فیلم ها را اکران نکرد. اما یک کار نادرستی در این بین شکل گرفت. از آن طرف شما می گوئید ما این ها را اکران محدود کردیم که به جبهه دشمن نروند اما همین فیلم ها در اکران عید نوروز روی پرده می روند. دلیل این تناقضات چه بود؟
منظورتان نمایش این فیلم ها در جشنواره فجر است؟ این فیلم ها در بخش نوعی نگاه به نمایش در آمدند. همین که در این بخش نمایش داده شدند خودش یک امتیازی از این فیلم ها گرفته شد و اگر در بخش مسابقه می رفت معنی اش این بود که مدیریت کلان کشور نسبت به این کار نظر مثبت دارد اما اگر در بخش مسابقه نباشد یعنی مورد تائید نگاه مدیریتی نیست. اما آنها شروع به جنجال کردند و بحث های خانه سینما هم اثر گذار بود و خواستند این فیلم ها را بت کنند و بگویند این ها فیلم های بسیار خوبی به لحاظ هنری و ارزشی هستند و چون سازمان سینمایی با این ها مشکل دارد در جشنواره نیاورده است. بنابراین ما بخش نوعی نگاه را ایجاد کردیم و این فیلم ها را در بخش نوعی نگاه گنجاندیم تا به آنها بی احترامی هم نکرده باشیم و نگوئیم فیلم های مساله دار، بلکه صرفا خواستیم نوع نگاه سازندگان آنها دیده شود. در جشنواره هم نمایش داده شدند و نشان داد که ما حامی این فیلم ها نبودیم. و مردم در رسانه ها ببینند که این فیلم ها از چه سطح کیفی برخوردار است؟
اما بعد از آن رسیدیم به مرحله اکران، مرحله اکران متعلق به بخش خصوصی است و ما با حداقل ها باید کنار بیائیم. ضمن اینکه متاسفانه همین فیلم ها هم پرفروش هستند و فیلم هایی که در تمام سال ها در بخش مسابقه هستند عموماً مورد اقبال قرار نمی گیرد اما فیلم هایی که در خارج از مسابقه هستند و یا اصلا در جشنواره حضور ندارند بعضا مورد اقبال قشر سینمارو هستند. من به شورای پروانه نمایش گفتم براساس حداقل ها مجوز نمایش بدهد. « گشت ارشاد» و « زندگی خصوصی» پس از اصلاحاتی با آن نگاه مجوز گرفتند و به اکران عمومی آمدند. شورای پروانه نمایش هم یک شورای مستقلی است، هرچند که در این شورا ممکن است یک نفر مخالف ۱۰۰% یک فیلم باشد اما نمی توانیم به رای یک نفر اکتفا کنیم و اجماع رای اعضای ۹ نفره شورا برای ما مهم است و اگر ۵ نفر رای مثبت بدهند بطور طبیعی فیلم پروانه نمایش می گیرد. البته قانون گفته است که اعضای شورا می توانند ۵ نفر باشند که در آن صورت با سه رای موافق فیلم پروانه نمایش می گیرد.
* سازنده « زندگی خصوصی» اکران محدود به شرط عدم اصلاحات را پذیرفت
- البته در مورد « زندگی خصوصی» صدور مجوز ساخت هم برای چنین فیلمی تعجب آور بود؟
فیلمی را که ما مجوز داده ایم مشکل نداشته است همچنانکه نسخه ای هم که در حال حاضر در شبکه نمایش خانگی توزیع شده هم مشکلی ندارد و تمام ایرادات آن برطرف شده است. در مرحله اکران ما به فیلمساز این امکان را دادیم که یا اصلاحات را انجام دهد تا فیلمش شرط سنی و اکران محدود نگیرد و یا اینکه اگر می خواهد آن موارد در فیلمش باشد، با شرط سنی و اکران محدود مواجه خواهد شد فیلمساز هم اکران محدود را پذیرفت.
البته معترضین فیلم براساس نسخه جشنواره به قضاوت نشسته بودند در حالی که فیلمی که برای اکران آماده شده بود نسبت به نسخه جشنواره متفاوت بود و نسخه نمایش خانگی هم نسبت به نسخه اکران متفاوت است و می شود گفت که دیگر مشکلی ندارد.
