رسیدگی به این پرونده ازسحرگاه 25 اردیبهشت 95 به دنبال تماس زن 57 سالهای آغازشد که ازقتل شوهرش درخانهشان واقع درسعادت آباد خبرمی داد.
پس ازرسیدن مأموران به محل جنایت، سیما به آنها گفت: «پسرعموی شوهرم به نام شهرام، مرتکب قتل شده وگریخته است. او 10 روز قبل بهعنوان میهمان به خانه ما آمد.
ساعتی قبل درخواب بودم که ناگهان صدای نفس زدنهای همسرم را از اتاق شنیدم و خودم را با عجله به اتاق خوابش رساندم. اما درکمال ناباوری دیدم شهرام روی سینه شوهرم نشسته است.
او به محض دیدنم گفت: سیامک کابوس دیده.بعد هم ازمن خواست برایش آب بیاورم.من نیز خودم را به آشپزخانه رساندم ووقتی با لیوان آب برگشتم دیدم شوهرم غرق خون است.همان موقع شروع به داد و فریاد کردم که شهرام گلویم را گرفت و تهدید کرد اگر حرفی بزنم مرا هم خفه میکند.
او که چاقویی در دست داشت با دست دیگرش گلویم را فشارمی داد که ناگهان موفق شدم انگشت دستش را گاز بگیرم که او دستش را از روی گلویم برداشت.
در همین هنگام شهرام اسلحهای را به سمت من گرفت وبا تهدید ازمن خواست تا جای پولها و سوئیچ خودرو شوهرم را بگویم. اما من که اطلاعی نداشتم، از ترس طلاهایم را به او دادم. شهرام با گرفتن طلاها فرار کرد و همان موقع با سروصدا از همسایهها کمک خواستم.»
به دنبال این اظهارات دستور بازداشت شهرام صادر شد و چند روز بعد کارآگاهان جنایی موفق به شناسایی مخفیگاه مرد میانسال شده و او را دستگیر کردند.متهم در تحقیقات پلیسی به قتل سیامک اعتراف کرد ودرباره انگیزه جنایت گفت: «مدتها بود که بیکار بودم تا اینکه سیامک برایم کار پیدا کرد.
اما شبها جایی برای رفتن نداشتم. به خاطر اعتیادم هر جا که میرفتم بعد از چند روز بیرونم میکردند. تا اینکه به خانه سیامک رفتم و شبها آنجا میماندم. شب قبل از حادثه برای خریدن قرص متادون به یکی از مناطق مرکزی شهر رفتم اما قرص متادون گیرم نیامد که مواد فروش به من پیشنهاد مصرف هروئین و شیشه داد.
اما چون در حال ترک بودم نگرفتم و یکی از آنها به من قرص «اکس» که آبی رنگ بود فروخت. من هم قرص را مصرف کردم و بعد از آن حالم بد شد. وقتی به خانه سیامک آمدم خوابیدم.
نیمههای شب بود که از خواب بیدار شدم ودرحالی که تعادل نداشتم دست به جنایت زدم.»
به دنبال اعترافهای مرد میانسال، او به بازسازی صحنه قتل پرداخت اما دیروز زمانی که برای تکمیل تحقیقات به شعبه ششم دادسرای جنایی تهران منتقل شد اظهارات عجیبی مطرح کرد.
شهرام به بازپرس محسن مدیر روستا گفت: «باورکنید من جنایتی مرتکب نشده ام. قتل را شخص دیگری به خاطر اختلافات قبلی با سیامک انجام داده است.
او پس از حادثه از من خواست قتل را گردن بگیرم. آن زمان من که تنها بودم و زندگیام را از دست رفته میدیدم وقتی با پیشنهاد 200 میلیون تومانیاش برای پذیرش قتل روبهروشدم قبول کردم و به قتل اعتراف کردم.
اما حالا پشیمانم ومی خواهم نجات پیداکنم وقاتل اصلی دستگیرشود.» با توجه به اظهارات مرد میانسال، بازپرس جنایی دستور انتقال متهم از زندان به اداره آگاهی را صادرکرد تا دراین باره تحقیق وابهامهای موجود برطرف شود.
ارسال نظر