به گزارش پارس نیوز، 

نیمه شب بیست و چهارم مهر 90 صدای شلیک چند گلوله در کوی ارشاد شهرک قایمیه اسلامشهر پیچید. همسایه ها که هراسان از خانه هایشان بیرون دویده بودند با مردی نقابدار روبه رو شدند. نقابدار سیاهپوش، سراسیمه در تاریکی شب گریخت و چند دقیقه بعد پلیس در جریان شلیک شبانه قرار گرفت.

ماموران وقتی به ساختمان سه طبقه قدیمی رفتند با پیکرهای خونین حبیب 60ساله و پسر 22 ساله اش حسین رو به رو شدند. در بررسی ها روشن شد یکی از پسران حبیب به نام علیرضا از تیراندازی شبانه ، جان به در برده و به مکان نامعلومی رفته بود. علیرضا از قبل با زن عمویش به نام اعظم اختلاف کهنه ای داشت. در حالی که تحقیقات پلیسی ادامه داشت علیرضا به سراغ پلیس اسلامشهر رفت و گفت: عمویم یاور و همسرش اعظم با هم اختلاف دارند و دامنه دعواهای آنان به خانه ما هم کشیده شده بود. شک ندارم یاور و اعظم در قتل Murder پدر و برادرم دست دارند.

 

با مطرح شدن این ادعا ، ردیابی زوج فراری در دستور کار ماموران قرار گرفت و اعظم 39 ساله در شهرک راه آهن تهران بازداشت شد.این زن در بازجویی ها گفت: من و شوهرم به خاطر اختلاف شدید خانوادگی، جدا از هم زندگی می کنیم. من از نحوه قتل برادرشوهرم و پسر او بی اطلاعم.

این زن می خواست با دروغگویی، تجسس را به بیراهه بکشاند اما وقتی در بن بست اطلاعاتی گرفتار شد لب به اعتراف گشود. وی گفت: برادرشوهرم و پسرش می خواستند یاور را به قتل برسانند و اموالش را بالا بکشند. به همین خاطر به من یک هفت تیر دادند تا در اجرای نقشه، کمکشان کنم. اما من نیمه شب بیست و چهارم مهر 90 با پوشیدن لباس مردانه به خانه برادرشوهرم رفتم و حبیب و حسین را با با همدستی یاور کشتم.

در ادامه بازجویی ها اعظم حرف های تازه ای به زبان آورد. وی گفت : مدتی بود که شوهرم به ارتباط من با علیرضا مشکوک شده بود. به او گفته بودم اشتباه می کند اما قبول نمی کرد. یاور تهدیدم کرده بود که علیرضا را بکشم وگرنه خودش مرا می کشد. به خاطر تهدیدهای شوهرم مجبور شدم لباس مردانه بپوشم و به خانه برادر شوهرم بروم. علیرضا در طبقه سوم زندگی می کرد که با شلیک گلوله به قفل، وارد اتاقش شدم. علیرضا که می دانست قصد کشتن Killing او را دارم به سرعت فرار Escape کرد. همان موقع پدر و برادر او سر رسیدند و سد راهم شدند. من هم که دستپاچه شده بودم برای فرار از آن خانه، به ناچار شلیک کردم.

به دنبال اعتراف های تکان دهنده این زن یاور نیز بازداشت شد و معاونت در جنایت Crime را پذیرفت.

در آن میان یاور با سپردن وثیقه سنگین از زندان Prison آزاد شد اما چهار ماه بعد در بیست و دوم بهمن ماه همان سال به دست برادرزاده 37ساله اش به نام علیرضا داخل خودرو پرادواش کشته شد. در بررسی کارشناسان اسلحه شناسی روشن شد یاور با همان اسلحه ای که برادر و برادرزاده اش کشته شده بودند به قتل رسیده است.

با کشته شدن یاور ،علیرضا تحت تعقیب قرار گرفت اما ردی از وی به دست نیامد و پرونده قتل یاور در شعبه 101 دادگاه فشافویه باز ماند.

اعظم نیز در شعبه 74سابق دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد .

این زن در دادگاه گفت : شوهرم مرد شکاکی بود و به همین خاطر به رابطه من و علیرضا مشکوک شده بود. او مرا مجبور کرد تا دست به قتل علیرضا بزنم ولی علیرضا از این ماجرا جان سالم به در برد.این زن با حکم قضایی به دوبار قصاص محکوم شد.