- اما به هرحال ساخت و اکران چنین فیلمی برای سازمان سینمایی هزینه بالایی داشت؟
خروج از احتیاط کاری و عافیت طلبی گاهی هزینه هایی دارد اما برای همه تجربه های ذی قیمتی داشت.
* « گشت ارشاد» فیلم بدی نیست امافیلمی نیست که من کاملا بپسندم
- حتی « گشت ارشاد» هم فیلم خوبی نبود. به نظر شما فیلم بدی نبود؟
من معتقدم « گشت ارشاد» فیلم بدی نیست. البته فیلمی نیست که من کاملا بپسندم. اتفاقا این فیلم نشان داد که گشت ارشاد باید باشد و افراد سودجوئی هستند که ممکن است دختران را فریب بدهند و بعد گشت ارشادی را هم نشان داد که در واقع گشت ارشاد نیستند. البته اگر اسم این فیلم عوض می شد شاید اینقدر حساسیت نداشت و مثلا اگر می شد « سه نخاله» شاید فیلم مشکلاتش کمتر بود.
البته ما بحران فهم فیلم سینمایی داریم. آدم منفی فیلم می گوید هیات تا قمه و قیمه نداشته باشد، هیات نیست. این را شخصیت منفی فیلم می گوید اما همین را می گویند تز سازمان سینمایی یا فیلمساز است که واقعا ظلم است، چرا که شخصیت منفی فیلم دارد این حرف ها را می زند.
*نباید بند ناف تولید را به اکران وصل کنیم
- یک بحث مهمی به عنوان افزایش ظرفیت تولید وجود دارد که شما در دوران مدیریت خود آنرا پیگیری کردید، اما در مقابل افزایش ظرفیت تولید بحث ظرفیت اکران هم مطرح است. البته در دوران شما کارهایی هم در زمینه سالن سازی انجام شد و ۴۴ سالن به ظرفیت سینمای کشور اضافه شد. اما شما که می دانستید سینمای ما ظرفیت محدودی برای اکران دارد، چرا ظرفیت تولید را اینچنین آزاد کردید که بیش از نیمی از فیلم های ساخته شده با مشکل اکران مواجه باشند؟
بالاخره سینما پیش از اینکه هنر بومی باشد، هنری غربی است و یک جاهایی بد نیست که ببینیم آنها چه می کنند؟ . فرانسه بطور متوسط ۲۳۰ فیلم در سال می سازد و تنها ۹۰ فیلم را اکران می کند، یعنی کمتر از نصف. آمریکا ۷۰۰ فیلم می سازد و حدود ۳۰۰ الی ۴۰۰فیلم را اکران می کند، یعنی کمی بیش از نیمی از فیلم های اکران می شود. بنابراین ما نباید بند ناف تولید را به اکران وصل کنیم. اگر جریان تولید دو کشور فرانسه و آمریکا را ببینیم، کمتر از نصف فیلم هایشان اکران می شود. در کشور ایتالیا سالی ۱۳۰ فیلم می سازد و تنها ۳۰ فیلم اکران می شود.
- آقای شمقدری اولا باید امکانات سالن های ما با آنها را هم در نظر گرفت و دوما فیلم هایی که اکران نمی شوند هم همین شرایط فیلم های ما را دارند؟
در جهان یک الگویی است که جریان تولید و اکران به هم وصل نمی شوند و از اول می دانند که حدود نیمی از فیلم ها قرار است اکران شوند و بقیه قرار است در جایی دیگر مورد مصرف قرار گیرد. ما احساس کردیم این الگو درست است و برخی هم می گویند غلط است. اتفاقا ما دوست داشتیم در این چهار سال بحث کارشناسی کنیم نه اینکه دعواهای آنچنانی سر خانه سینما کنیم که حجم زیادی از همین مصاحبه هم به موضوع خانه سینما اختصاص داشته باشد!
من معتقدم که می توانیم با برنامه ریزی ۵ ساله سالی ۳۰۰ فیلم تولید و نزدیک به ۱۰۰ فیلم را اکران کنیم. البته ما عنوان کردیم می توانیم به ۳۰۰ فیلم برسیم اما فعلا برنامه داریم از مرز ۱۰۰ فیلم عبور کنیم که همین اتفاق هم افتاد و حداقل در دو سال قبل بیش از ۱۰۰ فیلم ساخته شد. اما از ابتدا هم دنبال آن بودیم حدود نیمی از این فیلم ها اکران شوند. در یک سال ۷۲ فیلم اکران شد اما شاید ۵۰ فیلم کافی باشد.
