تهدید دانشآموزان با سرنگآلوده
این گفتوگوی زورگیرانه تا امروز چندبار در حوالی مدرسه پسرانه«جوادالائمه (ع)»، دانشآموزان را با ترسهای جدیدی جز درس و امتحان آشنا کرده است. گفتوگوهایی بین چند دانشآموز و معتادانی که چیزی برای از دست دادن ندارند. تداوم این وضع به غیر از دانشآموزان، والدین، کسبه و اهالی را نیز نگران و گلایهمند کرده است.
دستش میلرزید، اما سرنگ را محکم چسبیده بود و زیر لب میگفت هرچی پولداری بده! انگار، نه او دل دزدی داشت و نه علی، دانشآموز پایه هفتم، پولی برای رو کردن.
این گفتوگوی زورگیرانه تا امروز چندبار در حوالی مدرسه پسرانه«جوادالائمه (ع)»، دانشآموزان را با ترسهای جدیدی جز درس و امتحان آشنا کرده است. گفتوگوهایی بین چند دانشآموز و معتادانی که چیزی برای از دست دادن ندارند. تداوم این وضع به غیر از دانشآموزان، والدین، کسبه و اهالی را نیز نگران و گلایهمند کرده است.
خیابان گرگان و خیابانهای اطراف آن مانند خیابان خواجه نصیرالدین که مدرسه جوادالائمه(ع) را در خود جای داده است، این روزها پاتوق معتادانی است که اهالی میگویند از محلههایی چون هرندی و... تارانده شده و مکانهای دنج محلههای قدیمی را برای خماری نشانه گرفتهاند. به مدرسه متوسطه پسرانه که نزدیک میشوم، فضای سبز کوچک و دنجی چشمم را به خود خیره میکند که ناشی از عقبنشینی مدرسه است.
تصویری که چند ثانیه بیشتر طول نمیکشد تا به فاجعه بدل شود. دیوارهای تازه رنگ شده مدرسه چندمتر به چندمتر سیاه شدهاند که همین نشان از آتش به خاکستر نشستهای دارد که شبهای قبل کنار دیوار مدرسه روشن بوده است. رد ادرار کشیده روی دیوار مدرسه و انبوه مدفوع کنار آن، همه سبزی آن باغچه کوچک را دود میکند و به هوا میفرستد. پاتوق معتادان، امروز درست جلو مدرسه پسرانه جوادالائمه(ع) واقع شده که در آن قرار است فرزندانمان تربیت شوند. انگار به قول شاعر، دیگر «کسی به فکر گلها نیست/ کسی به فکر ماهیها نیست/ کسی نمیخواهد باور کند که باغچه دارد میمیرد/... که ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهی میشود...»
لمیدن معتادان در سایه مدرسه
روی چمنهای جلو در مدرسه پر از فیلتر سیگار و سرنگ خالی است. هنوز خبری از خماران و نشئگان هر روزه نیست. اهالی میگویند ساعت حضور معتادان درست زمان ورود و خروج دانشآموزان است. عدهای که شب آنجا لمیدهاند و صبح که بچهها به مدرسه میآیند، هنوز بیدار نشدهاند و عدهای که ظهرها برای چرت نیمروزی به همین فضای سبز میرسند، درست وقتی است که پسران از مدرسه تعطیل میشوند.
«محسن» دانشآموز کلاس هفتم است. او میگوید: «چند تن از دانشآموزان این مدرسه از طرف معتادان تهدید شدهاند که اگر پول تو جیبی خود را به آنها ندهند با سرنگ آلوده میزنندشان.
آنها هم هرچه داشتند دادهاند و با گریه به مدرسه آمدهاند.» «مجید صباغچی» دبیر شورایاری محله شاهد میگوید: «دیوار مدرسه امسال تازه رنگ شده بود تا در سال جدید تمیز باشد. اما همانگونه که میبینید دوباره به حال و روز قبل برگشته است. صرفنظر از اینکه چند تن از دانشآموزان این مدرسه تهدید به اخاذی شدهاند، مشکل ما آلودگی هم هست. فیلتر و سرنگهای داخل چمن آلوده است. این پسران کنجکاوند و گاهی همین کنجکاوی دردسرساز میشود.» صباغچی میگوید در کنار همه خطرهایی که این بچهها را تهدید میکند، بددهنی معتادان نسبت به هم و صحبت کردنشان با الفاظ رکیک، قبح این نوع حرف زدن را برای بچهها از بین میبرد و آسیبهای خاصی به دنبال خواهد داشت.
ارادهای برای حل مسئله نیست
«محمدصادق» دانشآموز کلاس هشتم است. او میگوید: «پدر و مادرانمان دلداریمان میدهند که لازم نیست از معتادان بترسیم چون آنها جرئت صدمه زدن به دیگران را ندارند. از طرفی بهتر است حتی نگاهشان نکنیم و به راهمان ادامه دهیم. گاهی هم مجبور میشوند ما را تا مدرسه همراهی کنند. اما انگار ارادهای برای حل کامل این مسئله نیست و همه باید خودمان را با این شرایط وفق دهیم.»
«داود امیری» از اولیای دانشآموزان و از اعضای اولیا و مربیان مدرسه میگوید دو پسر 3 ساله و 2 ساله دارد که در این مدرسه درس میخوانند.
او میگوید: «ما پیشنهاد کردیم شهرداری اطراف این فضای سبز را حفاظکشی کند که با مخالفت آموزش و پرورش همراه شد. چندباری هم خودمان با این معتادان برخورد کردهایم، اما چندان اثرگذار نبوده است. متأسفانه این وضعیت مدرسه آسیب روحی و تربیتی برای دانشآموزان به همراه خواهد داشت.» «جمال اسماعیلی» یکی دیگر از اولیای دانشآموزان میگوید که پیشنهاد آنها برای رفع این مشکل آن است که صبح و عصر، زمان رفتوآمد بچهها به مدرسه گشتهای پلیس Police در این محل حضور داشته باشند؛ چون به گفته او حتی کاسبان که خود به این وضعیت معترضند چندان دلِ برخورد با این معتادان را ندارند و میترسند برخورد جدی با آنها موجب کینه و دزدیهای بعدی در سطح محله شود.
تکیه کیسههای زباله، بر دیوار مدرسه
«محسن بروغنی»، در کنار مدرسه مغازه چاپ پلات و بنردارد. او میگوید بارها خسارتدیده است. حتی یکبار که بنری را روی زمین انداخته بوده که خشک شود، دزدیده شده: «معتادان معمولاً اینها را برمیدارند تا در سرما و باران رویشان بکشند. این برای من که کارها را سفارش گرفته و باید سر وقت تحویل دهم ضرر است. البته فقط مشکل ما این نیست. ورودی این مدرسه محل دپوی زبالهها و کیسههای ضایعاتیهاست. هرچه هم تذکر میدهیم کارساز نیست.»
پیش از این «مهدی کرمی»، رئیس کلانتری ۱۰۶ نامجو در پاسخ به طرح این معضل، محله و در همین صفحات عنوان کرد که برای ارتقای امنیت اجتماعی و جلب رضایت عمومی شهروندان با معتادان متجاهر برخورد خواهد شد: «اجرای طرح پاکسازی نقاط آلوده در دستور کار قرار میگیرد و هر روز اکیپی برای برخورد قهری با آنها به محل اعزام خواهد شد.» این در حالی است که معضل پس از چند ماه همچنان به قوت خود باقی است. مدیر مدرسه نیز در اینباره حاضر به گفتوگو نشد.
ارسال نظر