"تعارفکردن" ما ایرانیها از نگاه خارجی ها
"مفهوم تعارف کردن به طور کلی بار مثبتی را به دوش میکشد و نشان از احترام متقابل دارد، اما اگر به شکلی نامناسب به کار گرفته شود میتواند دستمایهی سوء استفاده کردن قرار گیرد".
"جولیانا والیجولیانا والی" یک خبرنگار انگلیسی است که خاطراتش از رسم "تعارف کردن" ایرانیان را اینگونه تشریح کرده است: فاطمه دستش را به حالت امری به سمت دیس غذا دراز کرد و گفت «بفرمایید.» منظورش این بود که من غذای بیشتری بکشم. دعوت یک میزبان فوقالعاده خوب ایرانی بودم. همین که سر سفرهی پهن شده بر روی زمین نشستم تا با او، مادرش و دو دختر و پسرش شام بخورم، احساس کردم که وقتش رسیده تا "مهارتهای تعارف کردنم" را برای اولین بار به کار گیرم.
شام سبزی پلو و ماهی بود و دهنم را حسابی آب انداخته بود؛ اما دوست داشتم قبل از اینکه باز هم غذا در بشقابم بکشم، کمی از آن "نه و نوهای معمول ایرانی" استفاده کنم.
تا قبل از اینکه به ایران بیایم، اصلا واژه "تعارف کردن" هم به گوشم نخورده بود! این کلمه فارسی که اتفاقا ریشه عربی هم دارد، به یکی از پیچیدهترین "هنرهای آداب معاشرت" ایرانی اشاره دارد: یعنی اینکه معنای واقعی عبارات را باید در چیزی ورای واژگان آن جُست. به عبارت بهتر، تعارف کردن یعنی رقص زیرکانه واژگانِ ارتباطی که در آن شرکت کنندگانِ بحث، مدام عباراتی را رد و بدل میکنند اما منظور اصلی را آنطور که باید نمیرسانند.
در تهران سوار تاکسی شدم؛ پس از مجادله طولانی و طاقت فرسا بر سر کرایه، هنگام پیاده شدن 25000 تومان به راننده پول دادم اما او کرایه را قبول نمیکرد. راننده با لبخندی بر لب میگفت: «قابل نداره!» در واقع داشت به من میفهماند که قصد گرفتن کرایه را ندارد.
از من اصرار، از راننده انکار؛ بالاخره تسلیم شدم. از او به فارسی تشکر کردم و با لبخندی که تا بناگوشم کشیده شده بودم، از تاکسی پیاده شدم. با خودم گفتم: «خب، همه چیز خوب است!»
دوستم رضا بعدا گفت که «داشته تعارف میکرده. راننده اتفاقا انتظار داشته کرایه بدهی و باید بیشتر اصرار میکردی. راننده داشته به تو احترام میگذاشته. در فرهنگ تعارف، یک قانون نانوشتهای وجود دارد که باید دو سه بار تعارف برای همدیگر تکه پاره کنید! وقتی که رسم تعارف کردن کاملا انجام شد، آن وقت میتوانی نظرت را بی هیچ ابایی بیان کنی. اول باید شرط ادب لحاظ شود، ولی دست آخر باید پول را بدهی.»
بعد از حرفهای رضا مجددا به قضیه تاکسی فکر کردم و اینکه آیا راننده هنوز هم لبخند بر لب داشت یا نه. درست است که رفتارهای مودبانه در سراسر جهان و فرهنگهای مختلف دیده میشود، اما فرهنگ تعارف کردن ایرانیها از تمام انواع دیگر دقیقتر و فراگیرتر اجرا میشود.
این رفتار فوق ارزشی ایرانیها بر تمام برخوردهای اجتماعی آنها از خرید میوه و سبزی گرفته تا مذاکرات هستهای حاکم بوده و به افراد میگوید که چگونه باید با هم برخورد داشته باشند. گرچه مفهوم تعارف کردن به طور کلی بار مثبتی را به دوش میکشد و نشان از احترام متقابل دارد، اما اگر به شکلی نامناسب به کار گرفته شود میتواند دستمایهی "سو استفاده کردن" قرار گیرد زیرا فرد توسط آن درصدد سود جستن از قدرت بخشندگی دیگری برمیآید. چنین رفتاری در جامعه ایران کاملا منفی لحاظ میشود چرا که به جای فروتنی، نشان از خودبینی و تکبر است.
