از مدت‌ها پیش که زمزمه این بحث را در میان دوست و آشنا و فامیل می‌شنیدم برایم سوال شده بود که آیا اصلا این امر امکان دارد؟ آیا ممکن است با وجود سیستم الکترونیکی که در جایگاه‌های بنزین کشور تعبیه شده است، باز هم به این راحتی امکان کم فروشی وجود داشته باشد؟ بارها و بارها از اطرافیان شنیده‌ام که توی باک بنزین‌مان هوا تخلیه می‌کنند.مگر ممکن است به این سرعت بنزین تمام شود؟! صحبت‌های اطرافیان خیلی به نظرم عجیب می‌رسد ولی باز هم در دل با خود می‌گویم: اینجا تهران است! قلب تپنده ایران!

پرده اول:

چراغ هشدار بنزین ماشین به حالت چشمک زن درآمده است، با اضطراب زیادی از طریق نقشه به جست و جوی جایگاه بنزین می‌پردازم. خوشبختانه در همان نزدیکی‌ پمپ بنزینی پیدا می‌شود که وارد آن می‌شوم. سرم را از شیشه ماشین بیرون می‌آورم و از متصدی جایگاه خواهش می‌کنم که باک بنزین را پر کند. پول را حساب می کنم، انعام کارمند را می‌دهم و به مسیر خود ادامه می‌دهم. مدت زمان کمی که می‌گذرد، متوجه می‌شوم که نشانگر بنزین ماشین، چیزی کمتر از میزانی را که درخواست کرده‌ام، نشان می‌دهد، با خودم فکر می‌کنم که لابد نشانگر مشکل پیدا کرده و به مسیرم ادامه می‌دهم....

پرده دوم:

وارد پمپ بنزین می‌شوم، متصدی جایگاه اشاره می‌کند که پیاده نشو خانم! خودم باک را پر می کنم. این بار کارش که تمام می‌شود، با دقت به نشانگر بنزین نگاه می کنم و در کمال ناباوری باز هم، همان اتفاق تکرار می‌شود. کارمند را صدا می زنم و می‌پرسم: مطمئنی که باک را پر کردی؟ با غیظ نگاهم می‌کند و بدون مقدمه فریاد می‌زند: منظورت چیه خانم؟ معلومه که پر کردم، مشکلی داری برو پیش مدیریت، من پاسخگو نیستم!...

تکرار واقعه مطمئنم می‌کند که بحث کم فروشی در پمپ بنزین‌های تهران، یک مساله جدی است. با چند نفر راجع به این موضوع صحبت می‌کنم و همگی اذعان می‌کنند که بارها این اتفاق برایشان افتاده است و از کم فروشی بنزین، شکایت می‌کنند. حتی معتقدند اگر کم فروشی هم نکنند، هوا توی باک بنزین ماشین تخلیه می‌کنند و بنزین زودتر از حد معمول تمام می‌شود. با اتفاقاتی که روی می‌دهد، ماجرا برایم تبدیل به یک دغدغه می‌شود و تصمیم می‌گیرم در صورت تکرار، با مساله،برخورد جدی داشته باشم.

پرده سوم:

در یکی از روزهایی که مثل همیشه با چراغ چشمک زن بنزین ماشینم مواجه می‌شوم، وارد یک جایگاه بنزین در مرکز شهر می‌شوم. این بار هم ،مثل دفعات قبل باک بنزین به میزان لازم پر نمی‌شود. ماجرا از این قرار است که خودم برای زدن بنزین پیاده می‌شوم و متصدی جایگاه با دلایل واهی اعتراض می کند که شما خانم ها، وقت تلف می‌کنید و پشت سری‌ها معطل می‌شوند. ولی اصرار می‌کنم که خودم انجام می‌دهم. زیر لب غرغر می‌کند و می‌رود، صدایش می‌زنم و می‌گویم لطفا کارت را صفر کنید که دلایل عجیب و غریبی مبنی بر این می‌آورد که برای نفرات بعدی، مشکل ایجاد می‌شود و با اصرار، خودش برایم بنزین می‌زند. نشانگر را چک می‌کنم و باز هم همان حکایت همیشگی. این بار با صدای بلند اعتراض می‌کنم که آقا کم زدین!

