به گزارش پارس به نقل از فارس:

* یادداشت محققانه میرشکاک درباره شیعه نامه ی آقاسی

فارس: جناب شرفشاهی اخیرا کتاب« شیعه نامه » اثر مرحوم محمدرضا آقاسی توسط نشر « تجلی مهر » که تحت مدریت شما اداره می شود چاپ شده است از شکل گیری این کتاب و چگونگی جمع آوری آن بعد از فوت آقاسی بفرمایید.

همان طور که می دانید نخستین بار بخشی از مثنوی شیعه نامه در روزنامه کیهان منتشر شد و مورد توجه واستقبال قرار گرفت بعدها مرحوم آقاسی آن را در مطبوعات چاپ کرد و بخش هایی از آن هم چاپ نشد و اشعاری بود که ایشان در مجالس و محافلی که حضور پیدا می کردند و کلمه می کردند و بسیار مورد علاقه شعر آیینی قرار می گرفت، پس از در گذشت مرحوم آقاسی انتظار می رفت که این مجموعه به طور کامل گردآوری شو د و دوستداران ایشان هم به دنبال این بودند که متن کامل این مثنوی را به صورت کتاب تهیه کنند. این مهم به همت فرزند ارجمند مرحوم آقاسی به انجام رسید و سرانجام به صورت یک کتاب مستقل روانه بازار شد. در این مجموعه علاوه بر مثنوی « شیعه نامه» شاهد مقدمه ای از فرزند ایشان هستیم و همچنین از خود آقای آقاسی یک مطلبی هست که جزء نقاط قوت کتاب هست و علاوه بر این ها شاهد یک یادداشت محققانه ای از جناب یوسف علی میرشکاک هستیم که در خصوص آقاسی و اثر ارجمند سخن گفته است. امیدوار هستیم که این اثر مورد پسند علاقه مندان شعر آقاسی و همچنین شعر آیینی قرار بگیرد.

فارس: در این مقدمه ای که جناب آقاسی نوشته است از نهادهایی مثل حوزه هنری گله کرده است و این گونه در ابتدای کتاب آورده است: « همین قدر گفته باشم، یکی از همین قماش دستگا ههای متولّی اندیشه و هنر اسلامی، یک بار عکس العمل تندی را نسبت به من نشان داد… حقوقم را قطع کردند و ضمن ارسال یک دستورالعمل اکید مرا به صحن و سرای دستگاهشان ممنوع الورود فرمودند! که یک بیت نثارشان کردم و سپردمشان به قهر مولا علی (ع) که:

از آن روزی که در خون پر گشودم

به دارالکفر ممنوع الورودم »

مثل این که داستان قابل روایتی پشت چند سطر دل نوشتۀ مرحوم آقاسی است؟

بله، علی رغم این که مرحوم آقاسی در هماهنگی و برپایی جلسات شعر حوزه هنری درآن روزگار نقش داشت و فعال بود.

* عذر آقاسی را خواستند

فارس: حتی من شنیدم گاهی اوقات درنهایت تواضع چای هم برای دوستان شاعر می ریخته است و…

بله، ایشان هر کاری که از دستش برمی آمد انجام می داد تا این جلسات پررونق باشد و دوستی ها و صمیمیت ها حاکم باشد اما آن جو اداری و فضایی که در حوزه بود یک فضای غیر فرهنگی بود که موجب شد عذر مرحوم آقاسی را بخواهند، این رفتار تنها با آقاسی هم نبود. من به خاطر دارم که احمد عزیزی هم یک مقدار از حوزه گلایه مند بود و شکایت داشت. که حتی دم در گفته بودند که آقای احمد عزیزی را نیز راه ندهند! و بعد از انتشار کتاب « کفش های مکاشفه » رفته رفته آن جو شکست و ماجرا باز هم به عزیزی ختم نشد و کسان دیگری هم مشکل پیدا کردند و تنگ نظری هایی که در آن جا بود باعث شد که بعضی از شاعران دچار انزوا شوند. عنایت خدا دستگیر دوستانی شد که داری شخصیت زلالی بودند. دوستانی که دارای تعهد و ذوق سرشاری بودند که مرحوم آقاسی در شمار ایشان قرار می گرفت. آن زمان هر وقت که به حوزه سر می زدم در آن کانکس که روبروی تالار اندیشه قرار داشت و دفتر ادبیات آن جا مستقر بود، آن موقع هنوز دم و دستگاه فعلی وجود نداشت و هر بار به آن جا مراجعه می کردم می دیدم با جدیت نشسته است و مشغول مطالعه دیوان شاعران بزرگ است و با یک عطش و تلاش چشمگیری سعی می کرد این فاصله ها را پر کند.

