پلاسکو، نقطه عطف جنون عکاسی در ایران
حادثه پلاسکو فرصتی را برای جامعه فراهم کرد تا چهره اصلی این آسیب اجتماعی را بدون نقابهای رنگارنگ همیشگی، آنگونه که هست، ببینند، تجزیه و تحلیل کنند و برای مشارکت یا عدم مشارکت در آن تصمیم بگیرند.
حادثه پلاسکو، را میتوان نقطه عطفی دانست در به تصویر کشیدهشدن یک آسیب اجتماعی نسبتاً نوظهور که طی سالهای گذشته در ایران هم مانند سایر نقاط جهان، جسته و گریخته مورد انتقاد قرار گرفته است. آسیب اجتماعی قابل تاملی که حادثه پلاسکو، پیشروی ریشههای عمیق آن را در بستر جامعه به نمایش گذاشت تا سرانجام توسط خود جامعه به بهترین شکل ممکن مورد انتقاد و نکوهش قرار گیرد: پدیدهای تحت عنوان جنون عکاسی.
زیادهروی در استفاده از دوربینهای دیجیتال و خصوصاً دوربین تلفنهای همراه، همواره انتقاداتِ بهجایی را از بطن جامعه به دنبال داشته چرا که در بسیاری از موقعیتهایی که یک تماس تلفنی، میتوانسته جان یک شهروند را نجات دهد از تلفنهای همراه برای فیلمبرداری استفاده شده یا به جای نجات حیوانات در حال احتضار، لحظات مرگشان در تلفنهای همراه، ضبط و در فضای مجازی پخش شده. از سوی دیگر در جشنها و حتی کنسرتهایی که دهها هزار تومان برای شرکت در آنها هزینه شده، فیلمبرداری و عکاسی، مجالی برای لذت بردن باقی نگذاشته. جالب اینجاست که برای مشاهده این فیلمها به ندرت به دوربینها و تلفنهای همراه مراجعه میشود. گویی عکاسی و فیلمبرداری، وظیفهای است که در هر لحظه بر دوش صاحبان دوربینهای دیجیتال سنگینی میکند.
سلفی، مسکّنی کشنده
گزارشها حاکی از افزایش حوادث مرگبار در نتیجه تلاش عکاس برای ثبت تصاویری هیجانانگیز از خود یا همان سلفی است به گونهای که طی دو سال گذشته 127 مورد از مرگ سلفیبگیران که غالباً ناشی از سقوط از ارتفاع بوده در سراسر جهان ثبت شده است: 76 مورد در هندوستان، 9 مورد در پاکستان، 8 مورد در آمریکا و 6 مورد در روسیه و الباقی در کشورهای دیگر. با این حال، بازار سلفی در سراسر جهان روز به روز داغتر میشود؛ پدیدهای که از دید جامعهشناسان و روانشناسان در وهله اول نشانهای از خودپرستی و سپس عقدهگشایی دانسته شده است. در واقع با افراط در منتشر کردن تصاویری از خودمان در شرایط مختلف تلاش میکنیم این ذهنیت را برای خود و مخاطبانمان ایجاد کنیم که موقعیتها و مکانها تنها در صورت حضور ما معنا پیدا میکنند. روانشناسان بر این باورند که افرادی که در انتشار سلفی افراط میکنند عموماً در برقرار کردن ارتباط با جامعه دچار مشکل هستند، از تنهایی رنج میبرند و با به نمایش گذاشتن تصاویر از خودشان در موقعیتهای مختلف و جمعآوری لایک و دنبالکننده در فضای مجازی سعی در رفع این خلاءها دارند.
تا اینجا از یک سو با افرادی مواجهیم، که برای جلب توجه در فضای مجازی حتی تا پای جان هم میایستند و عواقب احتمالی سلفی گرفتن در شرایط خطرناک را به جان میخرند. از سوی دیگر با جامعهای سروکار داریم که بخش عمدهای از آن، مخاطبان خوبی برای سلفیبگیران محسوب میشوند.
حادثه پلاسکو، اما بازی را تا حدود قابل توجهی به ضرر سلفیبگیران و مخاطبانشان تغییر میدهد. این بار، در حالی که فیلمبرداران، عکاسان و خبرنگاران رسمی برای ثبت جزئیات حادثه در محل تجمع کردهاند و نیازی به حضور خیل عابرانِ دوربین بهدست به نظر نمیرسد، شاهد به اوج رسیدن جنون عکاسی و سلفی گرفتن هستیم. جنونی که با سوختن ساختمانی تجاری در شعلههای آتش آغاز میشود و پس از فروریختن آوار بر سر هموطنان همچنان ادامه مییابد و نه تنها مرگ روحیه همدردی را در بخشی از جامعه به نمایش میگذارد بلکه بدتر از آن، با ایجاد سد معبر و جلوگیری از رسیدن نیروهای کمکی به محل، روند مهار فاجعه را با مشکل جدی روبهرو میکند. این جنون تا جایی پیش میرود که دوربین به دستان از خودروی آتشنشانی بالا میروند تا تصاویر بهتری ضبط کنند. حتی شهادت آتشنشانانی که ایثارگرانه برای نجات جان مردم به آتش زدند هم مانع از ادامه این رفتار ناهنجار نشده و کار به جایی میرسد که عکس دستهجمعی جوانانی خندان با فاصله چند متری از آوارهای پلاسکو منتشر میشود تا زمینه را برای نکوهش این رفتار از قلب جامعه فراهم آورد.
اعتراضات کاربران نسبت به این ناهنجاری اجتماعی این روزها به یکی اصلیترین موضوعات مورد بحث میان کاربران در فضای مجازی بدل شده و تا جایی پیش رفته که برخی کاربران معتقدند این روزها نه جرأت دارند در اماکن عمومی سلفی بگیرند و نه موفق میشوند برای سلفیهایشان لایک جمع کنند.
بدین ترتیب میتوان گفت هر چند حساسیت ایجاد شده نسبت به این آسیب اجتماعی، مقطعی بوده که با مرور زمان، قبح کمتری شامل حال آن خواهد شد، اما بدون شک، فاجعه پلاسکو فرصتی را برای جامعه فراهم کرد تا چهره اصلی این آسیب اجتماعی را بدون نقابهای رنگارنگ همیشگی، آنگونه که هست، ببینند، تجزیه و تحلیل کنند و برای مشارکت یا عدم مشارکت در آن تصمیم بگیرند.
ارسال نظر