تا وقتی پرانرژی کار می کنید حرف زدن از دوران بازنشستگی مثل وعده دادن به کودکی است که باورش نمی شود چشم به هم بزند بزرگ می شود، مدرسه می دهد، کنکور را می گذراند، از پس خدمت سربازی برمی آید، بچه دار می شود و... همه چیز به نظر دورتر از آن می رسد که آدم ذهنش را درگیرش کند.
 
اما همین شمایی که دارید این خطوط را می خوانید و هنوز سالهای زیادی تا بازنشستگی دارید چشم به هم بزنید روزش آمده. روزی که کاغذ به دست پله های اداره ای که 30 سال از عمرتان را آنجا گذراندید در پی گرفتن امضاهای ترخیص و ... خلاص!
 
این روزها که پای توریست های بیشتری به ایران باز شده، دیدن خارجی های موسفید و پیرمرد و پیرزن هایی که گاهی بدون کمک نمی توانند راه بروند تازگی ندارد. آنها در این سن و سال به جای نشستن کنج خانه و مشاجره با بچه ها و نوه ها یا تعریف هزارباره خاطرات خدمت سربازی در پارک ها به سفر می روند. دنیا را می بینند و می خواهند آخرین جرعه های جام زندگی را به شادی بنوشند.
 
در دنیا هم نوع جدیدی از مهاجرت شکل گرفته است. بسیاری از بازنشستگان کشورهای مرفه دست به مهاجرت می زنند و به کشورهای دیگر می روند. به جایی که بتوانند در آرامش روزگار بگذرانند، مالیات کمتری بپردازند، خدمات درمانی و اجتماعی خوبی دریافت کنند و در مقایسه با کشورشان در قبال این امکانات، هزینه کمتری پرداخت کنند.
 
پاناما جنوبی‌ترین کشور در مرکز قاره آمریکاست که در رأس فهرست جهانی بهشت بازنشستگی در سال 2016 قرار گرفته است. در این فهرست که توسط مجله لایف ارائه شده، از پاناما به‌عنوان «ارزان‌ترین، بهترین و سودمندترین محل بازنشستگی در جهان» یاد شده است.
شوخی لیزینگی با بازنشستگان ایرانی!
اما در ایران چطور؟ جز آن کارت منزلت که به آنها می دهند تا رایگان سوار اتوبوس شوند (و گاهی غرغر بشنوند) و دفترچه بیمه و انبوهی بیماری و قرص و دارو سهم شان از زیستن در این کشور بعد از 30 سال خدمت چیست؟ اگر خدمات دیگری هم ارائه می شود آنقدر کم، نامعلوم و ضعیف است که از آن مطلع نمی شویم.
 
چندی است که طرح فروش خودرو لیزینگ به بازنشستگان با هیاهو اطلاع رسانی می شود. عنوان شده است که «میانگین نرخ تسهیلات فروش خودرو به بازنشستگان کشوری در این طرح 11 درصد و پایین تر از نرخ بازار لیزینگ در کشور است» و طی آن فقط از محصولات شرکت ایران خودرو و از خانواده سمند، پژو 206 و همچنین پژو 405 فروخته می شود که البته در آغاز تنها 1000 خودرو با قرعه کشی به متقاضیان ارائه خواهد شد.
 
براساس محاسبات اولیه، به عنوان نمونه برای خودروی پژو 206 صندوق دار، میانگین اقساط ماهانه بدون احتساب بیمه با بازپرداخت 36 ماهه، 5 میلیون و 746 هزار و 343 ریال و با بازپرداخت 48 ماهه 4 میلیون و 696 هزار و 882 ریال برآورد شده است.
 
اطلاعیه روابط عمومی صندوق بازنشستگی کشورمی افزاید: ارزش افزوده فرع تسهیلات به مبلغ پیش پرداخت اولیه اضافه می شود. همچنین علی الحساب های اقساط بیمه بدنه و شخص ثالث، حسب مورد به مبلغ پیش پرداخت اولیه و مبالغ اقساط افزوده می شود. علاوه براین با توجه به اینکه فاصله هر قسط 6 ماه تعیین شده است، مبلغ قسط با احتساب علی الحساب بیمه (6 ماهه) در محاسبات نمونه برای اقساط 36 ماهه حدود 42 میلیون و 300 هزار ریال و برای اقساط 48 ماهه حدود 37 میلیون و 200 هزار ریال است.
 
یکبار دیگر به این آمار و ارقام نگاه کنید! گرچه باید به عادت ایرانی بگوییم «از مسئولان گرامی که به فکر بازنشستگان هستند کمال تشکر را داریم» اما پیوستن به چنین طرحی با هیاهو و قرعه کشی و ... واقعاً در توان چند درصد از بازنشستگان ایرانی است که بسیاری از آنها گرفتار خانواده های پرجمعیت، دانشجوی شهریه پرداز، عروس و داماد و هزینه های پزشکی ناگزیر این سنین هستند؟
 
ارائه خدمات به بازنشستگان نه صدقه و لطف که یک وظیفه برای دولت به شمار می رود. بازنشستگانی که امروز عصا به دست و کمر خمیده به زحمت از عرض خیابان گذر می کنند زمانی چرخ اقتصاد این ممکلت را به چرخش در آورده اند، استاد و معلم و هنرمند و مهندس و معمار بوده اند. این خیابان ها را چوب جادو نساخته است. آنها ساخته اند، آموزش داده اند، چرخه حمل و نقل را به گردش درآورده اند، کاشته اند... ولی سهم امروزشان از «برداشت» چقدر است؟
 
همین که به این سن رسیدند، انگار یک فرهنگ و عرف غلط از قبل به آنان القا می کند که دیگر تمام شده اند. هرچه بوده رفته و حالا فصل انتظار است، انتظار برای انفعال و نهایتا مرگ.
 
اگر قرار است به بازنشستگان خدمتی ارائه شود، باید محترمانه، عزتمند و در حد توان بیشترشان باشد نه آنها که از آغاز ژن خوب داشتند! طرح هایی از این دست بیشتر به بردن پرنده ای به باغ شبیه است که در قفس باشد. دلش شاد نمی شود، داغ پرواز تازه تر می شود.