چرا در اصفهان دل ها یکی نمی شود؟
محمد ظریفی: موضوع اتفاق و همدلی البته با رعایت کامل و صددرصدی آرمان ها، بحثی است که در عرصه های مختلف اجتماعی خصوصا در مورد رفتارهای سیاسی بایستی مورد توجه قرار گیرد. اما در اصفهان ایجاد بستری برای نزدیکی و قرابت خواص به بکدیگر از هر کاری سخت تر می نماید. تاریخچه انتخابات در شهر اصفهان موضوعی نیست که در مجالی اندک و اینچنینی به آن پرداخته شود و همچنین برای به رشته تحریر درآوردنش ساعت ها تلمز لازم است پای منبر بزرگان و معمرین سیاسی و فرهنگی شهر، لیکن ذکر برخی نکاتی که توجه به آنها شاید بتواند مصائب گذشته را التیام بخشد و مشکلات پیش رو را هموار کند، خالی از لطف نیست. مشکلاتی که موجبات دور شدن هر روزه ی دوستان را در پی دارد. لذا نگارنده در این متن به بررسی برخی (و صرفا برخی) رفتارهای انتخاباتی سیاسیون و خواص اصفهان می پردازد تا نشان داده شود چگونه ممکن است حواشی بر متن غلبه یابد و موجبات خسران و پشیمانی فراهم شود. البته کاملا مبرهن است که احتمال اختلاف نظر با برخی مخاطبین عزیز وجود دارد و در همین جا درخواست نقد مطلب توسط خوانندگان را دارم.
۱- عمل و عکس العمل بین سیاسون جوان با کهنه کاران سیاست: این مقوله دو معادله رفت و برگشت را ایجاد میکند که شرح داده می شود. جوانانی که وارد سیاست شده اند و به واسطه انرژی بیشتر، آرمان گرایی محکم تر، روحیه جوانی و ساختار شکنی منطقی، انگیزه بیشتر برای ایجاد تحول و نوآوری و… ، مشی و رفتار سیاسی نسل های گذشته را ناپسند میدانند و معتقد به لزوم تغییر نسل سیاسی هستند. به این خصوصیات مثبت نسل جوان اضافه کنید شور و حرارتی را که بعضا به قضاوت های نابجا و تهمت گونه منجر می شود، تندروی هایی که جز اتلاف انرژی و سرمایه های انسانی ثمری ندارد، نا آشنا بودن با مبانی ایدئولوژیک و
کمبود دانش زیربنایی در عرصه عملی سیاست و… ، این خصوصیات منفی در صورتی که مهار نگردد و برای کاهش اثر آنها تدبیری اندیشیده نشود به راحتی خصوصیات مثبت نسل جوان را به حاشیه می راند. خصوصیات مثبتی که آینده نظام اسلامی در گرو رشد، تثبیت و به کارگیری هر چه بیشتر آنهاست. بایستی با توجه ویژه و مدیریت کلان، فضای مدیریتی انقلاب را باز نمود تا به اینخصوصیات مثبت و آرمانی نسل جوان اجازه ظهور داده شود و الا روحیه حکومت اسلامی دچار رخوت و رنگ پریدگی ناشی از عدم حضور انگیزه های انقلابی تر و نوآور تر خواهد بود.
اما در مقابل این نسل پر شور، پرحرارت و آرمان خواه، جماعتی قرار دارند که یا در شروع انقلاب اسلامی نقش ایفا میکرده اندو یا در تثبیت آن، سال ها خون دل خورده اند. خصوصیات مثبت این نسل را می توان اینگونه لیست نمود: تجربه عمیق در برهه های مختلف و سخت سیاست (همچون داستان های تبعید امام، بنی صدر، بازرگان، منتظری، ارتحال امام و رهبری آیت ا… خامنه ای و… ) ، دارا بودن سطح اطلاعات کافی در حوزه های زیربنایی و اعتقادی، تجربه طولانی در تصدی پست های اجرایی و… که از قضا جوان تر ها را بی تجربه، نپخته، احساساتی در حوزه تصمیم و عجول در هنگام عمل برانداز می کند و قائل به اینست که هنوز
زمان تعویض نسل سیاسی نرسیده و مسئولان و نمایندگان و روسای قبلی هنوز کارامدی و اثربخشی دارند.
