به گزارش پارس به نقل از سایت ۵۹۸، آرایش صحنه انتخابات تا جایی که به ثبت نام کاندیدا ها مربوط می شود در دقیقه ۹۰ دچار تغییرات غیرقابل پیش بینی گردید. حضور همزمان آقای هاشمی و رحیم مشایی در ساختمان وزارت کشور احتمالا در آینده نزدیک سبب تغییراتی در جدید در اردوگاه اصولگرایان خواهد ش.

به همین منظور پایگاه ۵۹۸ در گفتگویی با حجت الاسلام ذوالنور، جانشین سابق نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران به دلایل حضور حجت الاسلام هاشمی و مواضع اخیر ایشان پرداختیم.

جناب حجه الاسلام ذوالنور به نظر شما علت و هدف حضور آقای هاشمی در عرصه انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم چیست؟ و ایشان قصد دارند چه برنامه هایی را دنبال کنند؟

کاملا انگیزه ایشان معلوم و مشخص است و ایشان میخواهد رئیس جمهور شود تا بتواند ایده ها و نظراتی که دارند و به آن معتقد هستند را در کشور پیاده کنند. آقای هاشمی به دنبال دست یابی به قدرت اجرایی در کشور می باشد. آقای هاشمی امروز برای مردم ما یک هندوانه دربسته نیستند که مردم ندانند برنامه های و تفکراتشان چه چیزی هست، بلکه آقای هاشمی از اول انقلاب تا بحال در نظام نقش داشتند است و هشت سال مستقیما زمام اجرایی کشور را در دست داشتند و در دولت اصلاحات نیز ایشان نسبت به امور اجرایی خیلی بی تفاوت نبودند و اصلاح طلبان به نحوی از نظرات ایشان متاثر بودند.

آقای هاشمی در هشت سال سازندگی کارهای بزرگی در کشور انجام دادند که جزاکم الله خیرا. ولی از طرفی سیاست گذاران و مجریان ایشان در عرصه اقتصاد و فرهنگ، کارگزارانی بودند که کاملا مبانی فکری و اعتقادی آنها در زمینه فرهنگ و اقتصاد غربی بود.

من معتقدم حزب مشارکت که کاملا سکولار و لائیک می باشد در دامن کارگزاران رشد کردند و قدرت را به دست گرفتند که کاملا با تفکرات امام و مبانی حکومت دینی زاویه دارد و تفاوت نظر دارند. بنابراین آقای هاشمی رفسنجانی اگر بخواهند ایده خود را اجرایی کنند طبیعتا باید در غربی سازی اقتصاد و فرهنگ کشور حرکت کنند و حداقل تاثیر این سیاست، قربانی شدن عدالت اجتماعی و چاق شدن سرمایه داری و رانت خواری ها و ویژه خوارها و انحصار طلب ها و لاغر شدن و ضعیف تر شدن قشر آسیب پذیر جامعه است.

به هر حال ما یادمان نرفته که آقای هاشمی رفسنجانی در دولتشان معتقد بودند که باید بخش زیادی از پول را برای خرید باتوم و سپر در سبد اعتبارات کشور بگذاریم تا وقتی که میخواهیم از دوران گذر وآزاد سازی قیمت ها و آزاد سازی اقتصاد عبور کنیم عده ای زیر چرخ اقتصاد له خواهند شد و ما با آشوب های اجتماعی و خیابانی مواجه هستیم و مردم را باید با باتوم به خانه هایشان برگردانیم و ناچاریم از این مرحله بگذریم.

اما در دیدگاه اسلام و انقلاب اسلامی رشد و شکوفایی اقتصادی به هر قیمتی قابل قبول نیست، در مکتب و مرام انقلاب اسلامی هدف وسیله را توجیه نمی کند بلکه چیزی که همیشه مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده شکوفایی و رشد اقتصادی همراه با عدالت اجتماعی و آسیب ندیدن قشر آسیب پذیر بوده است.

بنابراین احساس من اینست که اگر آقای هاشمی به عرصه اراده کشور ورود نمایند طبیعتا با همان مبانی خاص غربی به دنبال شکوفایی اقتصادی و اصلاحات اقتصادی هستند که طبیعتا چیزی به نام پرداخت یارانه مستقیم و غیر مستقیم و کمک به قشر آسیب پذیر در آن منطق وجود ندارد، کما اینکه ایشان در جاهای مختلف تاکید کردند کمک هایی که به مردم می شود نوعی گداپروری است. ایشان به منطق مرگ یک بار و شیون یک بار معتقد هستند که آزاد سازی اقتصاد به هر شکل باید صورت بگیرد و متاسفانه نسخه های درمانی و پیشگیری از آسیب ندیدن مردم مستضعف و ضعیف در نسخه های پیشنهادی آقای هاشمی را تا بحال ندیدیم.