فارس: آقاسی از اندیشه کدام شاعران انقلاب بهره می گرفت؟

از دانش شاعرانی مثل استاد مهرداد اوستا بسیار بهره مند شد و دیگر شاعرانی که در حوزه حضور داشتند و به علاوه عنایت خداوند تمام این مباحث دست به دست هم داد که شاعری مردمی بماند شاعری که به واقع به قلب های مردم راه پیدا کرد و اثرش با مقبولیت جامعه روبه رو شد.

فارس: جناب شرفشاهی! در این کتاب شیعه نامه که در صد و ده صفحه گردآوری شده است از یک سری شعرهایی استفاده شده است که یاد آور فضای اعتراض آمیز است که در بیت های این چنینی آقاسی برای کسانی که بر ضد ولایت موشع می گیرند، مقتدرانه می ایستد. ایشان در حوزه های این چنینی چگونه بود؟ البته اگر اجازه بدهید چند بیت از این نوع اشعارش را بخوانم.

بفرمایید.

* هر چه که آقاسی گفت برخاسته از دل و اعتقاد آقاسی بود

فارس: ای خداوندان ملک عافیت

والیان مسند اشرافیت

ای خداوندان رنگین نامه ها

صاحبان مکر در هنگامه ها

من یقین دارم مسلمان نیستید

چون ولی را تحت فرمان نیستید

من در این آشفته بازار شما

پرده برمی دارم از کار شما

بوقتان پرگشته است از قیل و قال

تا شود خون شهیدان پایمال

دم ز تضعیف ولایت می زنید

تا مگر از ریشه دین را پرکنید

بر سر ما سایه دست خداست

سینه ی ما گوشه ای از کربلاست

و الی آخر…

مرحوم آقاسی ظاهر و باطنش یکی بود و شاید به واسطۀ همین مسئله به نوعی تصمیم به حذف ایشان گرفتند! در آن روزگار بعضی از دوستان یا به اصطلاح دوستان، ایشان را تمسخر می کردند و کار ایشان را کوچک و به این روش می خواستنند مقدمات حذف آقاسی را از حوزه هنری فراهم کنند که البته این اتفاق افتاد ولی ایشان به مرتبه ای رسید که تریبون های مختلف و فضاهای بسیار وسیع تری را به دست آورد. با شناختی که من نسبت به ایشان دارم هر چه که آقاسی گفته است برخاسته از دل و اعتقاد آقاسی بود و با کسی تعارف نداشت و ثابت قدم بود.

* فرصت این که اشعارش را خودش جمع آوری کند نداشت

فارس: این شعر که خدمتتان خواندم تازه در این کتاب چاپ شده است یا نه، در جای دیگری منتشر شده بود؟

من قبل از این در مطبوعات ندیدم. یک نکته دیگری که در مورد مرحوم آقاسی قابل ذکر است این است که ایشان به مرتبه فوران احساس و اندیشه رسیده بود که بیشتر در حال سرودن شعر و حضور در مجالس و محافل بود و فرصت این که اشعارش را خودش جمع آوری کند نداشت. کما این که بعضی از دوستان هم از ایشان دعوت نکردند که کتابش را چاپ کنند. در همان موقع ما شاهد این بودیم که بعضی از دوستان در حوزه هنری به واسطه ارتباطی که با آن جا داشتند کتاب هایشان را چاپ می کردند ولی کسی این دعوت را از آقاسی نکرد حتی تا آخرین روزهای زندگی اش این مسئله جدی گرفته نشد!

