اقتصاد یک کشور همانند دیگر مقوله‌های مورد نیاز جوامع، به ویژه کشورهای جهان سوم و در حال رشد مانند ایران؛ نیازمند سرمایه‌هایی انسانی، کارآمد، مدبر و به روز است تا پله‌های توسعه را سریع‌تر و به شکلی کاملا جهشی طی کنند.

 

دراین بین سهم بانوان تحصیل‌کرده و فهیم به ویژه بانوان اقتصاددان اگر بیشتر از مردان نباشد، کمتر نیست؛ چه بسا در بسیاری از فعالیت های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی؛ مسئولیت‌پذیری و داشتن تعهد ویژه به انجام صحیح مسئولیت‌های واگذار شده بانوان بر همگان کاملا واضح و مبرهن است.

 

حضور بانوان در اقتصاد یک کشور بسته به فعالیت‌های اقتصادی عظیم یا قرار داشتن در مسند تصیم‌گیری‌های اقتصادی نیست، بلکه از محیط خانواده و کسب و کارهای خانگی، کوچک و زودبازده شروع و همچنان می تواند تا اقتصاد کلان ادامه پیدا کند. درحقیقت زنان در سراسر جهان نقش بسیار مهم و تعیین کننده ای در اداره امور خانواده و جامعه دارند. از سوی دیگر ، در هرجامعه ای پرورش نسل آینده به دست زنان است و حتی اگر آنها جذب بازار کار شوند ، تحصیلات می تواند آنها را در پرورش بهتر فرزندان یاریگر باشد. 

 

امروزه، بار تامین بیش از نیمی از اقتصاد خانواده را زنان به دوش می‌کشند و علاوه بر کار بیرون از منزل با توجه به طبع و ویژگی‌های زنانه به امورات منزل و تربیت فرزندان هم می‌پردازند. از طرفی هزینه‌های اضافی تحمیل شده بر خانواده‌ها باعث شده برای کاهش هزینه‌های خانواده‌، کاراترعمل کنند. 

 

بانوان، مدیرانی موفق با حقوقی پایین
جای بسی خشنودی است که هم اکنون اکثر بانوان، صاحب منصب‌های مدیریتی و صاحب پست‌های اداری و امتیاز‌های کاری در کشورهستند‌. در گذشته به دلیل رویکردهای فرهنگی و اجتماعی مردان به زنان اجازه کار نداده و موقعیت‌های شغلی چندانی در اختیار زنان قرار نمی‌گرفت‌ اما به‌تدریج با تغییر رویکردها و توسعه فناوری و افزایش سطح تحصیلی‌، مشاغل جدیدی برای بانوان طراحی شد که البته هنوز هم تفاوت‌هایی در این رابطه مشهود است. 

 

زنان و مردان در عین وجود تفاوت‌ها، از همه لحاظ باهم برابرند. کم ندیده‌ایم زنان باهوش و با ذکاوتی را که همپای مردان هستند و مانند آنان موفق؛ اما وجود تفاوت‌های جنسیتی و فرهنگی گاه باعث می‌شود بانوان در مقابل مردان ضعیف پنداشته شوند و با از دست دادن اعتماد به ‌نفسشان، کارایی کمتری از خود نشان می‌دهند.

 

مواجهه بانوان با مسائلی چون ساعات کاری زیاد، اما حقوق پایین، توجه کم و استفاده زیاد از آنها در شغل‌های نامتناسب باعث شده عزت نفس آنان خدشه‌دار و عرصه بر آنان تنگ شود تا جایی که در مقایسه با مردان، تاب مواجه با مشکلات را نداشته و به هنگام رویارویی با مسائل سخت و دشوار احساس ناتوانی و ضعف کنند و توانایی کمتری برای نشان دادن شایستگی‌های خود داشته باشند. اما اگر زنان بدانند اعتماد به نفس رمز پیروزی و موفقیت همیشگی آنها است، قطعا جور دیگری می اندیشند و رفتار می کنند. رمز موفقیت اعتماد به نفس است نه زن یا مرد بودن. اعتماد به نفس آدمی را می تواند از فرش به عرش ببرد و حس رضایت را به فرد و در نهایت جامعه هدیه کند.