ویلیام اُبیمان، استاد انسان شناسیِ دانشگاه مینهسوتا و کارشناس مسائل خاورمیانه، میگوید: «یکی از مفاهیم اصلی در فرهنگ تعارف کردن، کارکردی است که من آن را "دست پایین را گرفتن" نامیدهام. اشخاص در تلاشند تا با پایین آوردن جایگاه خود، جایگاه دیگری را ترفیع دهند.»
از سوی دیگر، دکتر اُبیمان میگوید: «در یک جامعه سلسله مراتبی مانند ایران، که کمک کردن و ارائه خدمات با توجه به طبقه اجتماعیِ شخص ارائه دهنده تعبیر میشود، تعارف کردن موجب برقراری ثبات اجتماعی میشود، زیرا هر دو طرف قصدشان از انجام آن کار [تعارف] رسیدن به برابری است.»
موردی که بین ایران و دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه تمایز ایجاد میکند «فرهنگ پارسی» است که ریشه در سنتها، زبان و انواع هنر غنی ایرانی از جمله ادبیات دارد. اشعار مولانا، فردوسی، حافظ و خیام همچنان در شرق و غرب عالم مورد توجه قرار میگیرد.
ایرانیها عاشق میراث خود هستند و به آن افتخار میکنند؛ رضا میگوید: «نوروز همچنان مهمترین تعطیلات ایرانیها محسوب میشود. ما هنوز فارسی صحبت میکنیم؛ ما از خون ایرانی هستیم و هرگز نمیتوان آن را تغییر داد.»
فرشته نجفی، هنرمند، میگوید: «تعارف به نوعی مشخصه ایرانیهاست. در فرهنگ ایرانی اگر خودمان را خیلی رک و مستقیم نشان دهیم، بیادبی محسوب میشود.، واژگان محبت انگیز برای ایرانیها خیلی مهم است. شاید به خاطر این باشد که روحیه شاعرانه در خون تمام ما ایرانیها دمیده شده است. مهمترین متفکران ایرانی که بیشترشان به دوران کهن برمیگردند، شاعر بودهاند. به همین خاطر است که گفتاری سرشار از مهربانی و تحسین هنوز در ما جاری است.»
میراث دیگر ایرانیان "مهمان نوازی" آنها است. میهمان نزد ایرانیان همچون جواهری گرانقیمت است. مردم ایران با تقدیم چیزی که خود توان تهیه آن را ندارند، به شکل رویایی از میهمانان خود پذیرایی میکنند. در حقیقت، این مسئله نابترین شکل فرهنگ تعارف به شمار میرود.
یک دعوت ساده به صرف چای ممکن است به جایی منتهی شود که میهمان شب را در خانه میزبان بماند؛ یک آدرس پرسیدن ساده نیز میتواند منجر به دوست شدن دو طرف شود و آن شخص به جای اشاره کردن، شخصا شما را تا مقصد برساند. ایرانیها اصالتا مودب و فروتن هستند و مرز بین دعوتهای واقعی و دعوتهای از روی ادب میتواند بسیار بسیار باریک باشد.
وقتی تازه با فاطمه آشنا شدم، او به من گفت که خودش روی زمین میخوابد تا من روی تختش بخوابم. فاطمه میگوید: «میتوانید از دیگران بخواهید که لطفا تعارف نکنند! گاهی اوقات جواب میدهد و گاهی اوقات هم نه! البته این درخواست خودش نوعی تعارف محسوب میشود.»
رسم مهمان نوازیِ ایرانیها - میهمان نزد ایرانیان همچون جواهری گرانقیمت است
در حقیقت فرهنگ تعارف کردن این نیست که ادای تعارف کردن را دربیاورید. هر چه تعارف کمتر مشخص باشد، موفقتر است. فراموش نکنید که هرگاه با تردید مواجه شدید، رازش این است که شخص دیگر را درنظر بگیرید و اول خواستههای او را اولویت قرار دهید. تعارف نوعی احساس است که در نهایت خودش، دست خودش را رو میکند!
ارسال نظر