پارس؛
رسانه ها دقیقا با ما چه می کنند؟/ مراقب آپرکات در رینگ رسانه ها باشید
شبکه های ماهواره ای و علی الخصوص فارسی زبان که از سال 88 رشد قارچ گونه ای داشتند، تکیه ویژه ای بر این نوع شگردها دارند تا براساس یک بازی حساب شده و نظام مند با قلاب رسانه مخاطب را در دام بیاندازند تا ازین طریق به اهداف از پیش تعیین شده خویش دست یابند.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- میثم آخوندی- شاید بتوان انتقال فرهنگ را مهمترین و در عین حال موثرترین هدف رسانه ها ارزیابی کرد. در این مسیر و در راستای بیشترین اثرگذاری با کمترین هزینه، عموما کلیات و دستورالعمل هایی در دستور کار رسانه های حرفه ای و بعضا غیرحرفه ای قرار دارد. مخاطب برای درک بهتر و صحیح تر نسبت به پیام های رسانه ای و اتخاذ موضع فعالانه به ازای انفعال در برابر هجمه رسانه ها، نیازمند این است تا با ترفندهای تئوری پردازان، مدیران و صحنه گردانان این مهم آشنا شود.
شبکه های ماهواره ای و علی الخصوص فارسی زبان که از سال 88 رشد قارچ گونه ای داشتند، تکیه ویژه ای بر این نوع شگردها دارند تا براساس یک بازی حساب شده و نظام مند با قلاب رسانه مخاطب را در دام بیاندازند تا ازین طریق به اهداف از پیش تعیین شده خویش دست یابند.
منتظر بیان تمام حقیقت نباشید
گزینش؛ این مهمترین فاکتور رسانه ها در برخورد با اخبار روزانه است. آن ها مخاطب عام را مجبور می کنند تا فضا و چارچوب خبر را از دریچه ای که آن ها طراحی کرده اند به نظاره بنشیند. رسانه حرفه ای این نگاه سلیقه ای را در لایه های پنهان فرآیند اطلاع رسانی خویش قرار می دهد تا حس اعتماد مخاطب رنگ نبازد.
اهداف تجاری و سیاسی رسانه ها را نادیده نگیرید
هر رسانه ای در گام اول برای جذب مخاطب و در گام بعد حفظ این دستاورد نیازمند آن است که دورنمای تامین هزینه های لازم برای تامین و انتشار محتوای مدنظر را طراحی کند.
در چنین شرایطی تن دادن به خواسته کانون های قدرت و ثروت بخش جدایی ناپذیر رسانه های غربی به حساب می آید. مصداق بارز این موضوع رابرت مرداک صحنه گردان اصلی صدها رسانه بین المللی است. از رسانه های مکتوب همچون سان و دیلی میرور تا شبکه های خبری فاکس نیوز و نیوز کورپوریشن و البته فارسی وان که در بعد ترویج سبک زندگی غربی هزینه های سرسام آوری صورت می دهد.
او بنگاه رسانه ای موثر و گسترده ای را داراست و در عین حال یک یهودی متعصب به حساب می آید. به صورت طبیعی نباید انتظاری به جز تنظیم قواعد و سیاست های این رسانه ها بر مبنای منافع رژیم صهیونیستی را داشته باشیم.
قلب و مغز خود را در اختیار رسانه ها قرار ندهید
به کارگیری تیمهای حرفه ای روانشناسی، جامعه شناسی و شرق شناسی یک از دستور العمل های برخی شبکه های ماهواره ای از جمله بی.بی.سی و فارسی وان است.
شناخت دقیق مخاطب، پایش نیازهای او و سنجش حساسیت هایش اصل جدایی ناپذیر مدیران رسانه های ماهواره ای است تا ازین طریق بر عقل و احساس مخاطبین خود تاثیرگذار باشند.
برخی اوقات این فرآیند، چنان پیچیده و ماهرانه متناسب با مختصات ضمیر ناخودآگاه مخاطبین صورت می گیرد که در مدتی کوتاه ممکن است عقاید و باورهای یک شخص پس از مدتی کوتاه دستخوش تغییر شود، بدون آنکه خود فرد متوجه این فرآیند باشد. پس دانستن این موضوع بسیار حیاتی است که رسانه ها برای اقناع ما تلاش خود را مصروف اثرگذاری بر روی عقل و احساس ما می کنند.
استفاده از تصاویر هیجان انگیز، تنوع رنگ در دکوپاژ و دکورهای صحنه، شات ها و افکت های تصویری همه و همه در خدمت تسخیر مخاطب عمل می کنند تا فرآیند انتقال پیام سریع تر و عمیق تر صورت پذیرد.
تلاش رسانه ها برای دیکته آنچه که می خواهند
هدایت نگرش، باورها و در نهایت ایدئولوژی یک مخاطب مدینه فاضله رسانه های غربی به حساب می آید. القای تصویرمدنظر در ذهن و جان مخاطب که ممکن است فرسنگ ها با حقیقت فاصله داشته باشد به طور مشخص در دستور کار کارتل های رسانه ای غربی – صهیونیستی است. اگر مخاطب در گوشه رینگ از پیش طراحی شده مدیران رسانه قرار بگیرد و نداند از کدام سمت و سو آپرکات حواله جسم و جانش شده جهان را از دریچه رسانه می بیند و آن را باور می کند.
رسانه ها از قواعد خاصی پیروی می کنند
تا به حال فکر کرده اید چرا تمام دوربین های فیلم برداری کادر خود را به شکل مستطیل می بندند؟ یا چرا اکثر موسیقی ها ضرباهنگ منظمی دارند؟ هر رسانه برای انتقال پیام از چارچوب های زیبا شناسانه و قواعد منحصربفردی استفاده می کند. مثلا برای ساخت یک فیلم باری ساخت یک فیلم باید قواعد را رعایت کرد و نمی توان فیلم را در کادر لوزی یا متوازی الاضلاع تصویربرداری کرد. یا برای ساخت یک موسیقی نمی توان هر سازی را به طور تصادفی نواخت و بر روی آن خواند.
استفاده درست رسانه از قواعد زیبایی شناختی سبب می شود تا پیام رسانه ای تولید شده به شکل زیبا و دل نشینی جلوه کند و نادیده گرفتن آن ها تفاوت میان اثر رسانه ای حرفه ای و غیرحرفه ای را مشخص می کند. اینجاست که متوجه می شویم چرا عکسی که ما از یک منظره زیبا گرفته ایم با عکسی که یک عکاس حرفه ای از همان منظره و با همان دوربین می گیرد تفاوتی بسیار دارد.
قربانت روم اون آپرکات هست نه آپرگاد