دوستی اینستاگرامی باعث شد دختر نوجوان قربانی شود
چند روز پیش زنی جوان هنگام عبور از ارتفاعات شهران صحنه هولناکی را دید. بالای کوه، دختری جوان با پسری درحال بگو مگو بود و ناگهان دختر جوان به پایین کوه پرتاب شد. زن که شاهد این صحنه بود به کمک دختر جوان شتافت. همزمان پسرجوان نیز خودش را به پایین کوه رساند و سوار بر خودروی پرایدی متواری شد
چند روز پیش زنی جوان هنگام عبور از ارتفاعات شهران صحنه هولناکی را دید. بالای کوه، دختری جوان با پسری درحال بگو مگو بود و ناگهان دختر جوان به پایین کوه پرتاب شد. زن که شاهد این صحنه بود به کمک دختر جوان شتافت. همزمان پسرجوان نیز خودش را به پایین کوه رساند و سوار بر خودروی پرایدی متواری شد.
شاهد حادثه با کمک راننده کامیونی که در حال گذر از جاده امامزاده داوود بود، دختر مجروح را به بیمارستان منتقل کردند و او تحت درمان قرار گرفت.چند روز بعد این دختر 17ساله که از خطر مرگ نجات یافته بود، پس از مرخص شدن از بیمارستان راهی اداره پلیس شد تا از پسری که وی را از کوه به پایین پرت کرده بود، شکایت کند.
او گفت: کیوان(متهم) را از چند سال پیش میشناختم. او دوست برادرم بود تا اینکه 5سال قبل زمانی که من 12سال بیشتر نداشتم در حادثهای تلخ برادرم را از دست دادیم. او در دریا غرق شد و پس از آن کیوان مدام به خانه ما میآمد تا ما را دلداری بدهد.
وی ادامه داد: حدود یک سال از مرگ برادرم گذشت و دیگر از کیوان خبری نداشتم تا اینکه مدتی قبل و با گذشت چند سال از این ماجرا از طریق اینستاگرام یکدیگر را پیدا کردیم و اینبار با هم دوست شدیم. مدتی با هم چت میکردیم و دو بار یکدیگر را ملاقات کردیم تا اینکه چند روز پیش با مادرم درگیر شدم و از خانه بیرون آمدم. شب را به خانه دوستم رفتم اما روز بعد میترسیدم به خانه برگردم. وقتی مادرم زنگ زد به دروغ گفتم که پیش کیوان و خانوادهاش بودم و بعد از آن هم به کیوان زنگ زدم و از او خواستم اگر مادرم تماس گرفت، حرفم را تأیید کند.
کیوان انگار حالت عادی نداشت و از من پرسید کجا هستم. به او گفتم همراه دوستم در یک بستنیفروشی هستم. چند دقیقه بعد خودش را رساند و از من خواست سوار ماشینش شوم. از رفتارهای عجیبش شوکه شده بودم. کیوان به سمت ارتفاعات شهران راه افتاد و با زور مرا به بالای کوه برد. در آنجا با تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. من جیغ میکشیدم و التماس میکردم دست از سرم بردارد اما او رهایم نمیکرد. با این حال، تهدیدش کردم که او را لو میدهم و شکایت میکنم. کیوان این جمله را که شنید، دستپاچه شد و مرا به پایین کوه پرتاب کرد. هرچند با این کارش قصد داشت مرا به قتل برساند اما بخت با من یار بود و زنده ماندم.
تناقضگویی
پس از اعلام این شکایت، پروندهای پیش روی قاضی رضوانی، بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران تشکیل و با دستور وی، کیوان دستگیر شد. او دیروز برای تحقیقات به دادسرای جنایی منتقل شد و در بازجوییها خود را بیگناه دانست. وی گفت: آن روز دختر نوجوان(شاکی) به من زنگ زد و به کمکش رفتم. نصیحتش کردم تا به خانه برگردد و بعد هم او را ترک کردم. اینکه داستانسرایی کرده و گفته او را از کوه به پایین پرتاب کردم و قصد کشتنش را داشتم، دروغ است. شاید فرد دیگری، چنین بلایی سرش آورده است.
پسر جوان در حالی خود را بیگناه میدانست که در گفتههایش تناقضهای زیادی وجود داشت. او ابتدا مدعی بود که تا به حال ارتفاعات شهران نرفته است اما در جای دیگر مدعی شد که یک شب پیش از حادثه با دوستانش به ارتفاعات شهران و جاده امامزاده داوود رفته است. از سویی شاهد ماجرا مشخصات وی و خودرویش را به پلیس داده بود.
پس از پایان جلسه بازپرسی، متهم که همچنان مدعی بود بیگناه است برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان قرار گرفت.
4141
ارسال نظر