نگاهی اجمالی به مراکز سکونت دانشجویی و مواجه شدن با استعمال مخدر توهم‌زا و شادی‌آوری مثل "گل" نیز بخوبی می‌تواند مهر تاییدی بر ادعای فوق باشد. از لحاظ آماری نیز حاجبی  مدیر کل دفتر سلامت اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت در سال 95 طی ارائه آماری شیوع مصرف مواد مخدر در بین دانشجویان را 2.6 درصد عنوان کرد.که در نوع خود گستردگی روز افزون استعمال مخدر بین دانشجویان را حکایت می کند.

پشت سر گذاشتن کنکور و حضور در دانشگاه ترجیحا تراز اول با همه سدهایی که شرایط آموزش و پرورش نه چندان کارامد این روزهای کشور بوجود آورده است،تبدیل به آرزویی شده است که موجب می‌شود خانواده‌ها در پی دستیابی به دانشگاه، این آرمانشهر خیالی متحمل هزینه های معنوی و مادی بسیاری می شوند و کامیابی در این ماراتن خود ساخته را انتهای مسیری که برای رسیدن به موفقیت ترسیم شده،می پندارند.

در چنین شرایطی کمتر کسی به این فکر می‌کند که دوران 4 ساله  زندگی دانشجویی در مقطع کارشناسی چه تهدیدها و چالش‌هایی را در پیش روی نودانشجویان قرار می‌دهد و راه‌های مواجهه صحیح با این تهدید ها چیست.

بنظر می‌رسد با یک بررسی میدانی ولو سطحی می توان به این گزاره دست یافت که این کم توجهی به پیچ و خم های زندگی دانشجویی بخصوص در میان خانواده‌ها پررنگ‌تر جلوه می کند. چرا که عمده تصورات خانواده‌ها از تحصیلات فرزندشان در دانشگاه بر این پایه طرح‌ریزی شده که "تحصیلات عالیه" مسیری میانبر برای جهش و تحرک اجتماعی و توفق اقتصادی است و این تصور تا حدودی نادرست مانع نگاه واقع گرایانه به این مقطع می‌شود.

در این وضعیت دانش آموزی که رویای خود را تحصیل در دانشگاه می‌دید، به یکباره با انبوهی از معضلات فرهنگی روبرو می شود که بعضا هضم بسیاری از این معضلات در شرایط دوری از بستر خانواده، دانش آموز تازه دانشجو شده را با بحرانهای عدیده ای مواجه می کند.

"گل" گردابی برای پشت سر گذاشتن مشکلات!

یکی از نارسایی‌هایی که دانشجویان نسل امروز را تهدید می کند، آشنایی ناگهانی با مواد مخدر در محیط دانشگاه بویژه در خوابگاه‌های دانشجویی است.  در تحقیقاتی که تا‌کنون صورت گرفته تعداد قابل توجهی از دانشجویانی که سابقه استعمال مواد مخدر دارند، علت این امر را "شادی آوری و دوری از فشارهای روانی" عنوان می‌کنند که البته صحت این علل با در نظر گرفتن متغیرهایی مانند "سن بحران" و "دوری از خانواده" و همچنین سایر عوامل اثرگذاری از این دست،تا حدود زیادی محتمل بنظر می رسد.

نگاهی اجمالی به مراکز سکونت دانشجویی و مواجه شدن با استعمال مخدر توهم‌زا و شادی‌آوری مثل "گل" نیز بخوبی می‌تواند مهر تاییدی بر ادعای فوق باشد. از لحاظ آماری نیز حاجبی  مدیر کل دفتر سلامت اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت در سال 95 طی ارائه آماری شیوع مصرف مواد مخدر در بین دانشجویان را 2.6 درصد عنوان کرد.که در نوع خود گستردگی روز افزون استعمال مخدر بین دانشجویان را حکایت می کند.

