تاثیرات مخرب طلاق بر روی مردان
مردان و زنان هر دو پیامدهای منفی بعد از طلاق را تجربه میکنند و تفاوتهای جنسیتی در بسیاری از تحقیقات یافت نشده است
بسیاری از مردم گمان میکنند که مردان در مقایسه با زنان، در طلاق آسیب کمتری میبینند و یا حتی دچار مشکلات و رنج روانشناختی نمیشوند. در جلسات مشاوره هم شاهد این هستیم که زنان در آستانهٔ طلاق، مردان خود را به این متهم میکنند که «برای تو فرقی نداره» یا «برای تو که اتفاقی نمیافته» و… . از طرفی چنین نگرشهایی باعث میشود اطرافیان مرد طلاق گرفته نیز به واکنشهای او حساسیت نشان ندهند و در واقع حمایتهای لازم را انجام ندهند؛ زیرا معتقدند «مرد است و اتفاقی برایش نیفتاده.» بدتر از آن این است که حتی گاهی اجازهٔ تجربهٔ رنج را به مردان طلاق گرفته نمیدهند؛ چون دیگران معتقدند «از تو بعیده، تو نباید گریه کنی» یا «چرا غمگین و ناراحت هستی» یا … ؛ اما در این مقاله میخواهیم به شما بگوییم، طلاق برای مردان نیز به آن راحتی که گمان میکنید نیست و آنان نیز نیاز به کمک دارند.
مردان و زنان هر دو پیامدهای منفی بعد از طلاق را تجربه میکنند و تفاوتهای جنسیتی در بسیاری از تحقیقات یافت نشده است. ظاهراً تفاوتهای کمی نه کیفی در طلاق مردان و زنان وجود دارد. این تفاوتها در تحقیقات گستردهای در کشورهای سراسر جهان آشکار شده است. یک تفاوت بعد از اولین جدایی است. مردان در طول این دوره، مشکلات جدیتری را تجربه میکنند. از ضربههای روانی جدایی بیشتر رنج میبرند و زودتر به ته خط میرسند. آنها آشفتهتر از زنان هستند، بیشتر افکار خودکشی دارند و احتمال ارتکاب خودکشیشان بیشتر است. برای مثال در یک تحقیق گسترده در استرالیا احتمال خودکشی در مردان جدا شده ۶ برابر بیشتر از مردان متاهل بود؛ در حالی که میزان خودکشی در زنان متارکه کرده به طور معنیداری بالا نبود. همچنین سلامت جسمی در مردان بیشتر کاهش مییافت، مشکلات سلامتی شدیدتری داشتند، احتمال بستریشدنشان بیشتر بود و علائم جسمانی بیشتری را گزارش میدادند، نظیر لاغر شدن، درد، از دست دادن اشتها، تپش قلب، کوتاهی تنفس، سرگیجه و احساس ضعف عمومی.
برای زنان، جدایی غالباً پایان یک فرآیند طولانی و دردناک است و برای مردان به عنوان یک ضربهٔ روانی است.
یک دلیل برای واکنشهای افراطیتر مردان نسبت به جدایی این است که زنان بیشتر آغاز کنندهٔ طلاق هستند. در واقع زنان دو برابر مردان احتمال دارد که تصمیم نهایی را برای جدایی بگیرند و حتی بعد از اعتراض شوهر، برای طلاق پرونده تنظیم کنند. همچنین زنان از ازدواج ناراضیترند و نسبت به شوهرانشان زمان طولانیتری درباره طلاق گرفتن فکر میکنند. هنگامی که ازدواج خاتمه مییابد، احساساتشان نسبت به ازدواج و همسرشان منفیتر میشود؛ بنابراین برای زنان، جدایی غالباً پایان یک فرآیند طولانی و دردناک است و برای مردان به عنوان یک ضربهٔ روانی است.
البته گرچه مردان علائم شدیدتری را بعد از طلاق نشان میدهند، اما نسبت به زنان، سریعتر سازگار میشوند. در واقع مردان در مقایسه با زنان، مدت کوتاهتری بعد از طلاق، به روال عادی زندگی برمیگردند و رنج کمتری میکشند. در یک تحقیق مردان سوژه مطالعه که اثرات منفی پس از طلاق را سپری کرده بودند، دو سال بعد بر بحران طلاق غلبه کرده و یک زندگی طبیعی را از سر گرفته بودند؛ اما برای زنان رسیدن به این حالت حدود ۳ سال طول کشیده بود.
