یادداشت/ حجتالاسلام حسینی کمالآبادی
رازگشایی از شخصیت پیچیده حسین نصر
کتاب تازه منتشر شده «دولتمرد چهارم» ، با ارائه اسناد گوناگون نصر را دلبسته سلطنت پهلوی معرفی میکند و در بخش ضمائم، مدارکی از عضویت وی در هیئت مدیره کمیته مسائل و مبانی نظریِ حزب رستاخیز ارائه میدهد.
به گزارش پارس ، به نقل ازفارس، کتاب « دولتمرد چهارم» دربردارنده اندیشه سیاسی سید حسین نصر است که به روایت روابط وی با امام خمینی (ره) ، علامه طباطبایی و شهید مطهری در دو دوره پیش و پس از انقلاب می پردازد.
این اثر توسط حجت الاسلام منصور مهدوی تألیف شده و انتشارات اشراق حکمت آن را در ۲۷۹ صفحه مصور به قیمت ۷۵هزار ریال منتشر کرده است.
در واقع « دولتمرد چهارم» ادامه ای بر کتاب قبلی مؤلف تحت عنوان « سنجش سنت» ارزیابی مکتب سنت گرایی بر پایه اندیشه های سید حسین نصر است.
این کتاب روز بیست و نهم اردیبهشت ماه امسال با حضور « محمد رجبی» رئیس کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی در پاتوق کتاب رونمایی شد.
حجت الاسلام سید مرتضی حسینی کمال آبادی از طلاب حوزه علمیه قم، یادداشتی با موضوع کتابشناسی « دولتمرد چهارم» نوشته و در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است که در ادامه می خوانید.
منصور مهدوی در مقدمه « دولت مرد چهارم» از بی مهری برخی به کتاب قبلی خود یعنی « سنجش سنت» پرده برداشته است، زیرا آنان که صرفا مباحث سیاسی می پردازند، نتوانستند ارتباطی با پرداخت علمی جلد یکم پیدا کنند و فقدان مباحث سیاسی در کتاب را یک ضعف دانسته و بدان سبب، کتاب را تا مرز تحریم آن پیش بردند.
هدف نویسنده در « دولت مرد چهارم» پرده برداری از چهره واقعی اندیشه و عملکرد سیاسی نصر است که در لفافه ای از محافظه کاری و دروغ پردازی پیچیده مانده است.
وجه نامگذاری این اثر به « دولت مرد چهارم» سخنی از خود نصر است آنجا که می گوید: بنا به تشریفات، پس از نخست وزیر، وزیر دربار و رئیس دفتر شاه، رئیس دفتر ملکه چهارمین مقام مهم کشور به شمار می رفت. (دولتمرد چهارم، ص۱۴۸)
مؤلف که تهیه این دست کتاب ها را منوط به دسترسی به اسناد آن می داند از فرآیند دشوار تهیه اسناد « دولتمرد چهارم» سخن به میان می آورد و از برخی از سخت گیری های بی مورد که منجر به بی فایده شدن اسناد می شود، شکوه می کند.
ساختار کتاب
این اثر در یک مقدمه و شش فصل و ضمائم ساختار بندی شده است. نویسنده در مقدمه به آن چه تا کنون گفتیم اشاره کرده و فصل اول را « بی تابی مستوری» نام نهاده و در آن از تب توجه به نصر به عنوان اسلام شناس و خواهان برگشت وی به ایران از ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۹ از سوی برخی جریان ها خاص و مقابله با آنها در فضای رسانه ای ایران گزارشی نقطه به نقطه ارائه کرده است.
فصل دوم که « زاد و زندگی» عنوان دارد به شناسه سیاسی از ولی الله خان نصر پدر سید حسین پرداخته و بعد از آن بیوگرافی ویژه ای از خود نصر آومده است، بدین صورت که بر نقطه های خاصی از زندگی او متمرکز شده است.
نویسنده در فصل سوم که مختص « فعالیت های علمی» نصر است از فعالیت های علمی او از دهه چهل سخن به میان آورده و فرآیند جهت گیری این فعالیت ها را به سوی دربار با فرستادن نسخه ای از اولین سخنرانی های عمومی و یک جلد گزارش سالانه دانشکده ادبیات را برای اسدالله عَلَم وزیر دربار سرپل فصل چهارم با عنوان « در کسوت سیاست» قرار می دهد.
فصل چهارم فعالیت های سیاسی نصر را در لفافه ای از فعالیت های علمی رصد می کند و در واقع ادامه فصل سوم است، منتها با رویکرد دربار منحوس پهلوی این فصل از کتاب گسترده ترین فصل های آن و پر اهمیت ترین نقاط زندگی نصر است.