- البته کیفیت اکران را هم باید در نظر بگیریم.
به همین دلیل می گویم اکران ۵۰ فیلم ایده آل است. اما به این دلیل نباید جریان تولید را متوقف کرد. در مناظره ها آقای عارف گفت برای اینکه با تهاجم فرهنگی مقابله کنیم باید حجم تولیدات خود را افزایش دهیم. بحث این است که اگر شما بخواهید تولیدات فرهنگی را افزایش دهید باید تولید فیلم سینمایی را هم بالا ببرید. ما همین الان ظرفیت تولید ۱۲۰ فیلم در سال را داریم و با کمی برنامه ریزی می توانیم از ۱۵۰ فیلم هم عبور کنیم، اما قطعا اکران بیش از ۵۰ فیلم ظرفیت نخواهد داشت و بقیه را باید برای شبکه نمایش خانگی، جشنواره ها و تلوزیون برنامه ریزی کنیم.
ما ظرفیت بزرگی را در تلویزیون داریم اما سوال ما این است که چرا این ظرفیت رها و در اختیار ما نیست؟ و اینکه این ظرفیت در تلویزیون برای خودش مستقل شده یک اشکال است.
- بنابراین شما هم همچنان همان مشکل مدیران قبلی را دارید و صدا و سیما به جای اینکه رایت فیلم های سینمایی یارانی را بخرد یا خودش فیلم های بی کیفیت تولید می کند و یا فیلم های خارجی می خرد.
به هر حال این مشکلی است که وجود دارد و فیلم هایی که تلویزیون با هدف فیلم سینمایی دارد می سازد تجربه نشان داده است که اگر این سرمایه در بخش خصوصی بیاید و زیر نظر سازمان سینمایی ساخته شود قطعا نتایج آن هم از میزان هزینه و هم کیفیت خیلی بهتر خواهد بود. لازم بود در این زمینه به یک توافقاتی با صدا و سیما دست پیدا می کردیم و حتی به توافقات اولیه هم دست یافتیم اما وجه اجرایی پیدا نکرد. برای همین ما در سند توسعه سینما این را آوردیم و اگر مصوب شود سازمان صداوسیما موظف است حداقل یک سوم از سهم فیلم هایی سینمایی را از تولیدات داخلی سینمای ایران تامین کند. یعنی وقتی یک فیلم پروانه ساخت گرفت صدا و سیما باید بخشی از آنها را پیش خرید کند، البته قانون گذار گفته باید آئین نامه آن تنظیم شود اما هنوز به این مرحله نرسیدیم. یعنی اگر آئین نامه ای تنظیم شود که فیلمی با فلان شرایطی پروانه ساخت گرفت صداوسیما موظف است یک سوم هزینه آنرا پیش خرید کند و به صاحبانش پول بدهد در حالیکه می تواند هر زمان که دلش خواست آنرا نمایش دهد. ما دنبال این آئین نامه بودیم که بخشی از آن روی کاغذ آمد و برای تصویب باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب شود.
من همچنان معتقدم که نباید ظرفیت تولید را متوقف کنیم چون ظرفیت اکران محدود است. بلکه برای نمایش و عرضه فیلم های ایرانی باید ظرفیت سازی کنیم و اول در داخل کشور و بعد در منطقه و در نهایت در شبکه خانگی و تلویزیون این ظرفیت را بالا ببریم.
