به گزارش پارس به نقل از فارس، جواد شمقدری سومین مدیر سینمایی تاریخ سینمای کشورمان است و پیش از او محمدعلی نجفی و مرحوم سیف الله داد هم در قامت یک سینماگر بر مسند مدیریت سینمای کشورمان تکیه زده بودند. سینماگری که همواره نسبت به جریان روشنفکری سینما نقدهای تند و آشکاری داشته و دارد و شاید بتوان گفت در مسیر ریل گذاری جدیدی که برای سینمای ایران طراحی کرده بود، احیای گفتمان انقلاب اسلامی بزرگترین دغدغه اش بود اما درگیری با مسولان خانه سینما و در نهایت تعطیلی خانه سینما به دستور وزیر ارشاد هرچند که خودش با این تصمیم مخالف بود به بزرگترین پاشنه آشیل جواد شمقدری در معاونت سینمایی و بعد سازمان سینمایی تبدیل شد. پاشنه آشیلی که حتی چشم اسفندیار دولت نیز توانست برای قفل بسته آن کلید مناسبی پیدا کند.

*در مورد خانه سینما یکسری ایراداتی منطقی به روند فعالیت آن از سوی شما عنوان شد و در نهایت به تعطیلی خانه سینما منجر شد. اما در حال حاضر روندی دارد طی می شود که به نظر می رسد مجموعه مدیریت سینمایی از آن ایرادات عقب نشینی کرده است و به نوعی این موضوع در ذهن ایجاد می شود که دعوا سر هیچ بوده است. در مورد این موضوع توضیح دهید که چرا روند فعلی اینگونه است؟

مصاحبه ای اخیراً یکی از اعضای هیات مدیره سابق کرد که آقایان یعنی ما بعد از ۳۰ سال وارد فضای مدیریت شده ایم و حالا به تعبیر ایشان به دلیل انتقادات و اعتراضاتی که داشتیم در راستای تسویه حساب کارهایی را انجام دادیم.

نکته اول ایشان درست است، یعنی بعد از ۳۰ سال یک گروهی برای اولین بار وارد فضای مدیریتی سینمای کشور می شوند. اما این گروه بحث افراد نیست بلکه بحث دو تفکر است یک طرف تفکری که سی سال بر سینمای ایران حاکم بوده و حالا تفکر دیگری حاکم شده است. در این دوره ۳۰ ساله عرصه های مختلف کشور دستخوش تحولات مختلفی شد و گروه های فکری و نگرشی متفاوتی در عرصه های مختلف وارد عرصه شدند اما سینمای ایران دست نخوره باقی ماند و یک جریان فکری استمرار یافت مشخصاً همان جریان فکری موسوی و خاتمی که مبدع و مدافع آن بودند. ما که آمدیم طبیعی بود که گام هایی را بر داریم که بامسیر آن تفکر همخوانی نداشته باشد و اندیشه و تفکر خودمان را در سینما بخواهیم پیاده کنیم.

* اینکه می گویند دعوای شخصی دو نفر است آدرس های غلط است

*در واقع بحث دو تفکر و نگرش در ارتباط با فرهنگ است و یک نگرش متفاوتی نسبت به همه ۳۰ سال گذشته وارد سینما می شود و علت اصلی دعوا و تضادها هم همین است. اینکه گاهی می گویند دعوای شخصی دو نفر است آدرس های غلط است تا ذهن ها را به سمت یک مساله کوچک ببرند و یک دعوای شخصی و بی ارزش و نهایتاً قبیله ای موهوم را به عنوان اصل موضوع بیان کنند در حالیکه اصلا اینگونه نیست و تضاد دو تفکر و اندیشه است. دو تفکری که می گوید نسبت فرهنگ و جریان فرهنگی با انقلاب اسلامی چگونه باید باشد.

*تفکری که ۳۰ سال حاکم بود می گفت ما هیچ تعهدی نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی نداریم. * برای احمدی نژاد خط و نشان کشیدند که از شمقدری استفاده نکن

*حتی در دوره آقای صفارهرندی این طیف مدیریت در همه جای بدنه اجرایی مدیریت سینمای کشور بودند. ما که آمدیم به دلیل همان تفکر متفاوتی که داشتیم فکر می کردیم باید یک نسبتی بین کار فرهنگی و سینمایی با انقلاب اسلامی ایجاد شود خود به خود این تعارض ها شکل گرفت.

* چون ما را می شناختند قبل از اینکه ما بیائیم این تعارض شروع شد.

* در دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد و زمانی که هنوز ایشان در دفتر ریاست جمهوری مستقر نشده بود یک گروهی از این افراد پیش ایشان رفتند و برای ایشان خط و نشان کشیدند که مبادا این افراد بیایند مستقر شوند.

* تعطیلی خانه سینما ناشی از دو عزم بود

*آن چیزی که باعث شد تا خانه سینما منحل و بعد بطور دائم تعطیل بشود، ناشی از دو عزم بود.

*یک عزم بخشی از دستگاه های فرهنگی کشور از جمله شورای فرهنگ عمومی بود که از قضایای خانه سینما و جایگاه غیرقانونی آن مطلع شدند و به یک اجماع کلی رسیدند که این جریان و این نهاد چون غیرقانونی است و مرتکب خلاف های جدی در دوره های گذشته شده باید تعطیل شود و بعد یک نهاد با ماهیت جدید راه اندازی شود.