فصل کوتاه پنجم با عنوان « فرار از سنت» از شواهد دلبستگی نصر به سلطنت بعد از فرار وی از ایران پرده برداشته که به عهده گرفتن سرپرستی فرزندان شاه داغ ترین مبحث آن است.
فصل پایانی کتاب به اندیشه های سیاسی این فرد سنت گرا در میان آثار قلمی و گفته های شفاهی او پرداخته است، در واقع اگر فصل های قبل بر بال تاریخ نصر را رصد می کند، در این فصل در بال آثار او از نصر سخن می گوید.
در پایان کتاب برای اولین بار بخش بسیار محدودی از اسناد زندگانی نصر در اختیار عموم قرار گرفته است.
قلم نویسنده بسیار روان و آسان است به طوری که انسان را پای کتاب می نشاند وی برای بهتر نمایان شدن اوضاع در لا به لای اثر سر به برخی شخصیت ها و برخی از جریان ها می زند و با روشن کردن آنها جایگاه نصر را مشخص می کند.
محتوای کتاب
این اثر در چهار جهت به تبیین شخصیت نصر می پردازد:
۱) اعتقاد او به سلطنت
این اثر با ارائه اسناد گوناگون نصر را دل بسته سلطنت پهلوی و همکاران جدی آنان تاکنون می داند و از لفافه پوشی های وی که خود را نیروی مذهبی که به خاطر مصلحت در عرصه محدودی دست به همکاری زده، پرده برداری می کند. شاید بتواند مهم ترین اسناد همکاری نصر با آن نظام منحوس را عضویت وی در هیئت مدیره کمیته مسائل و مبانی نظریِ حزب رستاخیز را برشمرد. سند این ادعا در بخش ضمائم کتاب آمده است.
ریاست دفتر فرح به عنوان چهارم مقام مهم کشور، از دیگر شواهد مهم کتاب است تا آنجا که دلبستگان به طاغوت آن را مایه بی آبرویی نصر تلقی کرده اند. (همان، ص۱۴۹)
نویسنده، در اوج غیرت خود از دولتمرد چهارم ۱۳۵۷ به خونخواهی شهیدان ۱۷ شهریور آن سال به پا می خیزدو عبور نصر از این رویداد مهم و هوچی گری سیاسی قلمداد کردن آن فجایع را بهترین سند بر چهره واقعی نصر می داند. مؤلف در ادامه همین حمیّت، تأسف نصر را بر اعدام سران خونخوار رژیم که آنها را دوستان خود خطاب می کند، بر نمی تابد و گوشه ای از خاطرات خانم دباغ را بیان می کند. این سطور از کتاب بسیار آتشین است و بی اختیار اشک خواننده را روان می سازد و بعد برخورد محترمانه دادگاه عدل اسلامی با شکنجه گر خانم دباغ را به رخ نصر می کشد. (همان، ص۱۷۴ تا ۱۷۸) .
از دیگر شواهد مهم آن دلبستگی و قرابت، قبول سرپرستی فرزندان شاه در نیویورک است.
وی بعد دیگر این چهره را ضدیت او با نظام جمهوری اسلامی بیان می دارد و از مقام فکر و فعل بر آن شاهد می آورد.
۲ ) تاریخ سازی
از مهم ترین و داغ ترین مباحث کتاب، ادعای مؤلف از تاریخ سازی های نصر و اثبات این ادعاست. این مبحث در تمام بخش های کتاب پخش است و یکی از مهم ترین انگیزه های مؤلف در نوشتن اثر به شمار می رود.
نویسنده این دسته از کارهای نصر را گاه بی ارزش تر از آن دانسته که پته آن را روی آب بریزد (مانند، ص۷۷) .
اما از موارد زیر هم نمی گذرد:
۱- ادعای نصر بر بالاترین نمرات و علاقه زیاد به ریاضیات را با ارائه کارنامه پنجم و ششم دبستان وی به چالش می کشاند. (همان، بخش ضمائم)
۲- ادعای نصر بر دلیل معافیت از سربازی (کفالت مادر) را با ارائه کارت معافیت (پزشکی) از وزارت جنگ نقد می کند. (همان، بخش ضمائم)
۳- ادعای نصر بر فیلسوف اخلاق بودن پدرش را، تلقی خودش و ناسازگار با اصطلاح فیلسوف می داند. (همان، ص۷۶)
۴- ادعای نصر نسبت به ایجاد انگیزه در علامه طباطبایی در نوشتن بدایه الحکمه و نهایه الحکمه را با فعالیت های شهید قدوسی و مدرسه حقانی با چالشی جدی مواجه می سازد. (همان، ص ۹۸ تا ۱۰۱)
۵- ادعای نصر مبنی بر تبعید در صورت نپذیرفتن پست در زمان محمدرضا را با خودداری پدرش از پذیرفتن پست وزارت فرهنگ رضاخان مقایسه، و آن را عذری ناموجه تلقی می کند.
