پارس؛
شورش علیه زیست ایرانی؛ کاسبان فاجعه و کاسبان غم و عزای مردم
فیلم از مراسم زیبای دمام و سنج بوشهر در کنارهای ابهای خلیج فارس برای قربانیان سانچی است. تکهای از فرهنگ جنوبمان که اینگونه سوگوارانه و جمعی و همبسته، دریا را به بازپس فرستادن جنازه عزیزان میخوانند. مراسمی نمادین از همبستگی ملی این مردم در سرتاسر این کشور.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علی علیزاده- محاصره شدهایم. در سرسامی بیپایان. دورتادورمان را صدای عربده شبانه روزی ایرانستیزان و ایرانفروشان و ایرانهراسان گرفته. آنقدر بلند که اجازه عزای عزیزانمان را هم نمیدهد.
کاسبان جنگ و کاسبان تحریم و کاسبان ناامیدی و حالا کاسبان فاجعه و کاسبان غم و عزای مردم در لندن و پاریس و واشنگتن و تلآویو و تازگیها ریاض، با پول آمریکایی و اسراییلی و بریتانیایی و سعودی، همه یک چیز میگویند: «ای ایرانیان، شما در وضعیتی استثنایی قرار گرفتهاید. زندگیتان سراسر فاجعه است. زندگیتان سراسر مرگ است. از میان دویست ملت جهان فقط شما میمیرید. فقط ساختمان شما در پلاسکو آتش میگیرد و فقط کشتی سانچی شما غرق میشود و فقط شما در زلزله مدفون میشوید و فقط جامعه شما دچار شورش میشود و فقط اقتصاد شما فساد میپذیرد.»
در حالیکه مشابه این اتفاقات هرروز در کشورهای دیگر میفتد. مو به مو. تک به تک. در ابعادی بزرگتر. در اشکالی دردناکتر. (فقط برای یک مثال در حاشیه بگویم اگر پلاسکو در تهران اتفاقا افتاد درست چهار ماه بعدش برج گرنفل در محله کنزینگتون لندن به این علت در آتش فرورفت که شهرداری در پول بازسازی خانه این فقیران میخواسته پنج هزار پوند، یعنی بیست و پنج میلیون تومن، صرفه جویی کند. یعنی همان شهرداری انگلیسی همان محلی که یک میلیون پوند یعنی پنج میلیارد تومن برای اپرای ثروتمندانش خرج کرده بود، بخاطر دزدیدن بیست و پنج میلیون تومن از جیب فقرایش هفتاد انسان بی گناه را جزغاله و جنازههایشان را غیرقابل تشخیص کرد. و مسلما این خبر را از بیبیسی فارسی نشنیدهاید چرا که وظیفه این بزرگترین کارخانه ایرانهراسی که یک جناح سیاسی در ایران به صورت رسمی آن را تریبون خود کرده است، تیغ انداختن فعالانه به صورت زیست اجتماعی ایرانیان است و نه انتشار متوازن حقیقت.)
آری. این اتفاقات هرروز در کشورهای دیگر میفتد و هیچ کس به آنها نمیگوید شما استثنایی هستید، هیچ کس به چشمهای مردمی هشتاد میلیون نفری که هشت سال جنگ و چهل سال خصومت غرب را تاب آوردهاند زل نمیزند و از قلب لندن و نیویورک نمیگوید: «شما مفلوک و بدبخت و بی چاره هستید.» و عزت و کرامت ملی ما کجاست که اجازه میدهیم با ما اینگونه سخن بگویند؟
اما این خطیبان بی شرم ساخته و فربه شده در غرب از منبرهای مدرنشان بالا میروند و میگویند: «شما تنها ملت نفرین شدهاید. چرا که عذاب بر ملتی فرومیریزد که از قانون تسلیم مقابل آمریکا سرباز بزند و بر شریعت امپراطوری خروج کند». اینها سربازان و سرجوخهها و سرهنگهای امپراطوری اند که به هیات و صورت دلسوزان و خبرنگاران و امینان مردم درآمدهاند و هوایمان را چنان سیاه کردهاند که ما نمیتوانیم با وقایعی که هر روز هر مردم دیگر هم گرفتارش میشوند روبرو شویم و چشمهای ما نمیتوانند به وضوح آنچه اتفاق میفتد را ببینند. ما نمیتوانیم حتی مثل هر مردم دیگری عزادار عزیزانمان باشیم و بعد پرسش کنیم و بعد بهتر شویم. آنچه باید بر آن شورید، بیش از هر چیز و پیش از هر کس، این راویان دروغین تزریق کننده ناتوانی به مایند. این تحمیل کنندگان استضعاف و این تیغ کشانندگان به چهره هویت ملی ما و این کلنگی سازان اراده جمعی ما برای زیستن در کنار یکدیگر و تغییر و اصلاح و فهم حرکت تاریخی خود تا اینجای مسیر و ادامه این حرکت.
باید دورتادور ایران را و دورتادور فضای ذهنی ایرانیان را زنجیرهای انسانی تشکیل دهیم و دیوار دفاع نرم ملی بسازیم تا مردم بتوانند بی هراس از تسلیحاتی شدن هر موضوع سادهای توسط غرب، نقد کنند و وقتی عزیزانی قربانی شدند گریه کنند و وقتی چیزی و جایی ویران شد آوارهایشان را بدون ترس از نگاههای هیز و امواج دشمن کنار بزنند و وقتی فسادی کشف کردند بدون ترس از غلو و بزرگنمایی دشمن درمانش کنند. هیچ چیز ما استثنایی نیست. به جز دشمنی و کینه غرب با ما. زمانی نفت ما را به تاراج و غارت میبردند و حالا امید و همبستگی ملی ما را و حتی غم و اندوه و عزای ملی ما. اشکهای ما را هم به غارت میبرند و از آنها در کارخانههای جنگ نرم شان، فشنگ و بمب علیه ما میسازند. اما مقابلشان خواهیم ایستاد و از ایران و افکار عمومیش دفاع خواهیم کرد.
ارسال نظر