6 روز وقت دارید، جان یک انسان را نجات دهید
۵سال است که دورافتاده از خانه و خانواده. ۵ سال است که آسمان پرستاره روستایش، جایش را داده به سقف سلول کوچکش. ۵سال است که امروز و فردا میکند برای مرگ. ۵سال است که طناب مرگ خجالت میکشد از پیچیدن دور گردن رویاهای پسرک ۱۵ ساله چوپان. سهیل اما کاسه صبرش سر آمده. ناامیدی رخنه کرده در دل رویاهایش. ترس، طناب شده دور گلویش. به سختی نفس میکشد و منتظر مرگ است. روز میشمارد؛ یک، دو، سه... و امان از روزی که این شمارهها برسد به ۶.
«سهیل ٧ روز با طناب دار فاصله دارد. امشب آهنگ گلدون رو تقدیم میکنم، هر کس کار رو دانلود کرد در حد توانش مبلغی رو برای نجات سهیل واریز کنه به شماره حساب درج شده در عکس... میدونم که شرمسارم نمیکنین.» این آخرین پست محسن چاووشی است. پستی برای نجات یک زندگی؛ برای رهایی از کابوس مرگ. تنها ۶روز باقی مانده. ۶ روز برای تمام شدن این کابوس. پایانی سفید یا سیاه. کابوسی که حالا ۵ سال است مهمان مداوم شبانههای پسری در کنج سلول تنهایی و ندامتش شده است. پسرکی که روزی که پا به سلول گذاشت، ۱۵ ساله بود بدون تصور روشنی از آینده و امروز بیست ساله است و دندان به دندان میساید در انتظار مرگ. یک بار تا پای چوبه دار رفته است. دو ماه پیش بود. ۱۱ شب خبر دادهاند که فردا روز اعدام است و همه چیز تمام خواهد شد. آمبولانس آمده، ماشین آتشنشانی در محل حاضر شده و همه خیال کرده بودند که دیگر کار تمام است. روز اعدام برگهای در پروندهاش گم میشود و به علت نقص پرونده باز هم اعدام عقب میافتد. باز هم امیدی جوانه میزند. شاید مرگ، این بار شکست بخورد. سهیل اما امیدوار نیست. کابوسها امانش نمیدهند. چوبخط میکشد روی دیوار ندامت و جهل کودکیاش در انتظار مرگ. حالا اولیای دم گفتهاند که رضایت میدهند اگر «حقالمصالحه» جور شود. ۳۵۰میلیون تومان برای «حقالمصالحه» نیاز است و جمعیت امام علی (ع) متعهد شده تا ۲۵۰ میلیون تومان آن را با کمک خیرین تهیه کند. ۲۵۰میلیون برای نجات جان جوانی از مرگ. برای آن که طناب دار نپیچد دور گلوی آرزوها و فرداهای پسرک.
ماجرا از چه قرار بوده است؟
سهیل ۱۵ سال داشت و چوپانی میکرد و برای محافظت از گله، همواره سلاح سرد همراه خود داشت، مدتی میشد که با مقتول سر مسائل بچه گانه کل کل داشتند و همدیگر را تهدید میکردند و آن روز مقتول با دوستش پیش سهیل میروند و سهیل که فکر میکند برای کتککاری و دعوا آمدهاند حسابی میترسد و برای همین از سلاح خود استفاده میکند و بعد هم... بعد از حادثه، سهیل که حسابی ترسیده آن قدر در عالم بچگی بوده است که به جای آن که فرار کند میرود در خانه و پنهان میشود و منتظر میماند که دستگیرش کنند. حالا از آن روز پنج سال میگذرد و سهیل در زندان مرکزی است و هر روزش با این کابوس گذشته که از پنجره کوچک سلولش به مرگ سلام دهد یا زندگی؟ حالا شمار این روزهای انتظار رسیده به عدد ۶. اگر حقالمصالحه جور نشود؟ تمام؛ سهیل اعدام میشود.
تلاش برای نجات زندگی سهیل
جمعیت امام علی مسئولیت جور کردن «وجه المصالحه» سهیل را بر عهده گرفته است. هر کاری که توانستهاند کردهاند در این ۵سال برای نجات جان سهیل و حالا رسیدهاند به آخرین راه. مرگ هم بیکار ننشسته در این مدت. ایستاده در چند قدمی سهیل و هر روز یک قدم به او نزدیکتر میشود. امروز فقط ۶ قدم فاصله دارد تا سهیل. پسر کمحرفی که آن قدر مثبت و مودب است که مشاورین روانشناس جمعیت امام علی (که چند سالی هست در کانون با بچهها کار میکنند) و همچنین مشاورین کانون، اعدام احتمالی سهیل را یک فاجعه میدانند که نباید اتفاق بیفتد. شرایط روحی سهیل این روزها اصلا خوب نیست. از کانون برای اعدام به زندان بزرگسال منتقل شده و آن شب کذایی که قرار بر اعدام بود، چنان او را به هم ریخته است که جز اشک و استرس کاری برایش نمانده. امیدی به زندگی ندارد. شبها که اشک چشمانش خشک میشود از ترس و دلهره شاید یاد روستایشان میافتد در کرمانشاه. ۵سال است که دورافتاده از خانه و خانواده. ۵ سال است که آسمان پرستاره روستایش، جایش را داده به سقف سلول کوچکش. ۵سال است که امروز و فردا میکند برای مرگ. ۵سال است که طناب مرگ خجالت میکشد از پیچیدن دور گردن رویاهای پسرک ۱۵ ساله چوپان. سهیل اما کاسه صبرش سر آمده. ناامیدی رخنه کرده در دل رویاهایش. ترس، طناب شده دور گلویش. به سختی نفس میکشد و منتظر مرگ است. روز میشمارد؛ یک، دو، سه... و امان از روزی که این شمارهها برسد به ۶.
شماره حساب کمک به سهیل
مددکاران جمعیت امام علی اما امیدوارند، امیدوار و منتظر برای نجات سهیل. شماره کارت ۶۱۰۴۳۳۷۹۸۱۷۶۷۰۸٨ به نام جمعیت امام علی را اعلام کردهاند برای کمک. *۷۳۰*۳۰# نیز برای پرداخت از طریق موبایل. مددکاران تند تند موجودی میگیرند، روز میشمارند برای نجات جوانی سهیل. به هر که توانستهاند رو زدهاند که شاید این بار روی مرگ کم شود. محسن چاووشی که آمد، حالا نجات سهیلی که در آسمان این روزهایش حتی یک ستاره نیست، نیازمند حضور مردم، هنرمندان و طرفداران ستارگانی است که به محبوبیت خود میبالند. طرفدارانی که اگر بخواهند و اگر همت کنند جان و جوانی سهیل از مرگ نجات مییابد. خدا کند که بشود، خدا کند که مرگ این بار از رو برود. خدا کند که همه همت کنیم و این بار بشود...»
ارسال نظر