* هیچ کس نتوانسته جای آقاسی را پر کند

فارس: جناب شرفشاهی! هشت سال است که از سوم خرداد سال هشتاد و چهار می گذرد، به نظر شما کسی طی این هشت سال توانسته است جای این شاعر مردمی را پر کند یا خیر؟

مرحوم آقاسی در دورانی که به شهرت کم نظیری رسید شاعران بسیاری مقلد ایشان شده بودند و از ایشان شیوۀ سرودن و حتی شیوۀ شعر خوانی ایشان را تقلید می کردند و گاهی اوقات برخی از شاعران حرکاتشان هم مثل مرحوم آقاسی بود؛ یعنی تا این حد از ایشان تاثیر می پذیرفتند و این ماجرا همچنان تا روزگار ما ادامه دارد، یعنی هنوز هم شاعرانی هستند که تحت تاثیر بسیار شدید مرحوم آقاسی هستند، مثل او شعر می خوانند و. . اما با تمام این ها فکر نمی کنم کسی توانسته باشد جای آقاسی را گرفته باشد. آقاسی شاعر مردمی بود و در واقع چیزی که به کارش بها می داد، اصالت و اخلاصی بود که در شعرش بود، اگر میان شعر خوانی گریه می کرد و اگر لحن حماسی داشت و به دفاع از مظلومیت و حقانیت اهل بیت سخن می گفت اگر شعرش شعر اعتراض بود همه این ها به صداقت این شاعر برمی گشت و صداقت و اخلاص چیزی است که مردم درک می کنند و تشخیص می دهند که چه شاعری دارد نقش بازی می کند و چه کسی دارد از صمیم دل این سخنان را بیان می کند و به همین لحاظ من فکر می کنم علی رغم تقلیدهای بسیار زیادی که از مرحوم آقاسی در گذشته شده و هنوز هم ادامه دارد هیچ کس نتوانسته است جای آقاسی را بگیرد، حتی در سال گذشته جشنواره شعر فجر که شاعر مردمی معرفی می کرد خیلی ها معتقد بودند شاعر مردمی کسی است مثل محمدرضا آقاسی و اعتراض می کردند که جا داشت آقاسی به عنوان شاعر مردمی انتخاب می شد. طیف بسیار گستردۀ جامعۀ ما با آقاسی مانوس شد و این بیانگر ارتباط خاصی است که این شاعر با مردم برقرار کرد. سخن گفتن درباره آقاسی بسیار دشوار است یعنی ایشان ویژگی های خاصی داشت به عنوان مثال سخن گفتنش و رفتار و حتی لباس پوشیدنش… من به خاطر ندارم که ایشان هیچ وقت کت تنش کند، هیچ وقت تیپ رسمی نمی زد، سعی می کرد مثل عامه مردم جامعه لباس بپوشد و کفش بپوشد… به معنی حقیقی کلمه آدمی خاکی بود، از همه نظر می شود گفت که او شاعر مردمی بود.

فارس: آقای شرفشاهی! آیا در ادامه « شیعه نامه » کتاب های دیگری از مرحوم آقاسی را در شرف چاپ دارید؟

فعلا نه، منتها من صحبتی که با فرزند ایشان داشتم یک یادنامۀ کامل ان شاء ا… از ایشان چاپ خواهد شد. قبل از این یک کتابی چاپ شده که توسط آقای علی داوری منتشر شد اما این کتاب، کتاب کاملی نیست و شعرها و خاطره ها و یادداشت ها در مورد مرحوم آقاسی بسیار زیاد هست من امید دار ان شاءا… بتوانیم کتاب یادنامۀ کاملی را آماده کنیم تا پاسخگویی نیاز علاقه مندان به ایشان و شعر ایشان باشد.

فارس: اگر بخواهید یک عنوان به مرحوم محمدرضا آقاسی بدهید به او چه عنوان تخصیص می دهید.

شاعر مردم.