موج سواری، تفریح مورد علاقه ما ایرانی هاست. کافی است موجی بین مردم به راه افتاده باشد و ببینیم از این و و آن سو همه در حال پیوستن به آن هستند.
دیگر کاری نداریم موضوع چیست، طرفیت موضوع کیست، چه کرده چه گفته و حتی چرا چنین همهمه ای به راه افتاده است. ما با تمام قوا قدم تند می کنیم، خود را به دل موج می اندازیم و یک نفس با آن پیش می رویم. هیجان های رفتاری جمعی چه از موضوع امنیتی مانند حمله داعش به تهران نشات گرفته باشد و چه شادی بعد از پیروزی در انتخابات یا برد در مسابقه فوتبال، بیش از هر تفریحی برای ما سرگرم کننده است.
با این حال موج سواری ایرانیان مدتی است از جنبه داخلی فراتر رفته و مرزهای حقیقی و مجازی را پشت سر گذاشته، چنانکه این روزها مردم سایر کشورها با حیرت به جماعتی نگاه می کنند که ایرانی نام دارند و ناگهان مثل آفتی که به گیاه حمله کرده باشد، به سلبریتی های خارجی حمله میکنند. با گسترده شدن فعالیت شبکه های مجازی در ایران و امکان دسترسی همگان به صفحات شخصی افراد معروف، ایرانیها دامنه هیجانهای خود را وسعت داده و کافی است چیزی به مذاقشان خوش نیاید، فحشهای رکیک فارسی در همه دنیا پراکنده میشود.
کار حتی از فحش گذشته و تهدیدهای عجیب و شرمآور که هر کدام مصداق بارز جرم است، مثل نقل و نبات از دهان هموطنانمان می بارد.البته این اقدام جدیدی نیست. سالها قبل نیز مردم موج سوار، آدرس خانه افراد خاص را پیدا و سرتاسر دیوار محل زندگی اش را به انواع ناسزا مزین می کردند. حالا شبکه های مجازی کار را آسان تر کرده است و اگر تا دیروز سرمان در کلاه خودمان می شکست، حالا به طرز غیر قابل کنترلی به سوژه دنیا تبدیل شده ایم.
استقبال با توهین!
آخرین شاهکاربرخی هموطنان در روزهای اخیر، حمله به صفحه شخصی «وینفرد شفر» سرمربی جدید و 67 ساله تیم استقلال است. انتخاب شفر به عنوان سرمربی به مذاق طرفداران این تیم سرشناس خوش نیامده و به این بهانه که سن مربی جدید زیاد است و رزومه قابل توجهی ندارد، حمله را آغاز کردند. تصور کنید این شخص به عنوان مربی که اتفاقا رزومه مناسبی نیز دارد، قرار است تازه ایران را از نزدیک ببیند اما هنوز به خاکی که داعیه تمدن چند هزار ساله اش را داریم نرسیده، با هزاران کامنت فارسی توهین به خود و آبا و اجدادش مواجه میشود.
نه فقط توهین که تهدیدهای بیشمار برای جلوگیری از ورود این مربی به ایران او را وادار کرد که اسکرین شات این کامنت ها را در اختیار مسئولان باشگاه استقلال قرار دهد. انواع تهدیدها از جمله تهدید یکی از طرفداران استقلال به تجاوز و قتل همسر و دختر این سرمربی، آبروی ایران را برده است. چنین استقبالی از یاد شفر نخواهد رفت و در اظهارات خود نیز اشاره کرده که من هر جا بودهام سعی کردم بازیکنان را جنگنده بار بیاورم، نمی دانم چرا حملات ناجوانمردانه علیه من شد اما به نظر من برخی رفتارها نشانه شخصیت هر کسی است.
عاشقان حمله به صفحات شخصی!
فحاشی جرم است و افرادی که مورد توهین قرار میگیرند، میتوانند با اعاده حیثیت، فرد توهین کننده را مورد پیگرد قانونی و حقوقی قرار دهند. این جرم بر حسب مورد مجازات هایی برابر با یک ماه تا یک سال حبس و 74 ضربه شلاق دارد. با این حال اهانت در فضای مجازی چندان قابل پیگیری نیست و مردم حمله به صفحه شخصی افراد را نه به عنوان جرم که به عنوان تفریح می شناسند. کافی است همین حالا نام شفر را در اینستاگرام سرچ کنید و در صفحاتی که به نام او ساخته شده است کامنتها را بخوانید.
