و ناگهان چه زود دیر می شود:
چرا مجردها ازدواج نمی کنند؟/ خطری که در حال عفونی شدن است! +جدول
براساس آمارها سن یک میلیون و 300 هزار مجرد در کشور از حد متعارف ازدواج گذشته است. این آمار در حالی است که تنها 320 هزار نفر از مجردان را مردان مابقی یعنی 980 هزار نفر را زنان مجرد تشکیل می دهند.
به گزارش
، موضوع مربوط به آسیب های اجتماعی تنها در زمینه بیکاری، اعتیاد و طلاق خلاصه نمی شود بلکه انباشت بیش از گذشته کسانی در جامعه است که سن ازدواج را رد کرده اند و به خاطر نبود سیاست های حمایتی و فرهنگ سازی خوب، بر جامعه آماری پیردختران و پیرپسران افزوده می شود. حال آنکه برای پیرپسران شانس ازدواج بیشتری نسبت به پیر دختران در آینده ممکن است ایجاد شود.آمارهای سرشماری 95 نشان می دهد، ۶۱ درصد خانوادهها به صورت هستهای (زن، شوهر و فرزند)، ۱۴.۶ درصد زوجی (فقط زن و شوهر) و ۳.۸۴ درصد نیز بصورت خانواده گسترده (چند نسل با هم) زندگی میکنند. همچنین خانواده تک نفره در حال افزایش است؛ به طوری که آمار این خانوادهها از ۵.۲ درصد در سال ۸۵ به ۷.۱ درصد در سرشماری 95 رسیده است.
در 9 ماهه اول سال 1395 براساس آمار ثبت و احوال، ۱۳۵ هزار و ۶۶۷ واقعه طلاق به ثبت رسیده است. یعنی هر ساعت ۲۰.۴ نفر در کشور به دلایل مختلف وارد گروه مطلقین می شوند و این ارقام را نیز باید به جامعه خانواده های تک نفره یا کسانی که دوباره میل به ازدواج دارند اضافه کرد. در پایتخت تعداد کل طلاقهای ثبت شده در سال 95 برابر با 39 هزار و 282 مورد بود که نسبت به سال پیش از آن، بیش از 22 درصد افزایش داشت. در سال 94 طلاقهای ثبت شده برابر با 30 هزار و 575 مورد بود. نسبت ازدواج به طلاق که در سال ۹۲، ۵ بوده است؛ یعنی از هر ۵ ازدواج یک به طلاق منجر میشده، در سال ۹۳ به 4.4، در سال ۹۴ به 4.2 در ۹ ماه اول سال ۹۵ به 3.9 رسیده است. این آمار بدین معناست که در سال ۹۵ در سطح کشور از هر ۴ ازدواج یکی به طلاق منجر شده است و این یعنی بیثباتی کامل خانوادهها.
از سوی دیگر ورای آماری که از حد متعارف ازدواج عبور کرده اند، براساس آمار سازمان ثبتاحوال کشور طبق آخرین سرشماریهای پایگاه اطلاعات جمعیتی کشور یعنی برای سال 90 تا 95، در حال حاضر ۱۱ میلیون و ۲۴۰ هزار نفر در سنین بالا هنوز ازدواج نکردهاند؛ یعنی بیش از 11 میلیون جوان ایرانی هم سن ازدواج را رد کردهاند، بدینمعنی که این افراد در سن متعارف ازدواج قرار دارند، اما هرگز ازدواج نکردهاند.
از این بین ۵ میلیون و ۵۷۰ هزار مرد و ۵ میلیون و ۶۷۰ هزار زن هستند. از این تعداد ۳۲۰ هزار مرد و ۹۸۰ هزار زن هستند؛ یعنی زنان هرگز ازدواجنکرده بالای سن متعارف قبل از تجرد قطعی، سه برابر مردان با این شرایط است. این سن برای مردان ۲۰ تا ۳۴ سال و برای زنان ۱۵ تا ۲۹ سال است. با این حساب در حال حاضر ۱۵۲ هزار نفر مجرد قطعی بالای ۵۰ سال سن در کشور زندگی میکنند که از این تعداد ۶۲ هزار نفر مرد و ۹۰ هزار نفر زن هستند که هرگز ازدواج نکردهاند.
طبق آمار استخراج شده از آمارگیری سال ۹۵ حدود ۴۲۶ هزار دختر مجرد بالای ۴۰ سال در کشور وجود دارند که این افراد عمدتاً متولدین دهه ۵۰ هستند.
