حسین اسرافیلی، شاعر آئینی  در خصوص رواج نیافتن شعرهایی با موضوعاتی چون مدافعان حرم در جامعه گفت: یک بخش از دلیل رواج نیافتن اشعاری با موضوعاتی چون مدافعان حرم در جامعه به ظرافت های شعر بازمی گرددد و اینکه تا چه اندازه این نوع ادبی را به صورت شاعرانه بیان می‌کنند. اگر شعرهایی با موضوعاتی چون مدافعان حرم شاعرانه بیان نشود، مخاطبی در جامعه نخواهد داشت.

 

وی افزود: حتی اگر شعری با موضوعاتی چون مدافعان حرم صدها بار پخش شود به دلیل آنکه از شاعرانگی خالی است در جامعه رواج نخواهد یافت. یک موقع نیز جامعه باید آن موضوعیت را بپذیرد در زمان جنگ آن جریانات دفاع مقدس، اعزام ها و صدای آمبولانس و آژیرها و اعلام خطرها فضا را آماده می کرد تا آن سروده ها اثر خود را در جامعه بگذارد اما هم اکنون این مسئله در جامعه نیست.

 

این شاعر با اشاره به آنکه در همسایگی ایران و کشورهایی مانند سوریه جنایت می‌شود، بیان کرد: در سوریه و یمن خانه‌ها تخریب می‌شوند اما به دلیل آنکه برای ما ملموس نیست، هرچه درباره این موضوعات سروده شود مورد پذیرش جامعه قرار نمی گیرد.

 

وی افزود: هم‌اکنون خود به خود ذائقه جامعه به این سمت و سو نمی‌رود که من شعری درباره شهدای یمن گوش بدهم. در فاصله دولت های سازندگی تاکنون ذائقه جامعه توسط مسئولان تغییر کرده و افراد گرایش به شعرهایی درباره شهدای کشورهای منطقه و مقاومت ندارند.

 

اسرافیلی ادامه داد: در اوایل انقلاب مردم حتی ملحفه‌ای را که داشتند به کلنیکها و مراکز درمانی هدیه می‌دادند تاجایی که در خانه ملحفه ای باقی نمی ماند، اما هم اکنون مردم در برابر این فیش های حقوقی 500 میلیونی، حقوق یک میلیونی خود را می‌بینند و برای آن حساب و کتاب می‌کنند. 

 

این شاعر آئینی تصریح کرد: هم اکنون ذائقه جامعه ما را به سمت رفاه و رفاه‌زدگی سوق پیداکرده است، با این شرایط شاعر باید با آگاهی و احساس مسئولیت برای سرودن شعر وارد شود و متعهدانه شعری بگوید که در دل بنشیند و از عناصر شعری نیز در اثر خود استفاده کند.

 

وی با اشاره به آنکه جامعه هم باید شعر را بپذیرد، اظهار داشت: هم اکنون مقداری به سوریه و یمن کمک می‌شود اما در برابر آن نارضایتی هایی وجود دارد. در صورتی که اگر سوریه نباشد باید در تهران با داعش بجنگیم، همانطور که در عراق می بینیم در نقاط مختلف آن جنگ است و داعش نفت این کشور را صادر می کند.

 

اسرافیلی خاطرنشان کرد: در ایران رها بودن حقوق‌ها و درآمدها مشکلاتی را ایجاد کرده، فرد مشاهده می کند کارخانه ها رو به تعطیلی می‌روند و در مقابل شاهد وارد کردن محصولی از سوی فردی است که نزدیکی با مسئولی دارد. در صورتی که این فرد با تاسیس کارخانه می توانست در کنار تولید محصول جوانان را نیز سرکار ببرد. این اتفاقات در جامعه دیگر آن ذوق و ذائقه تعهد و احساس مسئولیت نسبت به اهداف و آرمان‌ها را کاهش می‌دهد.