غفلت مسئولین و بیداری سودجویان

کم توجهی متولیان این امر در سه وزارتخانه آموزش و پرورش، بهداشت و علوم در انجام اقدامات موثر راهبردی و پیشگیرانه، خود محرک موثری برای وخیم‌تر شدن اوضاع به حساب می آید که در همین زمینه ناکارآمدی مراکز مشاوره دانشجویی دانشگاهها برای حل این بحران، عیان ترین گواه برای اثبات این کم توجهی مدیران است که ازقضا یک بررسی سرانگشتی نشان خواهد داد که در بسیاری از دانشگاه های کشور خیل کثیری از دانشجویان تا پایان مقطع تحصیلیشان حتی از وجود این مراکز مشاوره در دانشگاه باخبر نمی شوند.

روابط نامشروع، نتیجه بی‌توجهی به چالش‌های طبیعی جوانان

نارسایی فرهنگی دیگری که شاید بتوان آن را نتیجه دیگری از شرایط نامساعد زندگی دانشجویی این روزهای دانشگاه های کشور دانست، شیوع برخی روابط جنسی نامشروع در بین دانشجویان است. هجوم چالش های عاطفی در سنین بحرانی آغاز جوانی و همزمانی آن با افزایش میل جنسی حاصل از به تعویق افتادن ازدواج و مصاحبت دو عامل قبلی با افزایش نابجای سن ازدواج در کشور، همگی در یک سلسله مراحل به هم پیوسته تعریف می شوند که نهایتا ملازمت این عوامل و برخی ناهنجاری های اخلاقی موجب شده است که درشماری از مراکز آموزش عالی برخی روابط نابهنجار را شاهد باشیم.

کاهش تمایلات مذهبی، در دانشگاهی که باید انسان ساز باشد

معضل دیگری که دانشجویان و به ویژه نودانشجویان را مورد شبیخون قرار می دهد، کم رنگ شدن تمایلات دینی و مذهبی در دانشجویان است. دانش‌آموزانی که تا قبل از ورود به دانشگاه در بستر خانواده‌ای "معتقد" و " متدین" تربیت شدند، پس از قرار گرفتن در فضای دانشگاه با علامت سوال های به مراتب بزرگتر از دوران دانش آموزی در رابطه با دین و مذهب مواجه می شوند که در معدود موارد خاص برخی از اساتید سکولار نیز در شکل گیری این شبهات سهم بسزایی دارند. بنظر می رسد نا کارآمدی دستگاه های متولی امور فرهنگی در دانشگاه ها به این مسئله دامن زده است. دستگاه هایی که بجای تبدیل شدن به پایگاهی برای "مدیریت فرهنگی دانشگاه" ،بیشتر در فکر تولید جدول های نه چندان واقعی در قالب "بیلان کاری" برای مدیران بالا دستی اند.

این رویکرد غیر حرفه‌ای نیز بیشتر در عملکرد مدیران در "معاونت فرهنگی" دانشگاه ها به عنوان اصلی ترین مسئول سیستم فرهنگی، متبلور شده است. چرا که با بررسی سیر فعالیت‌های ادارات فرهنگی دانشگاه‌ها اغلب به همایش‌هایی خالی از محتوا بر می‌خوریم که عمدتا جنبه "سرگرمی" دارند و ارزش افزوده‌‎ای قابل استفاده را در اختیار دانشجویان قرار نمی‌دهند.

صورت مسئله را پاک نکنید

اشاره به این سه نارسایی در دانشگاه تنها بخشی از کاستی‌هایی است که دانشجوی مشغول به تحصیل امروز با آن روبرو شده است و مبرهن است که در صورتی که توجهات کافی به نهاد دانشگاه صورت نگیرد، نمی‌توان وضعیت روشنی را برای "دانشگاه" متصور شد و همچون گذشته آن را کارخانه "انسان سازی" دانست.

برای گام برداشتن در مسیر بازگشت دانشگاه به شرایطی در تراز انقلاب اسلامی، اصلاح این نواقص و اشکالات آنچه که در قدم اول باید در دستور کار قرار گیرد مواجهه شفاف با این معضلات است. اینکه آمار دقیقی از مشکلات اینچنینی در دانشگاه ها منتشر نمی شود،گویای این است که هنوز نگاه مدیران به مسائلی از این دست "پاک کردن صورت مسئله" می باشد نه تدبیر برای حل آنها.