روزی میدان نبرد آوردگاه و هماوردی غیور مردان جبهه و جنگ با آتش و فولاد بود و روز دیگر، همان آب‌دیدگان در کوره جنگ و حماسه سازان دفاع از مرزها و نوامیس ایران زمین، در میدان دانش، هنر متعالی ایثار و گذشت را به نمایش گذاشته و در از خود گذشتگی و نثار جان، از هیچ خدمتی فروگذار نمی‌کند.

آری! حکایت عجیبی است حس نوع دوستی و ایثار؛ برای ابراز آن حد و مرزی وجود ندارد و محدود به زمان و مکان خاصی نیست.

 روزی در پشت خاکریز با اسلحه آهنی جانفشانی می‌کند و امروز در سنگر و کسوت علم‌آموزی و در بحبوحه به خطر افتادن جان کودک معصوم، اوج فداکاری‌ نمود پیدا می‌کند.

مهم حس ایثار و از خود گذشتن است؛ جان به خطر انداختن برای در امان ماندن جان هم‌نوع دیگر؛ این روایت یکی از مردان حماسه ساز دیروز دفاع مقدس و منادیان امروز علم و دانش در سنگر تعلیم و تربیت است.

«رحمت الله انصاری»، دبیر جغرافیا و از پرسنل موظف هنرستان «رناسی» آموزش و پرورش ناحیه 1 اصفهان یکی دیگر از جلوه‌های ایثار معلمی را به منصه ظهور رساند.

روایت فداکاری این آقا معلم که از ایثارگران دوران دفاع مقدس است، این طور رقم خورد که وی در هنگام مراجعت به منزل و در خیابان امام خمینی(ره) شاهین شهر اصفهان متوجه شد دختربچه‌ای 7 ساله که به همراه مادرش در حال عبور از عرض خیابان بود، به ناگاه دست مادر را رها کرده و با حالت دویدن، قصد عبور از خیابان را دارد و در این لحظه خودرویی با سرعت به او نزدیک می‌شود. 

این معلم فداکار قبل از وقوع تصادف اقدام به نجات دختربچه کرد اما خود، با شدت به خودرو برخورد کرده و از ناحیه دست چپ، سر و لگن دچار آسیب شد و حالا در حال گذراندن طول مدت درمان است.

او مصدوم شده است اما خوشحال است که توانسته است کودکی را نجات دهد.