 

جامعه مدرن، باور سنتی نمی خواهد
هرچند که بسیاری از مردان اشتغال بانوان را مانعی برای کار خود می دانند و معتقدند که حضور آنها در جامعه باعث شده تا کار برای مردان کمتر باشد اما در جامعه‌ای که قصد رشد دارد مرد و زن همه می توانند به نوعی نقش‌آفرین باشند و کسی جای دیگری را تنگ نمی کند. درواقع این افکار نه تنها تشویش اذهان را به دنبال دارد بلکه باعث می شود، چه مرد و چه زن نتوانند بازده کار مناسبی را داشته باشند.

 

برخی مردان در باور سنتی خود، آینده نهایی بانوان را تنها مادر شدن و بزرگ کردن فرزندان می پندارند و اعتقادی به کار بانوان در بیرون از منزل ندارند، درحالی که این اعتقادات سنتی در جامعه امروز دیگر جایی ندارد و مرد و زن دوشادوش یکدیگر می توانند اقتصاد خانواده و جامعه را بچرخانند.

 

چرا آقایان با کار خانم‌ها مخالفند؟
علاوه بر این مسائل، افزایش سطح تحصیلات موجب بالارفتن توقعات از زندگی مشترک، سن ازدواج و کاهش میزان زاد و ولد شده و در عوض مشارکت آنها در فعالیت‌های اقتصادی را تشدید کرده است.

 

پیشرفت کشور حائز اهمیت است اما پیشرفت و سلامت خانواده اولویت دارد و این نهاد است که زیربنای یک جامعه موفق را می سازد، لذا بانوان باید بدانند که قرار نیست وظایف معمول با گرفتن وظایفی جدید فراموش یا کم‌رنگ شود. بنابراین شاید یکی از دلایلی که مردان از اشتغال همسرانشان ناراضی هستند همین باشد که بانوان از امورات منزل جا می مانند.

 

اما از طرفی مردان هم باید بدانند که اگر راه را برای همسر خود باز گذارند و مشوق آنها باشند، مسلماً بانوان در رابطه با تعلیم و تربیت فرزندان نقش پر‌رنگ‌تری می‌توانند ایفا کنند و به همان ترتیب هم باید در داشتن نقش اجتماعی بیرون از خانه سهیم باشند‌.

 

چرخه اقتصاد با بانوان تکمیل می شود 
استقلال اقتصادی زنان باعث افزایش توانایی‌شان در اجتماع و کمک به معاش خانواده می‌شود‌. اینکه جامعه‌، پذیرای بانوان شده و مانند قدیم مرسوم نیست که فقط مرد، اقتصاد خانواده را متحمل شود به تغییر فرهنگ در مسیر جهانی شدن بانوان می‌رسیم‌. هرچند که از نظر عده بی‌شماری ممکن است این پدیده به این معنا تعبیر و تعریف شود که به نوعی نقش‌ها جا به جا شده‌اند، اما حضور بانوان به عنوان نیمی از منابع انسانی در اجتماع ضروری و حیاتی و واقعیتی در دنیای امروز‌ است. تقسیم کار، حاصل جامعه‌ای رشد‌یافته است چرا که از توانمندی‌ها‌، استعداد و مدارج مترقی‌، کار بر زنان و مردان تخصیص می‌شود.

 

توسعه چرخه اقتصادی دردستان بانوان توانمند
بنابراین برای کمک به قشر بانوان شاغل باید خدماتی از سوی دولت در اختیارشان قرار گیرد و حمایت‌هایی در حوزه‌های اشتغال‌زایی صحیح، تحصیلات‌، بهداشت و خوراک آنها انجام شود‌. به‌طور کلی توانمند شدن بانوان راه‌حل اساسی برای تغییر روند اقتصاد و کاهش هزینه‌ها‌ است‌. سهولت در اشتغال‌زایی‌، یافتن شغل مناسب‌، بازده فعالیت‌ها و افزایش فرصت‌های تحصیلی سبب پیشرفت و توسعه چرخه اقتصادی کشور بیش از گذشته شده و منجر به فقر زدایی بانوان در جامعه می‌شود‌.

 

در نهایت اینکه زنان شاغل با داشتن دیدی خلاق و برخورداری از مهارت‌های ویژه به عنوان فعال اقتصادی و عامل اصلی تربیت فرزندان، نقش مهمی در چرخه اقتصادی خانواده و جامعه برعهده دارند و از این طریق خواهند توانست در عرصه تعلیم وتربیت، تغذیه سالم و فراهم کردن شرایط وتسهیلات مناسب زندگی، سلامت روحی وجسمی فرزندان خویش را تضمین نموده تا فرزندان سالم ومفیدی را به جامعه تقدیم کنند.