پارس؛
شما آزادید کارهایی را بکنید که تا ابد در خاطرها میمانند/ ناامنی دیالوگ سازنده در فضای مجازی
آنهایی که دستاندرکار ماندگار کردن و یادآوری خطاهای دیگرانند، توجیهات متعددی میآورند به ویژه اگر آن خطاها نه در قلمروهای محدود و خصوصیترِ فضای مجازی، بلکه در صحن علنی وب رُخ داده باشد.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد معماریان- تصور کنید یکی از کاربران فضای مجازی بدون رعایت برخی حساسیتها یا در اشتباهی فاحش، نظر خطایی را توییت کرده است. او اندکی بعد متوجه خطای خود میشود و آن توییت را حذف میکند. اما کم نبودهاند کسانی که آن حرف را دیده باشند یا حتی تصویری از آن ثبت کرده باشند.
در قدیم، معمولاً کافی بود که چنین شهروندی حرف خطای خود را پس بگیرد و یک عذرخواهی بکند تا قضیه «تمام» شود؛ اما فضای مجازی میل به تمام شدن ندارد. حرف او دوباره نقل میشود، تصویرش از نو به اشتراک گذاشته میشود و تلاشی دستهجمعی راه میافتد که هرکس از این خطا خبر هم نداشت باخبر شود. گاه شده که تا مدتها پس از واقعه نیز فرد تاوان آن خطای خود را میدهد چون فضای مجازی فراموشکار نیست.
برخی از موارد چنین خطاهایی هم پیامدهای وخیمی داشتهاند: حذف کردن یک اکانت باسابقه به خاطر یک خطا، دست کشیدن از کل سرمایۀ اجتماعیِ اندوختهشده در فضای مجازی، اضطراب دوچندان و دردسرهای مضاعف در فضای حقیقی و در شدیدترین حالت حتی گاه به خودکشی هم منجر شده است. همۀ اینها فرد را به توسل به هر حربۀ انگشتنمایی (از قبیل ادعای هک شدن یا ترحمجویی پس از واقعه) وامیدارند بلکه از شرّ سایۀ آن اتفاقی خلاص شود که قدیمترها مهم نبود اما امروز مهم است؛ چرا که ماندگاریِ کردارها از ویژگیهای دنیای جدیدی است که فناوریهای نوین ارتباطی رقم زدهاند.
شری تورکل گفتۀ یک نوجوان را دربارۀ فضای مجازی نقل میکند: «شما آزادید کارهایی را بکنید که تا ابد در خاطرها میمانند.» ولی «آزاد» و «ابد» چندان جور درنمیآیند. آنجا که هر عملی تا ابد ماندگار میشود، جایی که مُچگیرها در کمین نشستهاند تا پای کسی اندکی بلغزد، آدمها ریسکگریزتر و محتاطتر میشوند. بحث برسر پذیرفتن مسؤولیت اقدامات و گفتهها نیست،که هر انسان بالغی باید پای کردههایش بایستد و هزینهای متناسب با خطاهای احتمالیاش را بدهد. همچنین بحث بر سر مسوولان و صاحبمنصبان سیاسی هم نیست که انتخابهایشان گاه بر سرنوشت یک ملت اثرمیگذارد و به همین خاطر معقول یا حتی ضروری است که سابقهشان به دقت موشکافی شود و تکتک اقداماتشان برای آیندگان ثبت و ضبط شود، بلکه دغدغه آن است که اگر شهروندان عادی امکان گذر از اتفاقات وخطاهای پیشین خود را نداشته باشند و سایۀ آنها تا ابد روی سرشان باقی بماند، چطور میتوان تجربهگری کرد؟ چطور میتوان ایدههای جدید را برای چکش خوردن توسط افکار دیگران به میان آورد؟ آدمهای کمبهرهتر از حمایت عمومی، بهویژه اقلیتهای فکری، چطورمیتوانند صدای خود را به گوش دیگران برسانند؟ چطور میتوان پروژۀ تحول شخصی و اجتماعی را پیگرفت؟ اصلاً چطور میتوان بالغ (و بالغتر) شد؟
آنهایی که دستاندرکار ماندگار کردن و یادآوری خطاهای دیگرانند، توجیهات متعددی میآورند به ویژه اگر آن خطاها نه در قلمروهای محدود و خصوصیترِ فضای مجازی، بلکه در صحن علنی وب رُخ داده باشد. از ترولهای بیاخلاق که بگذریم، مابقی شاید بگویند وظیفۀ خطیر آگاهسازی دیگران را به عهده دارند یا به حفظ آنچه از نگاه آنها «سلامت جمعی» است، اهمیت میدهند؛ اما به گمان من، واقعیتِ اتفاقی که میافتد، خلاف این است.
این فضای جدید نه تنها بالقوه امکان ثبت و ضبط همۀ آنات زندگی همگان را فراهم کرده است، بلکه به صورتی ساختاری افراد را تشویق به خودافشاگری میکند. با مجازات طولانیمدتِ مجازی(و گاه حقیقی) که برای هر خطایی به فرد تحمیل میشود، به واقع فاصله گرفتنِ فرد از هنجارهای جریان اصلی، هرقدرکه باشد، سرکوب میشود تا محیطی یکدستتر فراهم شود.چنین رفتارهایی فضا را برای دیالوگ سازنده ناامن میکنند و در عمل به کار یکنواختسازی محیط میآیند یا به کار شکلدهی به جزیرههای همگن و یکنواخت از کاربران که پیوندهای میان این جزایر قطع شده است: «اتاقکهای انعکاس صدا» که افراد همنظر درآنها نشسته و صدای همدیگر را شنیده و یکدیگر را تشویق و تأیید میکنند و از بیرونیها تصویری دیومانند میسازند.
داستایوفسکی در «جنایت و مکافات» برایمان میگوید: «برداشتن یک گام جدید، گفتن یک کلام تازه، مردم از این بیش از هر چیز میهراسند.» در فضای مجازی با ساختار بههمپیوسته، حافظۀ ابدی و ترولهای همیشگیاش که از هرخطایی چون جنایتی سهمگین مکافات میکشند، این هراس دوچندان میشود.
ارسال نظر