شیشه عامل دعوای مرگبار بین پدر و پسر شد
ساعت ۱۰:۴۵ چهاردهم اردیبهشت سال جاری مأموران کلانتری ۱۵۱ یافت آباد در جریان یک فقره مرگ مشکوک در بیمارستان شهدای یافت آباد قرار گرفته و در بیمارستان حاضر شدند.
اعصابم به هم ریخت و بنزین روی بدن پدرم ریختم، فندکی روی زمین بود؛ فندک را برداشته و روشن کردم که ناگهان آتشی شعله ور شد و... .
ساعت ۱۰:۴۵ چهاردهم اردیبهشت سال جاری مأموران کلانتری ۱۵۱ یافت آباد در جریان یک فقره مرگ مشکوک در بیمارستان شهدای یافت آباد قرار گرفته و در بیمارستان حاضر شدند.
بررسی اولیه حاکی از آن بود مرد ۴۹ ساله ای بر اثر شدت جراحات وارده ناشی از سوختگی به کام مرگ فرورفته و ۱۲ روز قبل طی یک درگیری دچار سوختگی شده است.
تحقیقات نشان داد متوفی روز حادثه با پسرش مشاجره و درگیری لفظی داشته که طی این نزاع پسر متوفی، بنزین از باک موتورسیکلت بیرون کشیده و پس از ریختن بنزین به روی صورت پدرش، اقدام به آتش زدن وی کرده است همچنین مشخص شد متهم پس از حادثه از منزل متواری شده است.
همزمان با انتقال جسد متوفی به پزشکی قانونی، تحقیقات برای بازداشت متهم فراری آغاز شد تا اینکه وی روز گذشته به صورت خود معرف، خودش را به پلیس تحویل داد.
متهم این پرونده پیش از ظهر امروز به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و در اظهاراتش به بازپرس گفت: از زمانیکه کودک بودم پدرم مواد مخدر مصرف می کرد و سالها نیز به شیشه اعتیاد داشت و چهار سال من، مادرم و خواهرم را ترک و مجدداً ازدواج کرد، چندین بار پدرم را در بیمارستان روزبه بستری کردم و بارها وی را برای ترک اعتیاد به کمپ بردیم اما فایده ای نداشت.
وی که ۲۴ سال سن دارد و متأهل است، ادامه داد: من از کودکی کار می کردم و چند سال پیش با پس اندازم یک مغازه موتورفروشی در گمرک اجاره کردم، اجاره مغازه بالا بود و پدرم نیز در مغازه با من کار می کرد اما با او سر حساب و کتاب، بحث و جدل داشتم، پدرم گاهی اوقات در مغازه نمی ماند، گاهی برای دیگران خرید و فروش می کرد، گاهی با مردم دعوایش می شد و شیشه نیز می کشید تا اینکه شب حادثه فرا رسید.
وی در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: شب حادثه من به خانه پدرم رفتم و سر اجاره منزل، مغازه و دیگر حساب و کتابهایمان با پدرم جر و بحث کردم، آن شب چون قرص متادون مصرف کرده بودم، مادرم از من خواست به جروبحث خاتمه دهم و گفت ادامه این بحث منجر به دعوای من و پدرم می شود که من به داخل حیاط رفتم و دیدم پدرم، موتوری را بدون سند خریده است؛ هر زمان پدرم موتور بدون سند می خرید با او دعوایم می شد، زمانیکه به داخل حیاط رفتم مقدار بسیار کمی بنزین که داخل موتور بود را کشیده و داخل یک لیوان کوچک ریختم، قصد داشتم بنزین را داخل موتورم بریزم و از آن به بعد بدون خودرو و با موتورم به سر کاربروم اما بنزین داخل موتوری که پدرم خریده بود، بسیار کم بود، به همین دلیل به داخل خانه بازگشتم.
این متهم افزود: داخل خانه رفتم و به پدرم گفتم بهتر است دیگر هر دو داخل خانه بمانیم و سرکار نرویم و به او گفتم دیگر با خودرویم سرکار نمی روم زیرا پدرم قبلاً سر اینکه با خودرو سر کار می رفتم مرا نزد دوستانم مسخره کرده بود البته به پدرم گفتم بنزین را از داخلی موتوری که خریده، بیرون کشیده ام و گفتم بنزین آن قدر کم است که نمی توانم باک موتور را پر کرده و سر کار بروم، چون باران می آمد، از پدرم خواستم بنزین را به داخل موتورش بازگرداند، در آن لحظه ناگهان پایم روی لیوانی رفت که روی زمین بود، لیوان شکست و پایم خون آمد، در این حین پدرم به من گفت "خوبت" شد و من که در حال نشستن بودم، اعصابم به هم ریخت و بنزین روی بدن پدرم ریختم، فندکی روی زمین بود؛ فندک را برداشته و روشن کردم که ناگهان آتشی شعله ور شد و شوکه شدم.
وی ادامه داد: به سرعت به سمت پدرم رفتم و خواهرم نیز با انداختن پتو به روی پدرم، آتش را خاموش کرد، در نهایت پدرم را به بیمارستان بردند و من نیز از خانه خارج شدم، در این مدت شبها در پارک می خوابیدم و حتی بارها قصد داشتم به بیمارستان بروم و پدرم را ببینم اما می گفتند اگر بیمارستان بروم، اقوام با من دعوا می کنند، دعا می کردم پدرم زنده بماند و مجدداً به خانه بازگردد اما پدرم فوت کرد، تمام دعوای من با پدرم بر سر شیشه کشیدن بود.
متهم پس از این اظهارات با دستور بازپرس امور جنایی تهران بازداشت شد و برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت.
ارسال نظر