شروع به فرافکنی می‌کند.

- خانم چرا تهمت می‌زنی؟! مگه نگفتی 25 تا ؟منم همونقدر زدم.

-چرا کانتر رو صفر نکردی؟

-چه ربطی داره! گفتم که مشکل داره

نگاهی به نشانگر بنزین ماشین می‌اندازد و فریاد می‌زند:

-خانم محترم باک پراید 50 لیتر بنزین می‌گیره با این حساب من بیشترم زدم!

-چند وقته پراید نداشتی آقا؟ واقعا 50 لیتر؟

همکارانش تایید می‌کنند و همهمه‌ای در میان‌شان به راه می‌افتد. هرکس چیزی می‌گوید، یکی می‌گوید ظرفیت باک بنزین پراید، 50 لیتر است، یکی می‌گوید 40 لیتر، ولی هیچ‌کس حرفی از 30 لیتر که گنجایش واقعی ظرفیت باک بنزین ماشین پراید است، نمی‌زند. فضا خیلی سنگین می‌شود. احساس می‌کنم همه دست به به دست هم داده‌اند که از حرفم بازگردم ولی مصمم تر می‌شوم. این بار صدای اعتراضم بلندتر می‌شود: می‌خوام با مدیریت جایگاه صحبت کنم. ایشون کجا هستند. متصدی ای که کم فروشی کرده، پاسخ می‌دهد: مدیریت الان نیستن.

- مشکلی نیست صبر می کنم تا برگرده.

با وجود اعتراض نفرات پشت سری، ماشینم را از جایش تکان نمی‌دهم. متصدی مدام درخواست می‌کند که حساب کنم ولی زیر بار نمی روم. چند دقیقه بعد مدیریت جایگاه می‌رسد. یکی از کارمندان برایش توضیح کوتاهی راجع به آنچه اتفاق افتاده ، می‌دهد. برخلاف انتظارم، با خوشرویی به سمتم می‌آید و می‌پرسد: خانم محترم مشکلی پیش آمده؟ ماجرا را مو به مو برایش شرح می‌دهم. به سمت کارمند خود می‌رود و او را بازخواست می‌کند و به وی بابت خطایی که از او سر زده به شدت تذکر می‌دهد. به طرف من می‌آید و آهی از ته دل می‌کشد و می‌گوید: خانم جان، من بابت رفتار اشتباه کارمند جایگاه از شما عذرخواهی می‌کنم. باور نمی‌کنید که در طول یک سال گذشته چند کارمند را اخراج و جایگزین کرده‌ام ولی باز هم وضعیت همین است. هر چه تذکر می‌دهیم به خرجشان نمی‌رود که نمی‌رود. نه تنها تخلف می‌کنند و بنزین کم می‌فروشند، که انعام هم از مشتری می‌گیرند، انگار با این کار برای خود یک منبع درآمد دیگر درست کرده‌اند. به خدا من هم، دیگر خسته شده‌ام.

مگر چند نفرشان را می‌توانم به طور مداوم کنترل کنم؟ خیال‌تان را راحت کنم خواهر، توی همین تهران دراندشت نصف پمپ بنزین‌ها کم‌فروشی می‌کنند و تازه اگر اعتراض کنی طلبکار هم هستند. می‌گویند همینه که هست. بروید شکایت کنید! مشتری مگر وقتش را از سر راه آورده که برود دنبال شکایت؟ اصلا مگر می‌داند که از چه مرجعی باید پیگیری کند؟ کاش یکی پیدا می‌‎شد و فکری اساسی برای این معضل می‌کرد... دور و برم را که نگاه می‌کنم متوجه می‌شوم که پشت سری‌ها هم از ماشین‌هایشان پیاده شده‌اند و به حرف‌های او گوش می‌دهند. انگار نه انگار که تا همین چند دقیقه پیش صدای اعتراض‌شان سر به فلک کشیده بود. تازه متوجه می‌شوم معضل کم فروشی بنزین، تنها مشکل من نبود و خیلی‌ها با آن درگیر شده‌اند.

