پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد معماریان- در چند ماه اخیر، مصاحبه‌های اسکایپی متعددی با اساتید دانشگاه آمریکایی در حوزه‌های مختلف داشته‌ام. کمابیش در همه این مصاحبه‌ها، خواه موضوعش تبلیغات انتخاباتی یا حضور سلبریتی‌ها بوده یا حتی محصولات تراریخته و فلسفه برای کودکان، این اساتید گریزی هم به نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته این کشور زده‌اند. در آن انتخابات پرماجرا، هرچند دونالد ترامپ در آرای عمومی مردم از رقیب کارکشته‌اش شکست خورد، اما همان‌قدر رأی عمومی که آورد و سرانجام پیروزی او به واسطه سیستم غریب آراء الکترال، اتفاق شگرفی بود. یکی از این اساتید خود را جزوی از «اکثریت شکست‌خورده انتخابات» نامید و دیگری گفت که کل آمریکا «دچار تروما» شده است. وجهی از این ترومای تمام‌عیار را هم می‌توان در تأثیر انتخابات بر حوزه‌های مختلف علوم انسانی در آن کشور رصد کرد: چرا کارشناسان نتوانستند این اتفاق عمیق و بنیادین را پیش‌بینی کنند؟ ناکامی عمومی در پیش‌بینی نتیجه انتخابات و نتیجه به‌اصطلاح «بت‌شکن» آن، حتی طرفداران نه‌چندان امیدوار ترامپ را هم شوکه کرد. شاید این اتفاق بتواند از جهاتی برای ما نیز درس‌آموز باشد که یک انتخابات ریاست‌جمهوری در چارچوب ساختارهای قانونی کشور را، رأی مردم و نتیجه‌اش هرچه باشد، به یک شوک و ترومای اجتماعی تبدیل نکنیم.

در گرماگرم کارزار آن انتخابات، درصد بالایی از اساتید دانشگاه آمریکایی حامی هیلاری کلینتون بودند. اکنون با نگاهی به گذشته شاید بتوان مدعی شد که این حمایت، بر تحلیل آنها از شرایط اثر می‌گذاشت. پیش‌بینی‌ها و نظرسنجی‌ها هم عموماً پیروزی کلینتون را مسلم جلوه می‌دادند که همین امر پیروزی نهایی ترامپ را بسیار غیرمترقبه کرد. اکنون، بخشی از گناه این شوک به گردن نظرسنجی‌ها انداخته می‌شود؛ اما مشکل نظرسنجی‌ها چه بود؟

با ظن قریب به یقین، می‌توان گفت بخشی از این نظرسنجی‌ها به واقع استراتژی‌های پروپاگاندای حزب دموکراتیک بوده‌اند. در سطح انتزاعی، چند دلیل برای استفاده تبلیغاتی از نظرسنجی‌های سوگیرانه یا مخدوش، می‌توان عنوان کرد: می‌شود با برجسته‌سازی خطر رقیب، هواداران خود را بهتر بسیج کرد؛ رقیبی که به واقع ضعیف‌تر است، با انتشار نظرسنجی‌هایی که فاصله‌اش را کمتر نشان می‌دهند، می‌تواند از دلسردی هوادارانش جلوگیری کند. در رقابت‌های درون‌گروهی برای معرفی نامزد نهایی می‌توان با ایجاد تصورِ عمومی مبنی بر قوی‌تر بودن یک نامزد برای حزب، سایر نامزدها را منصرف کرد و گاهی نیز با انتشار نتایج دلسردکننده برای رقیب، می‌شود کمپین او را به کل از فعالیت ناامید ساخت.

اما بخش دیگری هم توسط مؤسسات معتبر انجام می‌شدند که سال‌ها با کار دقیق و علمی، برای خود اعتبار خریده بودند. در اینجا باید یک نکته را مد نظر داشت. در گذر ایام، ابزارهای نظرسنجی آنلاین جای روش‌های سنتی‌تر مانند مصاحبه تلفنی و پیمایش میدانی را گرفته‌اند. روش‌های سنتی‌تر به مراتب هزینه و زمان بیشتری نیاز دارند و وفور کاربران آنلاینی که به دنبال قدرت‌نمایی در مجموع نظرات هستند، تقریباً همیشه یک فضای مساعد برای جلب تعداد زیادی نظردهنده فراهم می‌کند؛ اما به تعبیر یکی از اساتید علوم انسانی، ابزارهای نظرسنجی آنلاین زمانی جایگزین یا حداقل مکمّل پرنفوذِ روش‌های سنتی‌تر شدند که هنوز پختگی و استواری و دقت علمی کافی نیافته بودند. حتی جایی که قصد فریب‌کاری در میان نباشد، در استفاده دقیق و علمی، در این ابزارهای آنلاین هنوز مشکلات روش‌شناختی متعددی وجود دارد که به‌ویژه باید به این 5 سرفصل اشاره کرد: (1) نظرات کاربران آنلاین تا چه حد متناسب با نظرات کل جامعه است؟ (2) چگونه می‌توان یک نمونه به‌اصطلاح «نماینده» از جامعه کاربران آنلاین را انتخاب کرد که بتوان نتایجش را به کل این جامعه تعمیم داد؟ (3) از کجا می‌توان مطمئن شد که کاربران نظرات واقعی‌شان را ابراز می‌کنند؟ (4) چگونه می‌توان یک پرسش‌نامه دقیق که روایی و پایایی کافی داشته باشد برای پیمایش آنلاین ساخت؟ (5) سوگیری‌های داده‌ها را چطور می‌توان تصحیح کرد؟ ذیل هریک از این سرفصل‌ها هم می‌توان اجزاء و عناصر زیادی را ردیف کرد که همگی، پژوهشگران را به درنگ و تأمل در اتکاء به یافته‌هایشان وامی‌دارند.

در آستانه انتخابات آتی ریاست‌جمهوری در کشورمان و با موج بزرگ کاربرانی که به تازگی به جمع کاربران آنلاین پیوسته‌اند، استفاده از نظرسنجی‌های آنلاین (خواه با هدف تبلیغاتی و مخدوش و خواه با حسن‌نیت) رایج شده‌اند. به گمانم باید مراقب باشیم که این نظرسنجی‌ها، ذهنیت استوار و عاطفی در ذهنمان رقم نزنند تا مبادا پس از مواجهه با نتیجه واقعی انتخابات، چون آمریکاییان، دچار شوک و تروما شویم.