همه به دنبال صفحه اصلی هستند و مضمون بیشتر دیدگاه ها این است: «آدرس پیج اصلیشو دارین؟» حتی افرادی هستند که التماس میکنند اگر نمیخواهید آدرس را عمومی اعلام کنید، در صفحه خصوصی برایم ارسال کنید! در اغلب کشورها با این متخلفان برخوردهای قانونی سختگیرانه ای اعمال میشود. این در حالی است که در کشور ما، ضعف قوانین تعرض و تهدید حریم های شخصی افراد، اجرایی نشدن بهموقع قانونهای اتخاذ شده وعدم برخوردهای سختگیرانه به کرات شاهد تکرار این نوع جرایم در فضای مجازی هستیم.
ایرانیها به خودشان نیز رحم نمیکنند. در یکی از بازی های جهانی تیم ملی، مردم در یک شب قربان صدقه علیرضا حقیقی دروازه بان تیم ملی رفتد و درست شب بعد، صفحه شخصی اش را از فحش منفجر کردند. چنانکه این دروازهبان با تاکید بر اینکه دیگر صفحهای نخواهد داشت نوشت: « مرسی از فحشهایی که به پدر و مادر بی گناهم دادین».
کافی است توهین در فضای مجازی را سرچ کنید تا لیستی بلند بالا تحویل بگیرید: «هجوم ایرانیها به اینستاگرام بازیکنی که رونالدو را مصدوم کرد... حمله ایرانی ها به صفحه شخصی لیونل مسی... حمله به صفحه داور استرالیایی... فحاشی به مجری زن مراسم قرعهکشی جام جهانی... هجوم به پیج رسمی خواننده زن معروف... حمله به صفحه شخصی زایتسف...» . این ها مشتی نمونه خروار است.
تفریح به قیمت بردن آبرو!
صفحه شخصی سرمربی استقلال در اینستاگرام از دسترس خارج شده و اطلاعاتی از فحاشان به شفر به دست نیامد اما از زمان به راه افتادن موج توهین ایرانیان در فضای مجازی، رسانه های زیادی مطالب خود را به بررسی موضوع اختصاص داده و برخی نیز با فحاشان در خصوص دلایل رفتاریشان به گفت و گو نشستهاند تا بدانند پراکندن چنین الفاضی از خشم درونی، تخلیه انرژی و میل به تخریب سرچشمه میگیرد یا به راستی فرهنگی محسوب میشود که در میان برخی ایرانیان نهادینه شده است؟
نمیتوان این رفتار را به عدم اطلاع افراد از نادرستی آن نسبت داد؛چرا که بسیاری از آنها با اسامی و آدرسهای ساختگی دست به فحاشی میزنند تا شناخته نشوند و به این ترتیب ماهیت درونی خود را در خفا بیرون میریزند. در اکانتهای فیک این افراد از آنها پرسیده شده که چرا فحاشی میکنند؟
پاسخهای چندان روشنی دریافت نشده است اما از همه نوع شخصیتی در میان این افراد به چشم میخورد. از زن باردار گرفته تا جوان تحصیل کرده و صاحب شأن و شغل تا نوجوان محصل و افرادی که پا به سن گذاشته اند. خیلی از آنها در مواجهه با این پرسش که چرا فحاشی میکنند باز هم ناسزا گفته و تهدید کرده اند. برخی علت را نداشتن تفریح و سرگرمی عنوان میکنند.
برخی از اینکه صاحب صفحه زبان آنها را نمیفهمد و باید کشف کند که این کامنتها به چه معناست احساس لذت میکنند. برخی بدون هیچ اظهار نظری، هر کس که از آنها سوال بپرسد را بلاک میکنند.
عدهای نیز تهدید میکنند که با صفحات مختلف شما را بلاک و ریپورت خواهند کرد تا از دسترس خارج شوید. عدهای حسادت را عامل این رفتار عنوان میکنند و میگویند چنین رفتارهایی در خانواده ها هم به چشم میخورد. یکی از این افراد که خانم بارداری بوده در صحبتهای پیشین خود به «قانون» گفته است: « از اخبار مربوط به افراد مشهور باخبر هستم و با سلبریتی هایی که مایه ننگ باشند، به همین شکل برخورد میکنم!»
جالب اینکه برخی که خود اقدام به فحاشی کرده اند این اقدام را ناشی از سادیسم در افراد میدانند! پاسخ ها گوناگون و گاه عجیب است اما هیچ یک دلیل اصلی چنین اقداماتی را آشکار نمی کند.
