پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سینا کلهر- 41درصد ایرانی ها بر اساس پیمایش ملی در سال  94 در پاسخ به پرسش چقدر احساس خوش بختی می کنید؟ گفته اند که تا حدودی احساس خوش بختی می کنند.

البته 35 درصد هم گفته اند که زیاد و 11 درصد هم خیلی زیاد احساس خوش بختی می کنند. اگرچه به دلیل فضای تیره رسانه ای و ذهنیت منفی و بیمارگون برخی از این فضاها، پذیرش این عدد دشوار است اما 46 درصد از مردم این کشور در حد زیاد و خیلی زیاد احساس خوش بختی می کنند. احساسی که هیچ نوع ظهور و بروزی در فضای عمومی تحت سیطره ناامیدی و یاس ندارد. احساس خوش بختی هایی که دیده نمی شوند حتی با عدد درشت 46 درصد و با کیفیت زیاد و خیلی زیاد.

در همین پیمایش تنها 11 درصد گفته اند که در حد کم و خیلی کم احساس خوش بختی می کنند. احساس منفی ای که بر خلاف احساس مثبت بالا و علی رغم درصد اندکش، سایه خود را با پمپاژ رسانه ای بر سپهر فضای عمومی جامعه،  گسترانیده است.

اگر توطئه نیست، آیا این قدرت ذاتی ناامیدی و یاس در برابر امید و خوش بینی است که با وجود تعداد اندک صدای بسیار بلندی دارد یا آن که به دلیل روح حاکم بر زمانه و میان تهی شدن همه ارزش های بنیادی هست، که با جمعیت اندکش، شبح اش را همه جا می توان یافت؟

هر چه هست، صدای بلند ناامید، خوره تاحدودی احساس خوش بختی کردن است. تا حدودی احساس خوش بختی کردن یعنی در مرز خوش بختی و بد بختی ایستادن، یعنی با کوچک ترین نسیمی به ورطه احساس بدبختی افتادن.

این که نزدیک به نصف جمعیت یک کشوری در چنین مرزی ایستاده باشند، همچون توده برفی است که هر آن می تواند تبدیل به بهمن شود، می تواند زیر پای لشگر ناامیدی و یاس خرد شود.

در کشوری که نزدیک به نیمی از مردمش تا حدودی احساس خوش بختی می کنند، بیش از هر چیزی حرکت کلی کشور و رفتار مسئولان آن کشور، اهمیت دارد. اگر برآیند کلی از قول و فعل آنها، معنای مثبتی برای مردم داشته باشد، احتمال نزدیک شدن تاحدودی به زیاد بالا می رود اما اگر برآیند منفی باشد، ریزش آنها به دامن احساس بدبختی تصاعدی خواهد بود.

اکنون می توان بیش از دو سالی را که از زمان جمع آوری داده های این پیمایش گذشته است را مرور کرد و با وقایعی که در این مدت پیش آمده است، جهت حرکت کلی جامعه را متوجه شد.