کل ماجرا در این سی و چندین سال پس از انقلاب این است:‌ درصد قابل ملاحظه ای از نیروی انسانی این وزارتخانه از سر بیکاری و عدم پذیرش در ارگان‌های دیگر و نه از سر علاقه به آموزش و پرورش پناه می‌آورند، در این میان عده‌ای اندک راه تربیت معلم را رفته و مراحل آموزشی را سپری می کنند اما آن بخش جامانده تحت عنوان نیروی شرکتی و حق التدریس و نهضت یار و مربی مهد و با حقوق اندک و بدون بیمه و مزایا وارد سیستم می‌شوند به امید آنکه یک روزی مانند پیشینیان هم صنف خود با فشار بر آموزش و پرورش و مجلس استخدام خواهند شد.

و این شکل استخدام سال هاست که رویه شده و همه حق التدریسی ها و نیروهای شرکتی خوب می دانند که اول باید خود را وارد حفره‌های خالی رده های پایین در مدارس مانند دفتردار، مربی بهداشت، نهضت یار، مربی مهد کنند تا بعد... و این "بعد" نزدیک به پنج سال می‌شود تا دیگر بتوان ادعای حق کرد: اول به آموزش و پرورش فشار می‌ آورند و اگر راه به جایی نبرند، تجمعات خود را روبروی مجلس آغاز می کنند تا حصول نتیجه.

در این میان آموزش و پرورش همیشه مقاومت می کند، چون بدنه سنگین و فربه ای دارد که از پس آن برنمی آید چه برسد به نطفه جدید ناقص که نه مدرک مرتبط دارد نه آموزش تربیت دبیری دیده و نه این بدن پیر فرتوت توانایی حمل آن را دارد؛ اما مجلس، این نماینده های ادواری خوش مرام که روزگار سپری شده بر آموزش و پرورش را ندیده اند هر دوره برای خوشایند موکلان خود، مهر اجبار را بر پیشانی آموزش و پرورش می زنند تا به اصطلاح خود فریاد همیشه مظلوم معلمان را آرام کنند.
و حالا این سیکل معیوب بعد از سه سال دوباره تکرار می شود چرا که آموزش و پرورش به تازگی ملزم به استخدام و به کارگیری 120 هزار نفر از آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی و پیش دبستانی بدون آزمون است و بر چه کسی فجایای این نوع استخدام‌ها پوشیده است؟ از بحث چگونگی پرداخت حقوق و مزایا گرفته تا افت تحصیلی دانش آموزان.
سخن بر سر این نیست که حقوق این افراد نادیده گرفته شود چرا که اینان نیز خود قربانی سیستم ناکارآمد حاکم بر آموزش و پرورش هستند بلکه تأکید بر آن است که این روند، بر کیفیت آموزش اثرات مهلک دارد.

در آخر مشتی از خروار را برایتان مثال بزنم از زبان حمیدرضا حاجی بابایی وزیر اسبق آموزش و پرورش که در سال تحصیلی 89 می گفت: وقتی وزیر پیشین با بازنشستگی پیش از موعد صد هزار معلم موافقت کرد، مدارس به یکباره از معلمان با سابقه خالی شد، مجبور شدیم از نیروهای شرکتی حتی با مدرک دیپلم استفاده کنیم تا کلاس درس خالی نماند، در مازندران بیش از دو هزار نیرو به همین شکل برای مدارس ابتدایی گرفتیم و به کلاس فرستادیم. راستی این معلمان حق التدریسی در صف استخدام همان شرکتی های سال 89 نیستند؟