مهندس مسافرکش متهم به تعرض به زن سرطانی
یک سال قبل زنی به پلیس مراجعه کرد و مدعی شد از سوی مردی مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
این زن گفت: من بیمار هستم و آن روز برای اینکه خودم را به خانه مادرم برسانم یک پراید را به صورت دربستی سوار شدم. در راه سر صحبت با راننده باز شد و با هم درددل کردیم. بعد متوجه شدم او بیراهه میرود. به او اعتراض کردم اما به حرفم گوش نکرد و در خیابانی خلوت نگه داشت و به سمتم آمد که من را مورد آزار و اذیت قرار دهد. مقاومت کردم و مشتی به صورتش کوبیدم، او هم من را کتک زد و بعد مورد آزار قرار داد. تنها کاری که توانستم در آن شرایط بکنم، این بود که شماره ماشین را بردارم.
مأموران از طریق شماره پلاک خودرو موفق به شناسایی مرد جوان شدند. او بعد از دستگیری مدعی شد به زن جوان تجاوز نکرده است. متهم گفت: من مهندس هستم اما چون بیکار بودم، مسافرکشی میکردم؛ روز حادثه هم زن جوان را بهعنوان مسافر سوار کردم. بعد از اینکه با او صحبت کردم نمیدانم چه اتفاقی افتاد که از خود بیخود شدم. قصد داشتم به او تجاوز کنم؛ ماشین را نگه داشتم و سمتش رفتم اما مقاومت کرد و من آزارش ندادم و بعد هم سوار ماشین شدم و رفتم.
بعد از گفتههای پسر جوان و تکمیل تحقیقات وی پای میز محاکمه رفت؛ او ادعایش را دوباره تکرار کرد. قضات بعد از پایان جلسه دادگاه وی را به ١٥ سال حبس به اتهام آدمربایی و ٩٩ ضربه شلاق محکوم کردند.
رأی مورد اعتراض قرار گرفت و دیوان عالی کشور آن را مورد بررسی قرار داد و اعتراض را قبول کرد بهاینترتیب پرونده یک بار دیگر به شعبه همعرض ارسال شد. روز گذشته یک بار دیگر جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. ابتدا زن شاکی در جایگاه حاضر شد؛ او گفت: من به بیماری سرطان مبتلا هستم. روز حادثه با همسرم تماس گرفتم و گفتم حالم خوب نیست و از او خواستم که بیاید اما قبول نکرد و گفت کار دارد و نمیتواند به خانه بیاید. من هم ماشین گرفتم که به خانه مادرم بروم. سوار ماشین متهم شدم و با او درددل کردم و از مشکلاتم گفتم. مرد راننده به بیراهه رفت و میخواست من را اذیت کند که مقاومت کردم، بعد هم مرا کتک زد و مورد آزار قرار داد و این اتفاق افتاد.
زن جوان گفت: این اتفاق بیماری من را تشدید کرده است و بیماریام که به سختی کنترل شده بود، دوباره در حال پیشروی است؛ رابطهام با شوهرم هم به مشکل برخورده است و روزهای بدی را میگذرانم و درخواست اشد مجازات دارم.
سپس نوبت به متهم رسید؛ او گفت: من قبول دارم که قصد آزار زن جوان را داشتم اما وقتی او مقاومت کرد من هم کاری نکردم و رفتم. بیکاری و بیپولی خیلی به من فشار آورده بود و با اینکه مهندس جوان هستم اما وضعم بد است. مسافرکشی میکردم؛ من شخصیت ضداجتماعی ندارم و نمیدانم چرا چنین کاری کردم اما به زن جوان تعرض نکردم.
با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
ارسال نظر