۶- ادعای نصر مبنی بر عضویت وی در هیئت امنای حسینیه ارشاد و استعفای وی همراه با استاد مطهری را مورد انکار متولیان حسینیه می داند.
۷- ادعای نصر بر کناره روی از ریاست دانشگاه آریامهر را تاریخ سازی و مخالف اسناد ساواک می داند.
۸- ادعای نصر بر هم فکری و هم اندیشی شهید مطهری با او در انجمن فلسفه را مخالف اندیشه شهید مطهری و مخالف حساسیت ساواک بر آن شهید می داند.
۹- ادعای نصر بر اینکه خود را یک سو و فیلسوفان جوان تری همچون آشتیانی و مطهری را سوی دیگر می نهد، نکته ای عجیب می داند چرا که گذشته از فضل آن دو بزرگوار از لحاظ سنی هم بر نصر تقدم دارند.
۱۰- ادعای نصر مبنی بر مشعل دار آموزش اسلامی خطاب شدنش از سوی علامه طباطبایی را بر نمی تابد.
۱۱- ادعای نصر بر مرتضی خطاب کردن شهید مطهری از زبان علامه طباطبایی و در خواست رها کردن سخنرانی ها و پرداختن به فلسفه را، مخالف اعتقاد علامه به شهید مطهری می داند.
۱۲- ادعای نصر بر طبیعی جلوه دادن خروجش از ایران با دست خالی را مخالف گفته همکاران او در دفتر فرح و جریان خروج از کشور سران مملکتی می داند.
نویسنده از پایان فصل یکم دو سؤال مطرح می کند و خواننده را تشنه نگه می دارد تا در اواخر کتاب از آن دو پاسخگویی می کند.
۳ ) رابطه با اصلاح طلبان
پرسش یکم عبارت است از اینکه با وجود تقابل سنت گرایان و تجدد طلبان و تفاوت بنیادین میان اندیشه آنان، چرا این دو طیف بدون آنکه مواجهه علمی داشته باشند، با یکدیگر هم نشین شده اند و در عمل به تقویت یکدیگر مدد می رسانند؟ (همان، ص ۶۶) .
نویسنده در پایان کتاب از این معما رمزگشایی می کند و با تمهید مقدماتی، عبور از حکومت دینی را نقطه اشتراک این دو جریان نا همسو می داند. (همان، ص ۲۳۹ تا ۲۴۴) .
۴ ) رابطه با آمریکا
پرسش دوم، عبارت است از اینکه با وجود اقدامات پر دامنه آمریکا برای مقابله با اسلام. تلاش همه جانبه برای سرکوب نهضت های اسلامی، چگونه نصر در آمریکا از اسلام سخن می گوید و برای تبیین آموزه های اسلامی، کتاب و مقاله می نویسد و این آثار با امکانات دولت فدرال به سراسر دنیا انتشار می یابد؟
نویسنده در کتاب از موقعیت فرزند نصر در مقام مشاور بوش و اوباما پرده برداشته و عدم مخالفت نصر با این اقدام بلکه زمینه سازی خود نصر برای فراهم آمدن این پست برای فرزندش و عدم مخالفت با جهت گیری های دولت آمریکا در قبلا ماجراهای ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ را حکایتِ گوشه ای از ارتباط این افراد با آن دولت می داند.
پاسخ پرسش دوم را در ناتوانی تفکر او می جوید و می گوید: در مجموع تفکر سنت گرایی فاقد ظرفیت لازم برای ارائه معارف و محتوای نهفته در دین اسلام و فلسفه اسلامی است، … و البته ابزار مناسبی برای دور کردن ملت های مسلمان از آرمان های آن هاست؛چرا که آنها را به رکود در برابر وضع موجود حاکم دعوت می کند. (همان، ص۲۴۹) .
وضعیت کتاب
این اثر در یک مجلد شومیز از سوی انتشارات اشراق حکمت، به زینت طبع آراسته شده و پاورقی ها به آدرس دهی و حواشی توضیحی اختصاص یافته است.
این اثر مشتمل بر فهرست اجمالی، کتابنامه، فهرست نشریات و فرست وبگاه هاست.
این اثر از جمله آثاری است که جز در مواردی انگشت شمار از غلط های تایپی به دور مانده است. گسیختگی بخش تصاویر (اسناد) با محتوا، خواننده را از توضیح متنی عکس ها باز داشته در حالی که شایسته بود با شماره گذاری اسناد در پاورقی های متن بدان ها ارجاع داده شود.
ارسال نظر