با توجه به صحبت های اخیر ایشان در موضوع سیاست خارجی که گفته اند" ما با اسرائیل سر جنگ نداریم" ، با توجه به اینکه ایشان در گذشته موضع گیری های تندی علیه اسرائیل داشته اند و حتی کتابی با عنوان فلسطین نگاشته اند آیا مواضع اخیر ایشان حرف تازه ایست یا برخاسته از تفکر قبلیشان می باشد؟

بیان این نوع حرف ها به نظر بنده می تواند دو علت داشته باشد. اول اینکه باید بگوییم احتمالا ناشی از استحاله فکری ایشان است، نه تنها ایشان کتابی در خصوص فلسطین نوشته است بلکه اگر مروری به مواضع گذشته و خطبه های نماز جمعه ایشان داشته باشیم کاملا این موضع دوگانه برای ما محسوس است. باید عرض کنم که اسرائیل غاصب و رژیم منحوس صهیونیستی تغییر ماهیت نداده و در جهت بهتر شدن قدم بر نداشته بلکه هر چه جلوتر می رویم با حمایتی که دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی یعنی غرب و آمریکا از او می کنند عزمش در ضربه زدن به جهان اسلام جزم تر می شود و در این زمینه فعال تر شده است، توان جهنمی هسته ای خودش را هم تقویت می کند و پای هیچ معاهده ای را هم امضا نکرده است و قتل و غارت و ترور هم که در دستور کارش بوده و هست. مداخله و تلاش برای براندازی نظام اسلامی ما هم که از ابتدا تا کنون جزء رویه عادی و روش جاری انها بوده است.

بنابراین اسرائیل غاصب تغییر ماهیتی که نداشته تا بگوییم که رو به بهبودی رفته است و میزان حال فعلی افراد است چون اسرائیل تغییر کرده خوب موضع جناب آقای هاشمی هم اینجا تغییر کرده بلکه وقتی این اتفاق نیافتاده طبیعی است که باید بگوییم که از نظر فکری و اعتقادی و موضع سیاسی و انقلابی و دینی این آقای هاشمی است که تغییر کرده و استحاله فکری پیدا کرده چون ما مواضع گذشته ایشان را کاملا به طور شفاف علیه صهیونیسم و اسرائیل به صورت مستدل داریم که ایشان بر این موضوع استدلال دارند و ما دیدیم و خبر داریم. بنابراین علت اول این هست.

علت دوم می تواند این باشد که آقای هاشمی برای جذب آرای گروهی که معمولا ریشه تورم و گرانی و مشکلات اقتصادی را به دشمنی با آمریکا و اسرائیل القا می کنند نیاز دارد که پالس هایی به آنها بدهد تا بتواند نظر آن ها را به سمت خودش جذب کند و رای آنها را به دست بیاورد. آقای هاشمی در حقیقت دارد به آن ها این پالس را میدهد که اگر من رئیس جمهور شوم بحث سیاست خارجی را با حل رابطه با آمریکا و اسرائیل تعقیب می کنم و طبیعتا این میتواند منشا یک تغییر اقتصادی در کشور باشد.

در روز ثبت نام آقای هاشمی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری در ساختمان وزارت کشور شاهد تجمع هواداران ایشان بودیم به نظر شما آیا این تجمعات به صورت خودجوش بوده یا به نوعی اردوکشی خیابانی محسوب میشود؟

اول اینکه آقای هاشمی دقیقه نود که نه بلکه تا دقیقه نود و سه تعیین تکلیف نکرده بودند که می آیند یا نمی آیند. بنابراین کسی از آمدن ایشان به وزارت کشور به صورت طبیعی خبر نداشته است دوم اینکه آقای محمد هاشمی برادر آقای هاشمی رفسنجانی گفتند تا زمان حرکت جناب آقای هاشمی رفسنجانی به سمت وزارت کشور هیچ کس از تصمیم جناب آقای هاشمی با خبر نبود. اگر آقای هاشمی و اطرافیانشان اردوکشی نکردند و این جمعیت را نیاوردند باید بگوییم یا آن جمعیت به غیب وصل هستند که در اینجا مقصر اصلی احتمالا جناب جبرئیل میباشند که به آنها خبر داده اند!

طبیعی است که سازماندهی وجود داشته است. اگر آقای هاشمی نگفته است که من فلان روز و فلان ساعت به وزارت کشور بیایند پس این جمعیت چگونه اصلاع داشته اند که آمدند به خیابان فاطمی. اگر به هر حال کسی بخواهد این موضوع را به پوشاند به نظر من دم خروسی است که قابل پوشاندن نیست و مبادی ذی ربط و مراجع قانونی هم اعلام کردند که این کار نوعی بداخلاقی انتخاباتی و تخلف در عرصه انتخابات محسوب می شود.

به هر حال اگر کسی باور داشته باشد به رای مردم و از رای آوری مطمئن باشد احساس نیازی به حرکات این چنینی ندارد. بعضی از جایگاهی که دارند برای کاندیداتوری دیگران استفاده می کنند مثل کاری که جناب آقای احمدی نژاد برای معرفی مشائی انجام و بعضی کارناوال تبلیغاتی راه می اندازند همانند کاری که آقای هاشمی انجام دادند. من معتقدم که این ها به شدت نگران نداشتن حد نصاب رای هستند و لذا دنبال تاثیر گذاری بر افکار عمومی و تبلیغات غیر متعارف هستند چون در یک بستر متعارف احساس می کنند که رای لازم را ندارند.