این تقابل و تضاد بین این دونسل، اگر با مدیریت منطقی همراه شود موجبات استفاده توأم از تجربه زیاد و انگیزه تغییر را فراهم می آورد و با ترکیب آرمان خواهی جوانی و پختگی نسل قبلی ؛ معجونی فراهم می شود که موجبات ظهور و بروز ظرفیت های جدید برپایه تجربیات گذشته خواهد بود. اما…
اما در عمل این اتفاق رخ نداده و یا کمتر رخ داده است. در اصفهان بخشی از نسل جوان قائل به سیاسی کاری، منفعت طلبی شخصی و گروهی نسل گذشته هستند و آنها را جماعتی میدانند که برای رسیدن به اهداف خود هر راهی را مشروع دانسته و حاضرند برای رسیدن به قدر ت یا ماندن در مسند هر کاری بکنند. و از طرف مقابل مسن ترها به این زودی حاضر نیستند از صندلی بلند شوند و جایشان را به جوانی دهند که اگر از نظر تحلیلی واجرایی بهتر از ۲۰ سال خودشان نیست، برابر است و این دوستان فراموش کرده اند که اکنون زمان آن رسیده که اعتمادی را که دو یا سه دهه پیش به آنها شده، اکنون باید پس دهند و به جوان تر ها
اعتماد بیشتری کنند.
این تقابل متاسفانه تابحال انرژی های زیادی را تلف نموده و امیدورایم با درایت و گذشت ریش سفیدان سیاسی شهر و آرمانخواهی و صبوری جوانان اصفهان این مشکل حل شود.
۲- عدم صبر و تحمل: همه ما و حتی کودکان این دیار می دانند و ا ین کلام را از حفظ اند که: انسان جایز الخطاست! اما چه می شود که ما طاقت کوچک ترین اشتباهی از سوی رقبای خود و حتی در برخی مواقع از دوستان خود را نداریم؟ ! ؟ چرا برای اشتباهات خودمان کور مادر زاد و برای خطاهای دیگران چشمانی همچون عقاب داریم؟ ! ؟
داستان از این قرار است که نفس انسان طاقت خوب بودن دیگران را ندارد و با مشاهده کوچک ترین نقطه ضعفی از رقیب خود میخواهد آن را به اهرمی برای ضربه زدن به شخص یا جریان رقیب بدل نماید. در عرصه سیاست نیز چنین است به نحوی که عدم تحمل بر اشتباهات دیگران کار ر ابه جایی می رساند که دو دوست و یار قدیمی آنچنان در مقابل هم قرار می گیرند که انگار صدسال است پدرکشتگی دارند و آنچنان از خطاهای کوچک هم انحراف می سازند که از کاه، کوه! این روند تکرار می شود تا زمانی که باورشان میشود اعمال خودشان بلااشکال است و عملکرد دیگری انحراف گونه. در نهایت باتوجه به اینکه خطاهای قبلی طرف مقابل من از
نظر مبنایی اشکال داشته باشد و این خطاگیری به حق بوده باشد، ممکن است کار به جایی برسد که عملکرد مثبت طرف مقابل را هم با" عینک خطابینی" ببینیم و همچنان بر دوری رقیب از اصول، فریاد بزنیم، غافل ازینکه خود گمراهیم.
۳- دوری های شخصی و اثرش در رفتارهای جریان ساز سیاسی و انتخاباتی؛ بسیاری از کدورت ها و سوءتفاهم های جریانات داخل اصفهان بخاطر پیش داوری هایی ست که با گفتگو حل می شود. اما شکل گیری این گفتگو ها بعضی مواقع از برقراری ارتباط آمریکا و ایران هم سخت تر است با این تفاوت که جمهوری اسلامی وآمریکا بر سر مبانی مشکل دارند ولی ما اینجا در اصفهان، با مذهب تشیع، با منش اصولگرایی بر سر مبانی که مشکل نداریم هیچ بعضی مواقع بر سر جزئیات و مصادیق هم مشکلی نداریم لیکن، تجربه ها و خاطرات تلخ شخصی از اشخاص و گروه های دیگر مانع شکل گیری تعامل و گفتگوی مثبت می شود.
