براساس آمارهای بین المللی زندگی در پایتخت ماهانه به میزان ده شهر بزرگ دنیا برای پایتخت نشنینان هزینه دارد. درحالیکه تهران بین 150 پایتخت کشورهای دنیا در رتبه 125 قرار دارد و معضلاتی همچون آلودگی هوا، ترافیک، گرانی های افسار گسیخته و عدم پیاده سزای مختصات دولت الکترونیک به شکل دقیق و گسترده گریبان این کلانشهر قریب به 10میلیونی را گرفته است، اما با این حال برخی مدیران معتقدند هزینه زندگی در تهران همچنان باید افزایش پیدا کند.

مهاجرت به تهران را تسریع بخشیدند و امروز از گران شدن زندگی در تهران سخن می گویند. البته بالابردن هزینه های زندگی در تهران سخن امروز نیست. بالابردن هزینه زندگی در تهران از جمله طرح‌هایی ست که سبقه ای طولانی دارد و البته از سوی اصلاح‌طلبان شکل رسمی به خود گرفت.

این راهبرد از زمان محمدحسن ملک مدنی، پنجاه و سومین شهردار تهران که در دوران اصلاحات و شورای شهر اول بر صندلی مدیریت پایتخت تکیه زد ضریب خورد چرا که پیش از او کرباسچی شهردار وقت تهران در دولت سازندگی زیر بنای این استراتژی را فراهم کرده بود. ملک مدنی در این باره گفته بود: «یکی اینکه شهروندان هزینه استفاده از خدمات شهری را بپردازند. اگر پدیده‌ای در شهر ایجاد عارضه ایجاد می‌کند، عوارض آن پدیده را باید از شهروندان دریافت کرد و به موضوعی که باعث رفع این عارضه می‌شود تخصیص یابد. یعنی اگر از یک کارخانه یا کارگاه فقط عوارض می گیریم نباید این پول را به اموری مانند فعالیت‌های عمرانی و خیابان‌کشی و نگهداشت شهر اختصاص می‌دادیم. البته من معتقدم که این مسئله یک غفلت استراتژیک در همه شهرهای کشور است. من مدعی هستم که این حرف را نخستین بار من مطرح کردم.»

 امروز هم کرباسچی نه در قامت شهردار، بلکه در نقش دبیرکل حزب کارگزاران و تئورسین این جریان سخن از بالا بردن نرخ زندگی در تهران بر بزبان جاری می کند: « درآمد پایدار شهرداری باید مبتنی بر این فلسفه باشد که هرکس از شهر و امکانات شهری بیشتر استفاده می‌کند، باید بار بیشتری از هزینه‌های شهر را بر دوش داشته باشد؛ چراکه قرار نیست سوبسیدی از دولت، درآمد نفت و منابع ملی به سازمان شهرداری داده شود. »

اصلاح طلبان و کارگزاران در حالی دست در دست هم بر طبل گران شدن زندگی در پایتخت می کوبند که به ریشه های رشد مهاجرت به تهران بی تفاوت هستند، ریشه هایی که از دهه 60 و به لطف دولت کارگزاران بذرش کاشته شد تا امروز تهران به یک کلان شهری مبدل شود که با انواع و اقسام مشکلات ریز و درشت روبرو باشد. از حاشیه نشینی و ناامنی و رشد بزهکاری تا ترافیک و آلودگی هوا و تشدید انحرافات اخلاقی. نظام غلط بودجه ریزی، عدم توجه به زیرساخت ها در شهرهای کوچک و روستاها جهت کاهش نرخ بیکاری و همچنین تمرکز امکانات در پایتخت مردم دیگر شهرها را به طور طبیعی به سوی تهران سوق داد.

نجفی شهردار تهران یکی از آن چهره های اصلاح طلبی ست که امروز در لباس شهردار پایتخت بدون توجه به ریشه ها از افزایش هزینه های زندگی در تهران سخن می گوید. نجفی با بیان اینکه هزینه زندگی شهری در تهران نسبت به سایر پایتخت‌های جهان چندان زیاد نیست، معتقدست: باید به قدری هزینه استفاده از خودروی شخصی افزایش یابد که شهروندان استفاده از آن را به صرفه ندانند و به استفاده از ناوگان حمل و نقل عمومی سوق یابند.

نجفی از افزایش هزینه استفاده خودرو شخصی در تهران و روی آوردن مردم به حمل و نقل عمومی سخن گفت، اما نگفت آیا دولت زیرساخت های لازم برای استفاده مردم از حمل و نقل عمومی در پایتخت را فراهم کرده یا خیر.

امروز مقصرین اصلی و متهمین شماره یک مهاجرت های لجام گسیخته به تهران، به جای اذعان به اشتباهات راهبردی و دکترین مبتنی بر نظام سرمایه داری و لیبرالی قصد دارند با دست بردن به جیب مردم عملا هزینه کارکردهای اشتباه خود را از جامعه اخذ کنند. عدم شجاعت برای پذیرش اشتباه و تغییر ریل سیاست گذاری های غلط، نه تنها گریبان تهران و تهران نشین ها را گرفته، بلکه اثرات منفی قطعی این پدیده به دیگر شهرهای کشور نیز سرایت کرده و در آینده نیز به شکل فزاینده تری سرایت خواهد کرد.

نگریستن به تهران جهت پر کردن حفره های کسری بودجه و پر کردن خزانه جهت هزینه کرد جاری به اصل لاینفک برای اصلاح طلبان مبدل شده است.