* سه سال است که می گویند سینمای ایران مرده است
- یک بحثی در مورد رفتار متفاوت سازمان سینمایی با فیلمسازان مختلف است. به عنوان مثال ابراهیم حاتمی کیا در جشنواره فیلم فجر که برای به « رنگ ارغوان» جایزه می گیرد نقدهای تندی به مسولین فرهنگی و حتی غیر فرهنگی می کند و از آنها می خواهد دست فیلمسازان را باز بگذارند و اصغر فرهادی هم با یک ادبیات دیگری همین حرف ها را می زند، اما فیلمش توسط خود شما توقیف می شود و باز خودتان همان فیلم را به اسکار می فرستید و بحث لابی را مطرح می کنید. البته این رفتارها را به خیلی از فیلمسازان دیگر هم می توان تعمیم داد. بنابراین این موضوع خیلی در بین اهالی سینما مطرح می شود که آقای شمقدری اصولا مدیر نقد پذیری نیست. چقدر این حرف را قبول دارید؟
متاسفانه یک فضایی پر از نقد و سوء ظن ایجاد شده است اما واقعیت این نیست و اتفاقا خط و مشی من این است هر نقدی را می شنوم و در جای خود استفاده می کنم اما گاهی به اسم، نقد و تخریب است. مثلا برخی از فیلمسازان اخیراً نقد هایی تندی مطرح می کنند در حالیکه قبلا اصلا نقدی نداشتند و وقتی نگاه می کنیم می بینیم که کار آنها را حمایت نکردیم و حاضر نشدیم سه میلیارد یا ۵ میلیارد به این فیلمساز بدهیم تا کارش را بسازد و حالا منتقد ما شده است. بنابراین این نقد اصلا مبنایی ندارد و بعضی نقد های هم ناظر به خط کشی هایی است که از ابتدا با ما انجام دادند.
سه سال است که می گویند سینمای ایران مرده است. اگر این سینما مرده است پس چرا هنوز در آن اثر تولید می شود، فیلم اکران می شود، جشنواره برگزار می شود، در دنیا جایزه می گیریم و تنها برخی از واژگان از دهانشان بیرون می ریزد تا یک مدیریت و جریانی را تخریب کنند و حرف های شان مبنای دقیقی ندارد. ضمن اینکه قطعا ما هم خطایی داشته ایم و نمی توانیم بگوئیم هیچ خطایی نداشته ایم اما مهم این است که در این دوره چهارساله اتفاقات بسیار بزرگ و خوبی در سینمای ایران افتاده است که ورود جریان بزرگی از فیلمسازان جوان به بدنه سینمای ایران، افزایش حجم تولیدات سینمایی از ۶۰ فیلم به بالای ۱۰۰ فیلم، عدم ارسال فیلم هایی که سیاه نمایی می کنند به جشنواره های جهانی از طریق مدیریت سینمایی (که ساخته شدن فیلم هایی زیر زمینی و رفتن آنها به جشنواره ها از اختیار ما خارج است) ، به همراه تشکیل سازمان سینمایی و شورای عالی سینما از جمله کارهای مثبتی بوده که در همین دوره مدیریتی اتفاق افتاده است.
* برای ممنو ع الکاری یک سینماگر دستگاه های مختلفی نظر می دهند
- البته ما در مورد نحوه برخورد با سازندگان آثار زیر زمینی یک نقد جدی داریم و فیلمسازی که در تولید یک فیلم ضد ایرانی شرکت کرده، توسط سازمان سینمایی برای یک پروژه فاخر دعوت می شود و همین الان هم در تولید یک فیلم محصول موسسه شهید آوینی مشارکت داشته است. بنابراین در این زمینه به نظر می رسد عملکرد مطلوبی نداشته اید.
در مورد کار فیلمسازان در سینمای ایران چند نهاد هستند که نظر می دهند و ما به عنوان سازمان سینمایی موظف هستیم در چهارچوب قوانین جاری کشور و مباحث حرفه ای سینمایی ایران رای بدهیم. از دید ما اینکه فیلمسازی برود خارج از کشور فیلم بسازد هیچ اشکالی ندارد اما باید اجازه بگیرد. وقتی اجازه نمی گیرد از دید ما مجرم است اما جرمش در همین حد است که با ما هماهنگ نکرده است. دستگاه های دیگر هستند که از زاویه دیگری موضوع را بررسی می کنند و امکان دارد بگویند ایشان کار ضد اطلاعاتی یا ضد منافع ملی انجام داده است. لذا وقتی یک نفر در سینمای ایران به دلایلی ممنوع الکار می شود دستگاه های مختلفی نظر می دهند. البته وقتی که یک نفر بدون اخذ مجوز در خارج از کشور فیلمی را می سازد و ما هم به او هشدار می دهیم و او هم تعهد می دهد که دیگر بدون هماهنگی این کار را تکرار نکند، بعد از یک دوره ۶ ماهه تا یکساله از فعالیت محروم می شود اما بعد از مدتی که متوجه شویم از کار خود پشیمان است اجازه کار می گیرد.
