مردی که 2 بار تا پای چوبه دار رفت و قرآن نجاتش داد
مرد میانسال که دوبار تا پای چوبه دار رفته بود پس از 14 سال سرگشتگی در آستانه مرگ و زندگی، سرانجام با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران به زندگی بازگشت.
محکوم به مرگ در راهروی اجرای احکام دادسرای جنایی تهران نشسته بود. آرام به نظر میرسید اما به محض اینکه شروع به صحبت کرد هیجان در صدایش موج میزد. هیجان برای آزادی آن هم بعد از 14 سال انتظار و اضطراب. او پشیمان بود و همین پشیمانی باعث شد تا در کلاسهای قرآن زندان شرکت کند و بیشر اوقاتش را آنجا بگذراند. میگفت: «اگر قرآن نبود نمیدانم چطور میتوانستم این 14 سال را پشت میلههای سرد زندان تحمل کنم.»
لحظاتی بعد در حالی که اشک از گوشه چشمانش جاری شده بود سکوتش را با این جمله شکست: «دوبار پای چوبه دار رفتهام، فقط خدا میداند که در این سالها چه بر من گذشت اما در آخرین لحظه که میخواستند حکم را اجرا کنند خانواده مقتول مهلت دادند. باور کنید خیلی سخت است انسان بداند تا چند لحظه دیگر قرار است زندگیاش در پای چوبه دار به آخر برسد آن هم سر اشتباهی که خود انجام داده است. مهلتی هم که خانواده مقتول به من دادند به خاطر قرآن خواندنهایم و تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران بود. حالا که میدانم بخشیده شدهام برنامههای زیادی برای خودم دارم؛ درست است که سالهای زیادی را در زندان سپری کردهام اما به محض آزادی میخواهم روزهای دوریام ازخانه را برای بچههایم جبران کنم. خانواده مقتول بدون هیچ چشمداشتی ازحق خود گذشتند و من تا آخر عمر زیر دین آنها هستم. دین بزرگی که نمیدانم چطور میتوانم آن را جبران کنم.
اردلان ادامه داد: همان زمان که دستگیر شدم؛ روزنامهها خیلی به ماجرای من پرداختند و حالا با گذشت 14 سال تصور نمیکنم کسی ماجرای جنایتی را که من مرتکب شدهام به یاد داشته باشد.
آن زمان ناراحت بودم از اینکه دست به قتل زدهام و حالا خوشحالم از اینکه قرار است به زودی آزاد شوم و امیدوارم که ماجرای من درس عبرتی برای دیگران باشد.گفتههای اردلان که به اینجا رسید؛ خانواده مقتول وارد شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران شدند و هر کدام پای برگهای را امضا کردند که ورقه آزادیاش بود. قتل، 14 سال قبل اتفاق افتاد. آن روز مأموران گشت کلانتری در جاده قدیم کرج به خودروی پرایدی ظنین شدند که کنار جاده رها شده بود.
زمانی که مأموران به خودرو رسیدند با راننده میانسال در پشت فرمان خودرو روبهرو شدند که خون زیادی از او میرفت. کریم بلافاصله به بیمارستان منتقل شد اما ساعاتی بعد درگذشت.با مرگ او تحقیقات جنایی انجام شد و کارآگاهان دریافتند او با شلیک گلوله کشته شده است. در ادامه برادر مقتول خود را به اداره آگاهی رساند و درباره مرگ برادرش گفت: «کریم تا ساعت 12 روز حادثه با من بود و بعد از آن سوار خودروی پرایدش شد تا به کارخانه کارتنسازیاش در اطراف تهران برود. آنجا با دو نفر - اردلان و شهرام - قرار داشت، برادرم مدتهاست که با اردلان اختلاف مالی دارد و تصور میکنم او در این جنایت نقش داشته باشد.»
با بهدست آمدن این سرنخ جستوجو برای دستگیری اردلان و شهرام ادامه یافت و چند روز بعد شهرام دستگیر شد و در بازجویی گفت: از آنجا که اردلان و کریم با هم اختلاف مالی داشتند روز حادثه با هم به کارخانه رفتیم تا در این مورد صحبت کنیم. بعد از لحظاتی اردلان سوار ماشین کریم شد و به طرف تهران به راه افتادند.
من هم سوار خودروام بودم و پشت سر آنها میرفتم. نزدیک تهران، ناگهان کریم خودرو را نگه داشت و من هم در فاصله چند متری آنها ایستادم. اردلان هراسان از ماشین پیاده شد و سوار ماشین من شد و گفت برویم به طرف استانهای شمال غربی کشور. او گفت که به کریم شلیک کرده است. با هم به یکی از شهرهای شمال غرب ایران رفتیم و بعد از دو روز من به تهران برگشتم اما اردلان همانجا ماند.درحالی که شهرام در رابطه با قتل کریم چنین ادعایی داشت، خانواده مقتول با پلیس تماس گرفتند و مدعی شدند که اردلان با آنها تماس گرفته و به خاطر قتل پسرشان حلالیت طلبیده است. تماس مرد میانسال تأییدی بر اظهارات شهرام و دست داشتن اردلان در این جنایت بود.ردیابیها برای دستگیری اردلان ادامه داشت تا اینکه 11 دی ماه همان سال او دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد: «یک سالی بود که با کریم اختلاف مالی داشتم و سر همین موضوع پشت سر من زیاد حرف میزد.
روز حادثه سوار ماشیناش شدم که با هم بحثمان شد و کریم شروع به فحاشی کرد. من هم عصبانی شدم و با اسلحهای که همراه داشتم به او شلیک کردم و بعد فراری شدم.»این مرد پس از اعتراف به قتل به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و سپس در شعبه 1154 دادگاه عمومی تهران به قصاص محکوم شد. اردلان دوبار پای چوبه دار رفت اما سرانجام با تلاش مسئولان دادسرای جنایی تهران روز گذشته خانواده کریم به دادسرای جنایی تهران رفتند و با اعلام رضایت - بدون هیچ چشمداشتی - از قصاص گذشت کردند.
ارسال نظر