همچنین بعد از طلاق رشد مثبت در مردان کمتر از زنان گزارش شده است؛ به این معنی که مدتها بعد از طلاق، مردان بیشتر میگویند، هیچ چیز خوبی اتفاق نیفتاده است و فرقی در زندگیشان ایجاد نشده است؛ اما زنان بیشتر رشد مثبت را از بُعد تحصیلی، شغلی و مالی گزارش میکنند و گاهاً بیان میکنند که بعد از طلاق، تغییرات مثبتی در زندگی شان اتفاق افتاده است.
آسیب کمتری ببینید
گرچه مردان مانند زنان از آسیبهای بعد از طلاق رنج میبرند اما متاسفانه به دلیل نگرشهای جامعه و باورهای اطرافیان، حمایت بسیار کمتری از زنان دریافت میکنند. دیگران دائماً انتظار دارند که مردها سریع سازگار شوند و هیچ رنجی را متحمل نشوند. ترس از قضاوتشدن، ضعیفجلوهدادهشدن، تحقیر و شماتت دیگران، نگرانی از درک نشدن، تمایل به حرف نزدن و بسیاری از دلایل دیگر نیز باعث میشود خودِ مردان هم برای حمایت گیری تعلل کنند؛ بهطوری که زنان مطلقه بسیار بیشتر از مردان مطلقه به جلسات مشاوره مراجعه میکنند یا از دوستان خود درخواست کمک دارند. این فرآیند کار را برای سازگاری مردان بعد از طلاق سختتر میکند؛ بنابراین پیشنهاد میدهیم:
درباره طلاق خود فکر کنید
نیازی به انکار و سرکوب افکارتان نیست. از فکر کردن درباره طلاق فرار نکنید. لازم است زندگی قبلی خود را به خوبی تحلیل کنید و مسئولیت رفتارها و احتمالاً اشتباهات خود را بپذیرید. این کار هم میتواند به سازگاری کمک کند و هم شما را برای زندگی بعدی آماده کند، زیرا اگر نقصهای گذشته را بررسی نکنید و دائماً تمام مشکل را به گردن همسرتان بیاندازید، کار برایتان خیلی سخت میشود.
با یک نفر حرف بزنید
پیدا کردن شخصی همدل و امین که بتوانید با او گفتوگو کنید و ناراحتیهای خود را بیان کنید، بسیار موثر است.
تعاملهای خودتان را حفظ کنید
شاید نگرانی از سینجیمکردن اطرافیان و ترس از سرزنش و قضاوت باعث شده که تنهایی را انتخاب کنید و تعاملات خانوادگی خود را محدود کنید. این کار احساس غمگینی و طرد شما را بیشتر میکند. لازم است تعاملات خانوادگی خود را مانند سابق حفظ کنید و فعالیتهای اجتماعی مانند بیرون رفتن با دوستان و.. را از سر بگیرید. البته داشتن کلام قاطعانه و محترمانه مبنی بر اینکه مایل نیستید توضیحی بدهید، در زمانی که دیگران شروع به پرسوجو میکنند، نگرانی شما را کمتر میکند.
فعال باشید
چند فعالیت مفید مانند باشگاه رفتن، کلاس آموزشی، فعالیت خیرخواهانه و … میتواند به شما دوباره حس ارزشمندی و مفیدبودن بدهد. البته در انجام این فعالیتها افراط نکنید و مراقب هزینههای که میکنید باشید تا بعداً دچار بحران مالی نشوید.
برای ازدواج مجدد صبر کنید
شما نیاز دارید که بحران طلاق را به خوبی پشت سر بگذارید و خود را تیمار کنید تا بتوانید وارد بُعد جدیدی از زندگی شوید. این فرآیند نیازمند زمان است و ازدواج مجدد بلافاصله بعد از طلاق، احتمال شکست زیادی دارد و شما را بیشتر آشفته میکند. پس صبر کنید تا زمانش برسد.
از مشاوره کمک بگیرید
مشاور میتواند به شما در پذیرش راحتتر طلاق و سازگاری بعد از آن بسیار کمک کند. همچنین اگر فرزندی از همسر سابق خود دارید یا مایل به ازدواج مجدد هستید، مشاوره در این زمینهها هم می تواند کمک زیادی کند.
ارسال نظر