*عزم دیگر مربوط به بخشی از اهالی سینما بود که برخی صاحب نفوذ بودند و آنها هم این باور را داشتند.

*از طرف دیگر کوتاهی و عملکرد هیات مدیره جدید هم مزید بر علت بود. چرا که این هیات مدیره نیم ساعت بعد از انتخاب دوباره آقای عسگرپور را به عنوان مدیر عامل انتخاب کرد. این هیات مدیره و مدیرعامل جدید علی رغم هشدارهایی که من حتی در دفتر خودم به آنها دادم و گفتم اولویت اول شما قانونی کردن خانه سینما باید باشد و باید اساسنامه ملزم به قانون اساسی را به تصویب برسانید، در تعطیلی خانه سینما مقصر بودند.

*عدم التزام به جمهوری اسلامی و التزام به قانون اساسی نکات بسیار مهمی بودند و نشانگر دیدگاه و نظر کسانی بود که اساسنامه را در آخرین دوره های حضور خود در سال ۸۷تغییر داده بودند.

*وقتی التزام به قانون اساسی در اساسنامه برداشته می شود یک مفهوم دیگری دارد و انگار ما یک ان جی او هستیم که قرار است در نظم نوین جهانی ما را بپذیرند نه اینکه در چهارچوب قانونی جمهوری اسلامی مستقر باشیم.

* احمدی نژاد مخالف تعطیلی خانه سینما بود

* آقای احمدی نژاد وقتی دید خانه سینما تعطیل شده است، مخالفت خود را هم به آقای وزیر و هم به من اعلام کرد. من خیلی تلاش کردم تا دلیل مخالفت ایشان را بدانم و متوجه شدم که مخالفت ایشان وجوه مختلفی دارد و معتقد بود که خانه سینما بالاخره یک نهاد صنفی است و چرا باید تعطیل شود و اگر اشکالی هم دارد باید اشکالات آن برطرف شود.

* به هیات بازگشایی نگفتم جمهوری اسلامی را نادیده بگیرند

* من احساس کردم این گره ای که الان ایجاد شده گره ای است که حتی نهاد ریاست جمهوری هم نمی تواند باز کند. لذا گفتم این موضوع را فعلا کنار بگذاریم و بقیه امور را جلو ببریم و مورد این موضوع در مقطع دیگری تصمیم گیری کنیم. حتی در خود وزارتخانه هم با حضور وزیر ارشاد بحث شد و من پیشنهاد دادم که در اولین مجمع عمومی خانه سینما اساسا در مورد نام خانه سینما با هر عنوانی تصمیم گیری شود و اولین وظیفه مجمع عمومی این خواهد بود که در مورد نام این تشکیلات تصمیم بگیرد.

* هیات مدیره هیچ تمایلی به بازگشایی در این دوره ندارد

*برداشت ما این است که هیات مدیره قبلی خانه سینما که خودشان را قیم خانه سینما و حتی کل سینما می دانند هیچ تمایلی ندارند تا خانه سینما در این دوره بازشود.

* شهرداری به چه دلیل از بیت المال به خانه سینما کمک مالی می کند؟

* البته هنوز مستند نیست که آقای مشایی از اینها حمایت کرده باشد اما آن شرکتی که کار تبلیغاتی می کند و قرار بود به این ها مبلغ هنگفتی پرداخت کند، می گویند که با هماهنگی آقای رحیم مشایی بوده است و ما هم بیشتر از این مطلع نیستیم. البته در مناظره های انتخاباتی هم دیدیم که عنوان شد شهرداری تهران هم از خانه سینما حمایت مالی کرده است و مجموعه ای که طبق قانون تعطیل شده و شهرداری به چه دلیل از بیت المال به آنها کمک مالی می کند؟

* خانیان و سجادپور نقشی در تعطیلی خانه سینما نداشتند

*واقعا تعطیلی خانه سینما هیچ ربطی به این افراد نداشت. داستان خانه سینما تماما به همان دو نگاه که اول مصاحبه صحبت کردیم بر میگشت و پیگیری اجرایی این موضوع را من خودم انجام دادم و آقای سجادپور بعدها فهمید که خانه سینما مشکل قانونی دارد و نسبت به جزئیات آن علاقه مند شد. آقای خانیان هم تنها در بحث مالی وارد شد و دیدیم چون خانه سینما جایگاه قانونی ندارد پرداخت ما خلاف است و خلافی هم بود که سال ها انجام می شد و چون یک کار صنفی بوده است کسی به این وجه ورود نمی کرد. بنابراین این موضوع که رسانه ها مطرح می کنند هنرمندی رسانه ها است و گرنه هیچ ارتباطی بین این دو نفر با تعطیلی خانه سینما وجود نداشت.

*ان چیزی که من از روز اول گفتم این بود که اساسنامه خانه سینما التزام به قانون اساسی و پایبندی جمهوری اسلامی ایران باید باشد که این دو مورد از آخرین اساسنامه خانه سینما حذف شده بود اما به اساسنامه جدید برگشته است.

*قرار نیست ما سلیقه ای رای بدهیم چون قوانین یک چیز مشخصی هستند اما ممکن است مجری قانون و یا مدیر یک مجموعه در تشخیص خودش یک امر را نبیند و در این حد تنها می تواند از قانون عدول کند. که وظیفه دستگاههای نظارتی است که مانع شوند.