الگوهای غلط
عدم رعایت اصول نزاکت از جانب برخی شخصیتهای عالی رتبه اجتماعی و استفاده ازادبیات سخیف و کوچه و خیابانی، یکی از دلایلی است که امروز مردم به خود اجازه چنین رفتارهایی را میدهند. این رفتارها را به خصوص در دولتهای نهم و دهم شاهد بودیم و بازتاب آن حتی پس از پایان کار این دولت ها نیز ادامه یافت. علیرضا فرقانی، یکی از مدیران سابق دولت احمدی نژاد بود که در وبلاگش به دو نسخه فارسی و انگلیسی، تهدید تجاوز به دختر اوباما در صورت حمله به سوریه را بازتاب داد.
او با این جمله شروع کرده بود: «خدا کنه آمریکا به سوریه حمله کنه» و بعد چنین تهدیدی را مطرح کرده بود. این جوان 30 ساله که در 28 سالگی به سمت بخشداری کیش رسیده بود، تهدیدهای بیشتری را یادآور شده بود: «ظرف 21 ساعت یک نفر از خانواده تمامی وزرا، سفرا و فرماندهان نظامی آمریکا در سراسر جهان ربوده خواهد شد...
در 18 ساعت بعدی، فیلم قطع عضو آنان در معرض دید همگان گذاشته خواهد شد ... ». کشوری که مسئولیتهای مهم آن را سالها عده ای با تفکرات خطرناک در دست داشتهاند، خطرناکپرور خواهد بود.
هیجانات کنترل نشدنی!
کارشناسان معتقدند که فحاشی مجازی روشی برای تخلیه هیجانات منفی درون برخی کاربران است. به بیان دیگر فحاشی مجازی دریچه ای امن و بی دردسر برای ترمیم روح زخمی، جبران حقارتها، افشای حسادت درونی، خشم لجام گسیخته و فروخورده و گاه حتی اعتراض به برخی هنجارها و قوانین جامعه است که عدهای با پذیرش انجام این رفتار ناموجه، تلاش می کنند به هر طریق ممکن، فریاد درونشان را به کسانی که آنان را نمیبینند و نمیشنوند، اعلام کنند.
اگر چه شاید خودشان هم آگاه بر این مهم باشند که قربانی فحاشی شان هیچ دخالتی بر وضعیت اکنون آنان ندارد. هر چند برخی شخصیتهای نمایشی یا هیسترسیونیک نیز فضای مجازی را محیط مناسب و مساعدی برای ابراز وجود و به نمایش گذاشتن خویش میدانند که چه بسا از طریق هتاکی، بهراحتی میتوانند توجه مثبت و یا منفی خیل عظیمی از افراد را به خود جلب نمایند و از این رفتار زشت بهمنظور خودنمایی مفرط خویش استفاده کنند.
از سوی دیگر، گذار از شرایط سنتی به دوران مدرن و صنعتی، کمرنگ شدن اعتقادات، باورها و ارزشها و کاهش کارکردهای وابسته آنها، عدم پایبندی به اصول معنوی و ضعف ایمان، فاصله گرفتن از ارزشهای اخلاقی، فرو ریختن دیوارهای حرمت و درهم شکستن مرزها، حریمها و هنجارها، ضعف تربیت یا سپردن تربیت فرد به جامعه و شانه خالی کردن خانوادهها از این مسئولیت ذاتی و خطیر، عدم تحمل عقاید مخالف و عدم رعایت حقوق دیگران، قانون گریزی، عادت به گفتار دور از شأن انسانی، تهاجم فرهنگی و تغییر فرهنگ و ارزشهای درونی خانواده ها و جامعه (تزریق لاابالیگری، بهمنظور کشاندن جامعه در جهت هرزگی و بی اعتنایی به اصول اخلاقی و انضباط اجتماعی) ،کاهش قدرت صبر و افزایش بیاعتمادیها از دیگر دلایل این انحراف رفتاری است.
چالش« بلاک کردن فحاشان مجازی»، حرکت نوبنیان و فرهنگ ساز کاربران مجازی با به حداقل رساندن مجال زندگی مجازی خاطیان این امر، میتواند ترفند مساعدی برای ترویج اخلاق، ادب و معاشرت اجتماعی مرسوم فرهنگ ناب ایرانی در فضای مجازی بسان فضای حقیقی باشد.
ارسال نظر