پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد معماریان- لابد تا کنون پیش آمده است که با تلفن همراه کسی تماس بگیرید و بی‌پاسخ بماند و مدتی بعد با تماس یا پیامک او مواجه شوید. یا پس از جواب ندادن او یا رد تماس‌تان، بلافاصله پیام «هم‌اکنون قادر به پاسخ‌گویی نیستم» (و گاه با متمّم «اگر موضوع ضروری است، با اس‌ام‌اس اطلاع بدهید») دریافت کنید.

تلفن همراه، حتی همان نسخه‌های ابتدایی که امکان ارتباطات اینترنتی و آنلاین بودن همیشگی نداشت، بواسطۀ ماهیت‌اش وعدۀ دسترسی دائمی به آشنایان را می‌داد. این ظرفیت جاذبه و وسوسۀ چشم‌گیری داشت اما اندکی که گذشت، دسترسی دائمی دیگران حالت ناخوشایندی یافت. همین موجب شد تا کاربران این فناوری، ترفندهای مختلفی را به کار بگیرند تا از آماده‌باش دائمی خارج شوند و از پاسخ‌گویی طفره بروند.

اما بازگشت میزان مکالمه‌های صوتی به دوران قبل از تلفن همراه، نقطۀ پایان این روند نبود. آمارگیری‌های مکرّر در بسیاری کشورهای جهان حکایت از آن دارند که هرچه فناوری‌های پیام‌رسانی در جامعه بیشتر جا افتاده و فراگیر شده‌اند، میزان تماس‌های صوتی کاهش یافته است. این پدیده مختص نسل کم‌سن‌تری هم نیست که در کنار این فناوری‌های بزرگ شده‌اند، بلکه بزرگ‌سالان هم اُفت محسوس تماس‌های مستقیم صوتی خواه از طریق خطوط تلفن همراه و ثابت یا تماس صوتی اینترنتی را گزارش می‌دهند.

ماجرای این پدیده از پیامک‌ها شروع می‌شود، با ایمیل یک نقطۀ عطف مهم را تجربه می‌کند، و با ابزارهای پیام‌رسانی اینترنتی به اوج خود می‌رسد. شاید در ابتدای ورود هر کدام از این فناوری‌ها، کسانی انتظار داشتند که موج هیجانی آن زود فروکش کند و هنجارهای ارتباطی افراد جامعه به آن نظم سابق برگردد که مردم بدان عادت داشته‌اند. اما همان‌طور که سایر انقلاب‌ها در فناوری‌های ارتباطاتی توانستند تحولی ماندگار در عادات مردم ایجاد کنند، این دسته از فناوری‌ها نیز گویا اثرات پایداری به جا گذاشته‌اند که یکی از آنها دلزدگی یا حتی اجتناب از تماس تلفنی غیرضروری است.

چه می‌شود که پیام‌رسان‌ها جای مکالمه را می‌گیرند؟ یکی از علت‌هایی که برای توضیح این پدیده مطرح شده است، ساده‌تر بودن گفتگوی غیرهم‌زمان است. گفتگوی رودررو، پیچیده‌ترین نوع ارتباط است که نه فقط به مهارت‌های کلامی بلکه به تسلط بر جزئیات ارتباط غیرکلامی (زبان بدن، اشارات، سکوت‌ها و امثال آن) نیاز دارد. با تقلیل گفتگو به صوت (یعنی تماس تلفنی)، الزامات مهارتی ارتباط با دیگری به مراتب کمتر می‌شوند که همین توضیح می‌دهد چرا تماس تلفنی در دورۀ خود تا حدی جای دیدارهای حضوری را گرفت. در مرحلۀ بعد، صوت و ظرافت‌هایش هم حذف می‌شود تا گفتگو به مبادلۀ متن اما به صورت هم‌زمان (چت آنلاین) کاسته شود. و در نهایت فرآیند، عنصر هم‌زمانی نیز از میان رود تا بده‌بستان منقطع کلمات را شاهد باشیم.

در این حد نهایی، سهل و سادگی دلپذیری دیده می‌شود که برایمان جذاب است؛ سهولتی که قدیم‌تر فقط از طریق واسطه‌هایی مثل «نامه» قابل دسترسی بود. در مکاتبه، هر طرف فرصت کافی داشت تا نامۀ طرف مقابل را در زمان مناسب باز کند و بخواند، دور از نگاه خیرۀ هم‌صحبت خود آزادانه و رها واکنش نشان دهد، و بدون دغدغۀ پاسخ‌گویی سریع به گوش‌های منتظر وی جواب خود را بنویسد، بازنویسی کند و هر وقت توانست به آدرس او بفرستد.

خجالتی‌ترها شاید بیشتر از بقیه قدردان لطفی باشند که خدمات پیامکی از حدود پانزده سال پیش و امروزه پیام‌رسان‌ها به تسهیل ارتباط میان‌فردی کرده‌اند. آنها دشواری‌های آغاز مکالمه، ادامه دادن آن و رقم زدن خاتمۀ مناسب برایش را بهتر می‌فهمند. در مکالمه‌های متنی غیرهم‌زمان، خواه به صورت پیام‌های کامل (ایمیل) یا خُرده‌مکالمات (پیامک و پیام‌رسان)، افراد فرصت دارند تا افتتاحیۀ خوبی برای صحبت خود پیدا کنند، کمابیش برای یافتن واکنش مناسب به مخاطب خود وقت بگذارند، و با احتیاط صحبت را خاتمه دهند؛ و در کنار اینها، دغدغۀ آن را هم ندارند که حالات‌شان حین صحبت بر دیگری افشاء شود.

این سهولت جذاب، اما، به سادگی اعتیادآور می‌شود. مثل دیگر جنبه‌های اغواگر فناوری، مزۀ این سهولت را که می‌چشیم، آن را قدری جایگزین تعاملات مستقیم روزمره می‌کنیم که به انرژی و مهارت بیشتری نیاز دارند. فرار از میدان ارتباطات مستقیم، که زمین تمرین دائمی مهارت‌های آن‌گونه ارتباط بوده‌اند، همانا و کاهش توان و اعتمادبنفس برای آن نوع ارتباط همانا. و این‌گونه است که بیشتر به دامن فناوری‌های تسهیل‌گر پناه می‌بریم و یک حلقۀ بازخورد مثبت تشکیل می‌شود که اگر در برابرش مقاومت نکنیم، بالقوه می‌تواند تمام مهارت‌های ارتباط اجتماعی‌مان را در خود ببلعد.