مدیر جایگاه، نگاهی به من می‌اندازد و می‌گوید: خانم فکر می‌کنید چقدر بنزین برای شما زده شده؟ می گویم: بعید می دانم بیشتر از 20 لیتر.

کارت را به متصدی جایگاه می‌دهد و می‌گوید: 20 تومان بکش. متصدی کماکان با عصبانیت به من نگاه می‌کند و دوباره اعتراض می‌کند. گویا خیلی برایش سنگین بوده که تخلفش لو رفته و تازه انعام هم نگرفته است. کارت را می‌کشد و با همان عصبانیت، رسید پول را به من می‌دهد. به سمت مدیریت جایگاه برمی‌گردم و می‌گویم: آقا من خبرنگار حوزه اقتصاد هستم. این حرفی که زدید خیلی جای تامل دارد! گفتید در اکثر پمپ بنزین‌های تهران، کم فروشی صورت می‌گیرد.اگر من بخواهم با شما مصاحبه کنم ،حاضرید صحبت های خود را تکرار کنید؟ حاضرید راجع به این ماجرا به ما اطلاعات بدهید؟ این معضل، معضل بزرگ و مهمی است. یک جایی باید جلوی این تخلفات گرفته شود!

آه از نهادش بلند می‌شود و می‌گوید: بله خانوم یک روز بیایید اینجا مفصل باهم صحبت کنیم. قول می‌دهم هر آنچه را می دانم به شما بگویم. ممنونم که امروز از کنار این ماجرا به راحتی عبور نکردید. ممنونم. سوار ماشین می‌شوم و حرکت می‌کنم. تصمیم می‌گیرم که حتما یک روز به سراغش بیایم و با وی گفت و گو کنم، شاید ناگفته‌هایی داشته باشد که بتواند کمک کند. شاید بشود به طریقی گره از این مشکل باز کرد. کم فروشی آن هم به این راحتی؟ باورش سخت است اما وجود دارد... صدای رییس جایگاه توی گوشم طنین‌انداز می‌شود: ممنونم که امروز از کنار این ماجرا به راحتی عبور نکردید...

گفت و گو  با ناصر رییسی فرد، رییس کانون جایگاه داران سوخت

کانتر صفر نشد، سوخت گیری نکنید

به موضوع کم‌فروشی بنزین از جنبه‌های مختلفی می‌توان نگاه کرد. متاسفانه مردم محترمی که به جایگاه‌ها مراجعه می‌کنند، دقت لازم را ندارند و این مساله موجب ایجاد ناراحتی‌هایی می‌شود که ما هم در این زمینه بسیار متاسفیم. تا بود بحث کارت سوخت بود و با وجود این که بارها ما مطرح کردیم که کارت باعث ایجاد ناهنجاری‌ها می‌شود ولی توجهی نشد و همین کارت‌های سوخت باعث زیاده‌طلبی‌هایی از سوی برخی افراد می‌شد چه از طریق خرید و فروش کارت و یا نقل و انتقالاتی که از طریق کارت‌ها در مورد خودروهای شخصی و عمومی اتفاق می‌افتاد. که این امر باعث شد برای عده‌ای درآمدهای کاذب ایجاد شود. الان هم که کارت‌های سوخت جمع شده‌اند، متاسفانه فساد ناشی از ناهنجاری آن‌ها هنوز در جامعه موجود است. در واقع عوارض متعددی که از مساله کارت‌های سوخت به کشور تحمیل شده باید ارزیابی و هزینه یابی شود. در این زمینه این مساله اهمیت دارد که در مقابل بنزینی که در طول مدت عرضه سوخت با کارت ذخیره کرده‌ایم، آیا به ناهنجاری‌هایی که در حال حاضر در جامعه وجود دارد، می‌ارزد؟ مشتری باید حتما دقت داشته باشد که وقتی قصد بنزین زدن دارد، حتما کانتر مربوطه پس از قرار دادن کارت جایگاه، صفر شده باشد. در این صورت امکان کم‌فروشی وجود ندارد زیرا آنچه تحت عنوان فروش هوا به جای بنزین مطرح می‌شود، کاملا غیرعلمی و غیرکارشناسی است.