نکته دوم این است که برای این موارد نظر بعضی از دستگاه های دیگر را هم می گیریم در مورد یکی از سینماگران خاص دستگاه های دیگر ابتدا با ما هم رای بودند که نباید کار کند و وقتی مدتی که گذشت من شخصا از او دعوت کردم و با او جلسه گذاشتم و ادعا کرد که اواسط کار را رها کرده و… که در نهایت جمع بندی شد که از نظر ما شما می توانید کار کنید اما دستگاه های دیگر هم باید نظر بدهند و حتی آنها نظر اکید داشتند که از ایشان استفاده شود و برای همین ما اولین بار برای فیلم لاله ایشان را معرفی کردیم و در نهایت در فیلم دیگری مشغول شدند.
* آرزو داشتم جریان فیلمسازی گفتمان انقلاب اسلامی را تقویت کنم
- آقای جعفری جلوه در هفته های آخری که در معاونت سینمایی بودند در مصاحبه باخبرگزاری فارسعنوان کردند با وجود همه کارهایی که شد اما یکسری افراد از بین همفکران خود ما بیشترین موانع را برایمان ایجاد کردند، حالا در یک شرایط مشابه این مصاحبه با شما انجام می شود، در دوره شما چند کار خوب نظیر تشکیل سازمان سینمایی و شورای عالی سینما انجام شده است که فارغ از نوع اجرای آن به عنوان یک اقدام خوب در تاریخ ثبت می شوند که البته در ریل گذاری شما دو مدیر سرنوشت خوبی نداشتند. چقدر تفکری که شما فکر می کردید همسو با شما هستند، در این مدت سنگ اندازی کرد و مهمترین کاری که قصد انجام آنرا داشتید و موفق نشدید چه بود؟
مهمترین کاری که خیلی دوست داشتم این بود که جریان فیلمسازی که خودش را در راستای گفتمان انقلاب اسلامی تنظیم می کند را تقویت کنم که موفق به این کار نشدم. البته جریان را پراکنده حمایت کردیم و کار هم کرد اما یک جریان مقتدر و قوی نشد. ولی می توانم بگویم نمونه های خوبی را در چهارسال گذشته داشتیم که هر کدام می تواند نشانه هایی برای یک جریان سینمایی خوب باشند مثل ۳۳ روز، استرداد، قلاده های طلا چ چمران، ملکه و دربند که دربند در بین فیلم های نقادانه اجتماعی فیلم خوبی است و حتی به رنگ ارغوان در زمان ما دیده شد که حداقل می توانیم ۲۰ فیلم را به عنوان الگوی های مناسب نسل جوان برای فیلمسازی نام ببریم. بنابراین دوست داشتم این نوع فیلمسازی قدرتمند تر و مقتدرتر از الان باشد ولی نشد.
* فکر می کردم برای قوام دادن به سازوکار های جدید فرصت بیشتری دارم
مورد بعدی این بود که فکر می کردم برای قوام دادن به سازوکارهای جدید فرصت دارم ولی متاسفانه این فرصت برای من پیش نیامد. پیش بینی من سه سال بود و یک سال آخر را هم به استحکام این جریان اختصاص داده بودم ولی متاسفانه این سه سال به سه سال و نیم منجر شد و ۶ ماه آخر هم درگیر مسایل بودجه ای شد. من امیدوار بودم بعد از سه سال همه چیز را مستقر کنیم و یک سال از آن محافظت کنیم تا به سرانجام برسد اما این فرصت پیش نیامد و در شش ماه باقیمانده نیز شرایط اجازه نمی دهد تا تمام این کارها را به سرانجام برسانیم اما فکر می کنم مدیر بعدی سازمان سینمایی اگر یک مقدار با دقت و هوشمندانه عمل کند قطعا از این دستاوردهایی که بوجود آمده محافظت خواهد کرد و آن فصل جدیدی که برای سینمای ایران می تواند محقق شود از این تاریخ به تحقق خواهد رسید.
* در سینمای ایران آفت خودزنی داریم
- در مورد آن بخش از حرف های آقای جلوه که گفتند بیشتری ضربه از دوستان به ظاهر همفکر خوردیم چه نظری دارید؟
البته من از قبل می دانستم یک چنین شرایطی پیش خواهد آمد و متاسفانه این موضوع هست. البته از خود بچه های سینما این ضربات وارد شد و یک آفتی در بین بچه های سینمای ایران هست که بیش از هر چیز خودمان، خودمان را می زنیم و خودزنی در سینمای ایران خیلی رایج شده است و دوست و رفیق هم نمی شناسد و چون من از قبل شناخت داشتم تا حدی توانستم این خود زنی ها و یا آسیب هایش را به حداقل برسانم.