هنوز حکم قصاص وی اجرا نشده بود که پلیس Police رد علیرضا را یافت و وی را دستگیر کرد. این مرد به قتل عمویش با همدستی یکی از دوستانش به نام حسن اعتراف کرد و دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

در ابتدای این جلسه که به ریاست قاضی Judge اصغر عبداللهی و با حضور یک مستشار تشکیل شد اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند و علیرضا به دفاع پرداخت.

وی که حالا 42ساله است گفت: وقتی پدر و برادرم با توطئه عمویم یاور کشته شدند از عمویم شکایت کردم. عمویم 25روز در بازداشتگاه بود. او برایم پیام فرستاده بود که اگر از شکایتم صرف نظر کنم دخترش را به عقد برادر کوچکم در می اورد و به من پول می دهد. ولی من قبول نکردم. وقتی عمویم آزاد شد نقشه قتل مرا کشید و یک نفر را که از دوستان برادرم بود به نام حسن برای قتل من اجیر کرد. حسن به خاطر رابطه دوستانه ای که با من داشت حقیقت را به من گفت. من از او خواستم تا به خواسته های عمویم عمل کند. قصدم این بود علیه عمویم مدرک جمع آوری کنم تا بتوانم در فرصتی مناسب مدارک را به پلیس ارائه دهم.

وی ادامه داد: حسن به من گفته بودم عمویم برای قتل من اسلحه تهیه کرده و قبری را در منطقه واوان کنده است تا بعد از اجرا شدن نقشه اش جنازه ام را آنجا دفن کند. عمویم اسلحه ای را از یک قاچاقچی Smuggler در شمال کشور خریده و از حسن خواسته بود تا بعد از کشتن من ،قاچاقچی اسلحه را هم سر به نیست کند و سپس به ترکیه برود. عمویم وعده داده بود تا آخر عمر زندگی حسن را تامین کند.

وی در تشریح جزییات قتل عمویش گفت: من یکبار حسن و عمویم را تعقیب کردم و به منطقه واوان رفتم. عمویم از حسن خواسته بود قبر را عمیق تر کند تا بعد از دفن کردن جنازه ام هیچ کسی نتواند بقایای جنازه ام را به دست بیاورد. حسن مشغول عمیق تر کردن قبر بود که عمویم متوجه حضورم در انجا شد. من هم از ترسم به ناچار به سمت او و ماشینش شلیک کردم ولی نمی دانم گلوله ها به او برخورد کرد یا نه. من با قمه ای که همراه داشتم چند ضربه هم از پشت به عمویم زدم و فرار کردم. تا اینکه دو سال بعد بازداشت شدم. اگر آن روز عمویم را نکشته بودم او حتما مرا می کشت.

سپس حسن 28ساله که با قرار وثیقه آزاد بود به اتهام معاونت در قتل یاور رو به روی قضات ایستاد و منکر اتهامش شد. وی گفت: من با خانواده علیرضا رفت و آمد داشتم و عموی او را از قبل می شناختم. حتی عمویم جشن عروسی برادرم را در خانه اش برگزار کرده بود. یک روز یاور با من تماس گرفت و از من خواست تا برای تعمیر لپ تاپ به خانه اش بروم. او در آنجا پیشنهاد قتل علیرضا را مطرح کرد. ولی وقتی مخالفت کردم به رویم اسلحه کشید و مرا تهدید به قتل کرد. من هم از ترسم پذیرفتم به او کمک کنم. ولی ماجرا را به علیرضا گفتم. علیرضا از من خواسته بود تا گزارش کارهای عمویش را به او بدهم.او می خواست در فرصتی مناسب از عمویش شکایت کند.

وی ادامه داد: روزی که من و یاور برای کندن قبر به شهرک واوان رفته بودیم علیرضا سر رسید.او ما را تعقیب کرده و من از این ماجرا بی اطلاع بودم. من مشغول کندن قبر بودم که صدای گلوله شنیدم و متوجه شدم علیرضا عمویش را کشته است. من در این قتل هیچ دستی نداشتم.

سپس قضات دادگاه اعظم را که از زندان به عنوان گواه اعزام شده بود احضار کردند تا از وی سوالاتی را در باره قتل همسرش بپرسند. در این میان قضات جلسه را غیرعلنی اعلام کرده و ادامه آن را پشت درهای بسته برگزار کردند. با پایان اظهارات این زن هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.