بنابراین اگر متصدی کانتر، به هر بهانه‌ای کانتر را صفر نکند، به هیچ وجه نباید اجازه سوختگیری خودرو خود را بدهید. به دلیل شناور بودن سیستم سوخت‌گیری، اگر کوچک‌ترین منفذی از هوا در سیستم ایجاد شود، بلافاصله شناور و کپسولی که درون مخزن وجود دارد، می‌سوزد و از کار می‌افتد. پیش‌تر از این که الکترو موتور، درون مخزن‌ها بود امکان این که هوا در آن باشد، وجود داشت ولی در حال حاضر این‌چنین نیست. در حال حاضر هر شناور یک خط را به طور کامل تغذیه می‌کند و اگر چنانچه هوا وجود داشته باشد، بلافاصله تمام آن سیستم از کار می‌افتد. البته کیفیت بنزین مناسب نیست و بیش از حد معمول درون بنزین گاز وجود دارد، همین امر باعث می‌شود که شبهه وجود هوا ایجاد کند و وقتی در باک بنزین را باز می‌کنید احساس کنید که هوا بیرون می‌زند در حالی که گاز خود بنزین است.من بر اساس تجربه و کار جدی در جایگاه خود،مشاهده کرده‌ام که حتی بسیاری از خودروهایی که باک استاندارد دارند، مثل بنز، پورشه و لکسوس هم وقتی در باک را باز می‌کنند بازهم به‌نظر می‌رسد که از آن هوا بیرون می‌زند. این مساله دلیل بر این است که گاز موجود در بنزین زیاد است. بنابراین به هیچ‌وجه امکان ندارد که هوا در مسیر ورود بنزین از مخزن به باک وجود داشته باشد و اگر کسی بتواند چنین کاربکند بنده شخصا به وی جایزه می‌دهم و او را به مراکز علمی دنیا معرفی می‌کنم. در مورد کم‌فروشی بنزین، من به مردم حق می‌دهم و شرمنده آن‌ها هستم که چنین مسائلی را می‌شنوم. در این زمینه وناهنجاری‌هایی که وجود دارد متاسفانه کاری نمی‌شود کرد زیرا هر کاری هم که انجام شود به دلیل ناهنجاری‌های موجود از زمان کارت سوخت، فایده‌ای ندارد زیرا به دلیل زیاده‌طلبی‌ها بازهم راه دیگری پیدا خواهد شد. من از تمام عزیزان مشغول به کار رسانه‌ای خواهش می‌کنم در این زمینه کمک کنند. بنده، پروپوزالی به مجلس و وزارت نفت ارائه داده‌ام و با بانک‌های مختلف نیز رایزنی کرده‌ام که مجلس، جمع شدن کارت سوخت را تصویب کند. البته بحث سامانه هوشمند با کارت سوخت، متفاوت است که متاسفانه حتی نمایندگان محترم مجلس نیز این را باهم قاطی می‌کنند. سامانه هوشمند، تکنولوژی بسیار ارزشمندی است که کاربری‌های متفاوتی دارد و معضل واقعی، کارت سوخت است که اشکال ایجاد می‌کند و وسیله بسیار بدی برای عرضه سوخت است. پیشنهادی که من داده‌ام این است که مراجعان محترم جایگاه‌ها بتوانند از طریق کارت بانکی و دستگاه‌های پوز بنزین خود را خریداری کنند؛ یعنی کارت بانکی و دبیت کارت‌های موجود جایگزین کارت سوخت شود. در پایان اعلام می‌کنم که اگر برای هموطنان‌مان مساله کم‌فروشی اتفاق افتاد به ما اطلاع بدهند و ما بلافاصله مامور به محل مورد نظر اعزام می‌کنیم و کنترل‌های لازم را انجام خواهیم داد.