اما آمار زمانی جالبتر می شود که تعداد مردان ازدواج نکرده یا مجرد را مورد توجه قرار دهیم. براساس آمار، 50 درصد از جمعیت ایران جوان و زیر 30 سال سن دارد و جمعیت 30 تا 64 سال نیز 45 درصد است. درصد مردان ۱۰ ساله و بیشتر دارای همسر در سال ۱۳۹۵ معادل ۶۳.۳ درصد بوده است. درصد مردان ۱۰ ساله و بیشتر هرگز ازدواج نکرده ۳۴.۴ درصد در سال ۱۳۹۵ است
تعداد زنان و مردان در آستانه ازدواج آمار جالبی دارد. تعداد زنان مجرد 15 تا 39ساله و در دوران سن ازدواج حدود پنج میلیون و تعداد مردان مجرد 20 تا 44ساله حدود هشت میلیون هستند. در واقع درحال حاضر مردان مجرد در سن ازدواج حدود سه میلیون بیشتر از تعداد زنان هستند. این آمارها را باید در کنار اعداد و ارقامی قرار داد که از استاندارد سن ازدواج عبور کرده اند.
همانگونه که مشاهده می شود میلیون ها جوان به خاطر مشکلاتی نظیر مشکلات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی ازدواج خود را به تاخیر انداخته اند و همین مساله باعث بروز معضلات در حوزه اجتماعی نظیر افزایش تقاضا در حوزه زنان خیابانی می شود. این تنها یک بعد اما از ابعاد مهم مجردگرایی در ایران است. نیازهای جنسی که می بایست بر اساس اصول و قواعد مرسوم و عرفی برطرف شود به سمت بیراهه یا راه های موقتی کشیده می شود که نشانی از تشکیل بنیان خانواده به عنوان هسته اصلی جامعه در آن وجود ندارد.
ترویج ازدواج در میان جوانان یکی از سیاست ها و کارویژه هایی اصلی دولت هاست و اهمیت بنیان خانواده به حدی بالاست که دولت های توسعه یافته نیز با وجود بحران های اجتماعی در روابط زنان و مردان در غرب، اصل را تشکیل خانواده می دانند. در این میان در ایران به مرور آمار مربوط به معضلات اجتماعی در حال افزایش است و بدون شک افزایش چنین آمارهایی در ارتباط مستقیم با افزایش سن ازدواج یا افزایش آمار مجردها قرار دارد. به عنوان مثال آمار مربوط به افزایش ایدز از طریق روابط جنسی در حالی افزایش یافته که کارشناسنان براساس مطالعات جدید، بیش از 8 درصد از تن فروشان در تهران ایدز دارند که این آمار بالایی است. در بسیاری از کشورها اگر درصد به 3 تا 4 درصد برسد وضعیت هشدارآمیز و نیازمند برخوردهای جدی می شود. در سال 1390 ، 23 هزار 125 نفر از بیماری ایدز خود خبر داشتند و 60 هزار نفر خبر نداشتند. ۳۹ درصد از این افراد از طریق اعتیاد تزریقی، ۴۱ درصد از طریق رابطه جنسی و ۳ درصد از طریق مادر به کودک مبتلا شدهاند
حال در نظر بگیرید، افزایش سن ازدواج و تجرد، علاوه بر آسیب های اجتماعی، جامعه ای را در آینده متصور می کند که مشکلات روانی، احساسی و عاطفی در آن بسیار افزایش یافته و نیروی محرکه ای که باید برای پیشرفت و توسعه کشور به کار گرفته شوند، خود درگیر مشکلات عدیده ای در زندگی شخصی خواهند بود که در حال حاضر نیز چنین مشکلاتی در سطح جامعه به خاطر تضعیف بنیان خانواده روند افزایشی یافته اند. وظیفه دولت ها در این بین برای ساماندهی امور در زمینه جوانان بسیار سنگین است، درست است که وزارت خانه ای به نام ورزش و جوانان برای کاهش آسیب پذیری ها و حمایت از جوانان تشکیل شد ولی ورزش، بیشتر دغدغه چنین وزارت خانه ای شده و از سوی دیگر تا زمانیکه دولت بحث جوانان و مشکلات آنها را جدی نگیرد و به عنوان اولویت با آن برخورد نکند، آینده ای روشن را نمی توان متصور بود.
ارسال نظر