نگارنده بارها تجربه کرده و مشاهده کرده است که چطور میشود مواضع کاملا منفی و سخنان تند رسانه ای، پس از یک ساعت صحبت در یک فضای منطقی و آرام تبدیل به رفاقت و همکاری گردد. البته یک نکته نباید فراموش شود که گذشتن از" نفس آدمی" مسئله ایست که بزگترین مشکلات احتماعی و سیاسی ما ریشه در آن دارند. فلذا بد نیست از همین جا یک پیشنهاد به خواص سیاسی شهر شود که: درس آموزی اخلاقی و تشکیل جلسات با محوریت اخلاق می تواند اقدامی باشد که هم فضای تعامل گشوده شود و هم زمینه های عبور از نفس را فراهم آورد (موضوعی که نگارنده بیش از بقیه به آن نیاز دارد)
۴- وقتی تشکیلات گریبانگیر آرمان می شود: گرچه هنوز به معنای واقعی کلمه، احزاب قدرتمند و البته آرمانی، در ایران نداریم، اما یک خصوصیت حزبی را به خوبی و در کمالش دارا می باشیم، آن هم ایستادگی بر سر حرف خود و تشکیلات و به هر قیمتی است. از نظر ما دهان مقدس آسمان باز شده و دوستان و هم حزبی های ما از آن به زمین آمده اند تا کار خلق زمینی را سامان بخشند. برخی عناصر تشکیلاتی که ربطی به با تجربه و بی تجربه بودنشان هم ندارد (و اتفاقا افرادی که هنوز در ابتدای راه هستند بیشتر دچار این آفت می شوند) نظر تشکیلات و نیل به سوی هدف مصداقی و سیاسی تشکیلات را بر هر چیزی ارجح می دانند. اینجاست که هر گروهی لیست دادن و مشارکت مصداقی در فضای سیاسی را وظیفه خود می داند وبرای این کار حاضر است صلاحیت های فردی دیگران را به پای تقیدات تشکیلاتی شان ذبح کند، به دیگر سخن متأسفانه این موضوع به یک امر بدیهی و روشن تبدیل شده است که اگر فردی در تشکل ما حضور ندارد و یا حداقل ارادت قلبی به تشکیلات و یا افراد شاخص حزب ما ندارد، نبایستی به مجلس و یا شورای شهر راه یابد، حتی اگر بدانیم صلاحیت شخصی لازم را دارا باشد. این مورد تا آنجا تکرار شده و تجربه گردیده است که عضویت و ارتباط یک فرد در تشکل، برای برخی تشکل ها به صورت یک ملاک صددرصدی درآمده وغیر قابل خدشه.
۵- اقدامات غیر تشکیلاتی افراد و حتی تشکل ها: چرا تشکیلاتی عمل نمودن برای پیشبرد برنامه ها وتحقق اهداف گروه اینقدر مهم است؟ اصول تشکیلات چیستند؟ به چه کسی میتوان صفت وزین تشکیلاتی را اطلاق کرد؟ خصوصیات یک فرد تشکیلاتی چیستند؟ آیا کسی که مدرس اصول تشکیلات است، تشکیلاتی است؟ آیا ممکن است کسی سابقه چندین ساله در یک تشکل به نام و فعال را داشته باشد و تشکیلاتی نباشد؟ …
اینها سوالاتی است که پاسخگویی به آنها به هیچ عنوان سخت نیست لیکن نیاز به فرصتی جداگانه دارد که انشاء ا… در آینده به آن ها می پردازیم، اما مقصود از طرح این سوالات نقش بستن یک تصویر کلی در ذهن مخاطب است که لازمه ی رسیدن یک گروه به آرمان هایش، تشکیلاتی عمل نمودن گروه است که این مورد خود ملزوم تشکیلاتی عمل نموده اعضای گروه است. حال تصور کنید جامعه سیاسی شهر اصفهان را که می خواهد به آرمان هایش نیل کند. اصلی ترین خرده سیستم های این جامعه را خواص و فعالین سیاسی شهر تشکیل می دهند که برخی تحت پرچم و اساسنامه یک گروه عمل می کنند و برخی به صورت منفرد و شخصی. به هر عنوان،
چنانچه این خرده سیستم ها که تأثیری بر روند انتخابات در شهر دارا می باشند متصف به ملزومات تشکیلاتی باشند ویا به عبارتی خصوصیات تشکیلاتی بودن را در خود و تشکل خود ظاهر کنند، می توان به برقراری یک تعامل مثبت، اثربخش و بدون حاشیه دل خوش نمود. با یک کلی گویی می توان برخی از این فاکتور های تشکیلاتی عمل نمودن را اینگونه لیست کرد (ناگفته پیداست که در دل هر کدام از اصطلاحات و واژگان ذیل، صفحه ها استدلال و منطق و گفتنی های بسیار خوابیده است) :
روحیه جمع گرایی، از خودگذشتگی فردی و گروهی، ولایت پذیری، آرمانخواهی فردی و گروهی، وفاداری به تعهدات، احترام متقابل شخصی و گروهی، درک ملزومات کار گروهی همچون نظم و… ، انتقاد پذیری، اگاهی از شیوه صحیح نفد دلسوزانه و منصفانه، دوری از امیال و منافع شخصی و گروهی، آرمان محوری در تصمیمات، برنامه ریزی و تصمیم گیری مشارکتی، دوری از لابی گری و تعاملات پشت پرده، پرهیز از بده بستان های سیاسی و گروهی، ارجحیت اهداف گروهی بر اهداف شخصی، تطبیق کامل آرمان های گروه با آرمان های انقلاب، …
ارسال نظر