خدا را شکر همیشه تقصیر کسی دیگر است!
در ماجرای گران شدن دلار همه ما دوست داریم دولت را سرزنش کنیم که قادر به مدیریت فضا نیست. حتی آنها که صبح علی الطلوع زنبیل می گذارند که دلار بخرند و به قیمت کمی بیشتر بفروشند و سودی کنند ...
روزنامه نگارها معتقدند که مشکلات کشور تقصیر سیاستمداران است و سیاسیون ایمان دارند که رسانه ها جریان سازی منفی می کنند. معلم ها از دانش موزان گله می کنند که دل به درس نمی دهند و دانش آموزان با اطمینان می گویند که معلم ها خوب درس نمی دهند. کارگرها گله می کنند که حقوق شان ضایع می شود و کافرماها مدعی هستند که کارگرها آنطور که باید کار نمی کنند و ...
همیشه تقصیر یک نفر دیگر است. سال ها پیش ناپلئون بناپارت گفت: «پیروزی هزار پدر دارد و شکست یتیم است». وقتی موفقیتی حاصل می شود هرکس سعی می کند جلو بپرد و بگوید به واسطه تلاش او بوده که این پیروزی به دست آمده و باید تکه بزرگتری از کیک را به او بدهند اما در زمان شکست همه خودشان را کنار می کشند و مدعی هستند تقصیر «دیگری» است!
مردم از مسئولین می خواهند حتی اگر قادر به مدیریت کشور نیستند دستکم صادقانه و شفاف بیایند و بگویند در نتیجه خطاهای مدیریتی ما دلار اینطور گران شده، دریاچه ارومیه خشک شده، سیستم بانکی مثل پنیر سوئیسی پر از سوراخ هایی است که مفسدان قادرند از آنجا وارد شوند و با گونی دلار به کانادا بروند، رشوه گرفتن رواج دارد و ... پوزش بخواهند و بگویند که با تمام وجود تلاش می کنند که این مشکلات را حل کنند.
اما کمتر کسی را این سو دیده ام که اعتراف کند حفر هزاران چاه غیرمجاز توسط خود ما پیرامون دریاچه ارومیه در خشک شدن آن تاثیر داشته است، یادم نمی آید کسی گفته باشد من اشتباه کردم که رشوه دادم، اما خاطرم هست کسانی گفته اند می خواستم کارم راه بیفته یه شیرینی دادم کوفتش بشه!
سودجویی فردی ما، عدم تعلق به سرزمین (فارغ از شعار)، عدم پایبندی به قانون و اخلاق حرفه ای باعث رخ دادن بسیاری از فسادها در کشور است اما نمی پذیریم. دست به سینه و طلبکار می ایستیم که من به فلانی رای دادم وظیفه اش است اوضاع را درست کند. آشغال را گوشه خیابان پرتاب می کنیم و می گوییم وظیفه شهرداری است جمع کند، با پراید در جاده پرواز می کنیم و وقتی پلیس متوقف مان می کند فحش می دهیم که کارشان گیر دادن است و یک دفترچه دست شان داده اند و باید تا شب پُر کنند و بدهند دست مافوق شان وگرنه جریمه می شوند! ... در این میان فقط ما خوبیم، پاک و پاکیزه و معصوم!
در ماجرای گران شدن دلار همه ما دوست داریم دولت را سرزنش کنیم که قادر به مدیریت فضا نیست. حتی آنها که صبح علی الطلوع زنبیل می گذارند که دلار بخرند و به قیمت کمی بیشتر بفروشند و سودی کنند هم می گویند همه اش تقصیر دولت است و حاضر نیستند بپذیرند خودشان بخشی از این بلبشوی اقتصادی هستند! سر سوزنی نمی پذیرند!
در چند سال اخیر حدیث روایی (الناس على دین ملوکهم/ دین مردم بر طبق دین رهبران و حاکمان آنان است)، را به عنوان یک دلیل قاطع می آوریم یعنی که گناهی بر ما وارد نیست، هرکاری می کنیم تقصیر حاکمان است! در اینکه به قول حضرت علی (ع)؛ شباهت مردم به رهبرانشان، از تأثیر پذیرى آنها از پدران و مادرانشان بیشتر است، تردیدی نیست اما آیا این یک جمله می تواند دستاویزی شود تا ما نقش خودمان را انکار کنیم و یادمان برود بخشی از شکست ها هستیم؟
ژاپنی ها ضرب المثلی دارند که می گوید:« به خاطر میخی نعلی افتاد، به خاطر نعلی اسبی افتاد، به خاطر اسبی سواری افتاد، به خاطر سواری جنگی شکست خورد، به خاطر شکستی مملکتی نابود شد و همه این ها به خاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود».
ما باید بپذیریم که در شکست ها هم سهم داریم.حتی در محکم نکوبیدن یک میخ به نعل! تا روزی که یاد نگیریم در رخ دادن هر ناکامی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی خانوادگی وقتی انگشت شماتت را به طرف کس دیگری نشانه می گیریم، هم زمان سه انگشت دیگر به طرف خودمان اشاره می کند، در دایره ای باطل دور می زنیم و تکرار می کنیم شب را و روز را، هنوز را ... خدا را شکر این نوشته خطاب به ما نیست و در مورد «دیگری» است!
ارسال نظر