پارس؛
فرسایش و تضعیف سرمایه و شبکه روابط اجتماعی/ دو عنصر مهم در جلوگیری از انحرافات اخلاقی
مهارتهایی که جامعه درباره کنترل شخصی یا تسلط و کنترل بر نفس و امیالشان به افراد آموزش میدهد حتماً یکی از عوامل جلوگیری از انحرافات اخلاقی اجتماعی است.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- میثم مهدیار- در یک ماه گذشته اخباری از مسائل اخلاقی منتشر شده اگرچه صرفاً موضوع خاصی درباره یک قاری قرآن بیش از همه مورد توجه رسانهای قرار گرفته است. شاید اگر تنها خبر یکی از این موارد نشر مییافت میتوانستیم مساله را به انگیزهها و نیات و شرایط ذهنی و روانی شخصی تقلیل دهیم ولی وقتی یک پدیده بهطور تقریباً مشابه در اصناف گوناگون تکرار میشود میتوانیم و البته باید، عوامل اجتماعی بسترساز این فسادها را نیز مورد توجه قرار دهیم. اینجا تلاش میکنیم به اجمال نگاهی به 2 عنصر مهم در جلوگیری از انحرافات اخلاقی یعنی «کنترل اجتماعی» و «کنترل نفس» و وضعیت فعلی آن در جامعه امروز ایران داشته باشیم. کنترل اجتماعی را میتوان به شکل زیر تعریف کرد: مجموع وسایل و شیوههایی که با استفاده از آنان یک گروه یا یک واحد اعضای خود را به پذیرش رفتارها، هنجارها و قواعد رفتاری و حتی آداب و رسوم منطبق با گروه مطلوب، سوق میدهد. کنترل اجتماعی در اصطلاح جامعهشناسی دارای دو معنی است:
«کنترل رسمی» که بر عنصر حقوقی و قانونی کنترل اجتماعی مبتنی است. قوانینی وجود دارند که راهنمای رفتارهای اعضای جامعهاند و گروههایی هستند که شغلشان اعمال این قوانین و مقررات است. نه تنها قوانین بخشی از کنترلهای رسمی هستند بلکه مؤسسهها و سازمانهایی مانند مدرسه، اداره و... وجود دارند که معیارها و مقرراتی برای کنترل اجتماعی دارند. «کنترل غیررسمی» که این شکل از کنترل اجتماعی در عرصه رویارویی اجتماعی اعضای جامعه در خانواده، مدرسه، محل کار و... تحقق مییابد. افرادی که برخلاف هنجارهای سنتی و معیارهای خانوادگی و اجتماعی رفتار کنند، از سوی دیگران برای همنوایی با هنجارهای اجتماعی تحت فشار قرار میگیرند.
ظهور و بروز این انحرافات اخلاقی اجتماعی میتواند نشانهای از تضعیف این کنترلهای رسمی و غیر رسمی اجتماعی باشد که هریک نیز میتواند بهصورت جداگانه تبیین شوند. مثلاً اینکه چرا قوانین جزایی بازدارندگی لازم را ندارند و افراد حتی در موقعیت بالای اجتماعی گاهی با آگاهی از تبعات فعل خود دست به فساد میزنند، خود میتواند ذیل جامعهشناسی حقوقی مورد بررسی قرار گیرد. همچنین اینکه فرسایش و تضعیف شبکه روابط اجتماعی و اتمیزه شدن افراد بهواسطه زندگی شهری چگونه کنترل غیررسمی اجتماعی را تضعیف کرده نیز میتواند مورد بررسی قرار گیرد. مساله جدیتر اینکه میتوان نشان داد در جامعه، شبکهای از روابط غیر رسمی ایجاد شده است که اتفاقاً خود مروج و مقوی انحرافات اجتماعی هستند. به عبارتی نه فقط کنترلهای اجتماعی تضعیف شده بلکه ضدکنترلهای اجتماعی در شبکههای اجتماعی بهشدت تقویت شدهاند. «کنترل شخصی» یا مهارتهای کنترل نفس و غریزه اما اگرچه بهنظر میرسد که یک امر شخصی و انفرادی است اما در واقع میتوان آن را یک امر اجتماعی دانست. به عبارتی مهارتهایی که جامعه درباره کنترل شخصی یا تسلط و کنترل بر نفس و امیالشان به افراد آموزش میدهد حتماً یکی از عوامل جلوگیری از انحرافات اخلاقی اجتماعی است.
با این همه میتوان نشان داد که در چند دهه اخیر در ایران (بهویژه بعد از جنگ و با تضعیف روزافزون رسانههای دینی سنتی که سرشار از مواعظ اخلاقی کنترل و مراقبه نفس بودند) با تعریف «سواد» و «سرمایه فرهنگی» به امور صوری و تکنیکی چون مدارک مهارتی و تحصیلی (مانند مهارتهای مدیریت زمان و پول و مهارتهای رسانهای یا مهارتهای حفظ و قرائت قرآن و...) و میزان ساعات مطالعه (از هر نوع و با هر مضمون و...) مساله «محتوای اخلاقی و درونی» این مهارتهای اجتماعی به حاشیه رفته است. یکی از مهمترین نمودهای این نوع تعریف را میتوان در مساله آموزشوپرورش امروز دید. اینکه دروسی چون ریاضی و فیزیک و علوم تجربی بر صدر و تارک معارفی چون ادبیات و تاریخ و اخلاق و دین در نظام تربیتی ما میدرخشد دقیقاً نوع تلقی ما از سواد و سرمایه فرهنگی را نشان میدهد. فسادهای اخلاقی اخیر افشا شده قطعاً آخرین نمونه از این دست نخواهد بود. تکرار این فسادها نیز نشان میدهد که کنترلهای رسمی چون برکناری و اخراج و زندانی کردن و... افراد نیز به تنهایی راهگشا نخواهد بود. بلکه توجه همزمان سیاستگذاران و مجریان به «فرسایش و تضعیف سرمایه و شبکه روابط اجتماعی در زندگی مدرنزده شهری امروزی»، «توجه به تربیت اجتماعی مبتنی بر تقویت کنترل نفس و غرایز» و همچنین «بازخوانی جامعهشناختی کنترلهای حقوقی و رسمی در کنار هم» شاید بتواند مرهمی بر این بیماری رو به رشد باشد.
ارسال نظر