* « مشایی» دخالتی در تصمیمات سینمایی ندارد
- در سال های اخیر بارها و بارها عنوان شد که وزیر در مناسبات نقشی نداشتند و شما بیشتر با آقای مشایی هماهنگ بودید، چقدر درست است؟
واقعا این موضوع درست نیست و اگر در یک مورد سفارشی در خصوص یک نفر انجام داده و یا در مورد خانه سینما ورود کرده که اصلا اسمش دخالت نیست و خیلی طبیعی است. سینمای ایران اینقدر عرصه های مختلف دارد و حجم فعالیت ها گسترده است که اگر آقای مشایی در دو مورد ورود کرد نباید بگوئیم برای سینما خط و مشی تعیین می کنند و جریان سینمای کشور یک جریان بسیار بزرگی است و حتی با توجه به جایگاهی که ایشان دارند حتی می توانستند خیلی بیشتر ورود کنند و یا خود آقای احمدی نژاد با توجه به جایگاهشان خیلی بیشتر از این ها می توانستند ورود پیدا کنند.
* میزانی که رئیس جمهور و مشاور ایشان در سینما ورود کردند از همه دوره ها کمتر بود- بنابراین آن استفاده ای که شما از جایگاه مشاوره هنری در زمان خودتان کردید و با استفاده از آن توانستید « درباره الی» را رفع توقیف کنید، آقای مشایی از این جایگاه استفاده نکردند؟
اصلا البته بیشترین کمک را در بخش های سخت افزاری و بودجه داشتند. مثلا سال گذشته به لحاظ بودجه به شدت در تنگنای مالی بودیم و حتی هشدار دادیم جشنواره فجر نخواهیم داشت و آقای مشایی ورود پیدا کرد و کمک کرد و ۱۵ میلیارد تومان بودجه دادند تا هم بتوانیم فیلم های جشنواره را آماده کنیم و هم جشنواره را برگزار کنیم. اتفاقا اگر ایشان ورودی هم کردند در یک چنین مواردی بود و این فضایی که در رسانه ها ساخته شد خیلی فضای خوبی نبود و غیر منصفانه است.
بنابراین در حوزه سینما غیر مورد خانه سینما که مورد حادی بود دیگر در هیچ زمینه ای ورود نکردند و تردیدی ندارم میزانی که رئیس جمهور و مشاور ایشان در سینما ورود کردند از همه دوره ها کمتر بود. در مورد عدم هماهنگی با وزیر هم اصلا مورد درستی نیست.
- در دوره شما شورای عالی سینما ایجاد شد، اما آیا توانستید از همه ظرفیت های شورای عالی سینما استفاده کنید؟
بسیار عالی بود البته اجرای مصوبات و تحقق آن امر ثانوی است که به فرآیندهای اجرایی و پیگیری ها برمی گردد و شوراها در حصول یا عدم حصول آن نقشی ندارد.
* اگر به چهار سال قبل برگردیم مسیر ریل گذاری ام متفاوت می شد
- اگر به چهار سال قبل که بحث ریل گذاری جدید را مطرح کردید بازگردیمآیا همین مسیری که تا الان قطار سینمای ایران طی را کرده ادامه می دادید یا نوع ریل گذاری شما با امروز متفاوت بود؟
قطعاً در مواردی متفاوت خواهد بود چون تجربه ها بهترین راهنما می تواند باشد اما اگر منظورتان تجدید نظر در حرکت کلی و سیاست های کلان باشد قطعاٌ پاسخم منفی است. چون سینمای ایران را از اتاق گلخانه ای به دامنه کوهستان بردم اگر چه بعضی تند بادها و بعضی آفات به نظر می رسد حیات آن را به خطر انداخت اما معتقدم الان دیگر می توان با اطمینان گفت این سینما به زیستن در فضای باز و در معرض تند بادها و خطرات دیگر یاد گرفته است چطور عمل کند و این مقدمه ای است که به تکلیف و رسالت تاریخی خود برگردد و همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند کلید پیشرفت کشور شود.
ارسال نظر