دیروز یادی کردم از همه مردان مرد،

همانهایی که ایستادگی کردند تا این مرز و بوم بماند ،

نه یک وجب کم و نه یک وجب زیاد.

از آن نسل برخی همان روزها رفتند و جاودانه شدند،

برخی دیگر ماندند و سالها بعد حضرت پروردگار آرزوی شهادت آنها را محقق نمود و

برخی ماندند تا عصای دست مردم این سرزمین و انقلاب اسلامی باشند ،

تا کارآمدی دین در اداره جامعه را به اثبات برسانند ،

تا اثبات کنند فقط سکولارها و تکنوکراتهای غرب زده برای ما و میهن ما کار نکرده اند ،

تا اثبات کنند هنوز برای آنها

جهاد ادامه دارد،

اما آنها هم شهید میشوند،

با این تفاوت که آنها سالی چندین بار شهید میشوند،

اما نه به دست منافقین ،صهیونیستها ، داعشیان ، طالبان و القاعده

و در محیط حقیقی

بلکه در فضای مجازی ، مطبوعات و سایبر

آنهم به دست نمایندگان و طرفدارنی از هر دو جناح سیاسی کشور

که نه حرمت میشناسند و نه حق میگویند و نه حق نان و نمک میشناسند؛

و صد رحمت به داعشیان و طالبان

که میدانی با تو سر جنگ دارند و قرار است خون تو را بریزند

اما اینها قصد آبرو دارند و در ظاهر رفیق هستند و آنجا که با خواسته آنها تطابق نباشد دشمن خونی

آری این چنین است برادر تا بوده همین بوده ؛

دست خیلی ها نمک ندارد و خیلی ها هم حق نان و نمک را نمیدانند.

این روزها شهردار تهران ، آماج حملات هر دو طیف فکری و سیاسی شده اند،

یک طیف از بیان واقعیت تلخ ؛ ساخت قفل برای کلید شان ، دردشان گرفته و

طیف دیگر نیمه شعبان و سوم خرداد را بهانه حمله قرار داده اند،

طیف اول که مشخص است احساس تکلیف میکنند تا رقیب سیاسی خود را تخریب کنند و بر آنها حرجی نیست،

اما طیف دیگر که به ظاهر هم شبیه ما هستند، را نمیدانم چه شده؟

تکلیف یک بخش از طیف که مشخص است ، استقبال های زنجان و کرمان و آمل آنها را دچار سوء تفاهم کرده که منجی آنها در راه است و باید با دیگران تمایز گذاری کنند تا به او نزدیک شوند غافل از اینکه این فرد همان کسی است که به تمام این طیف پشت کرد و در مقابل پشت حلقه انحرافی خود ایستاد ، حتی با هزینه١١ روز خانه نشینی ، پس بازهم اگر باشد ، پشت به شما و رو به دوستان خود است ،

آن بخش دیگر این طیف هم بر سر شاخ نشسته اند و بن میبرند غافل از اینکه گر پرده برافتد نه تو مانی و نه من ،

اما بخش دیگر که عمده حملات این چند روز یا مستقیما ازسمت آنها و یا بنا به توصیه و تحریک آنها صورت گرفته ، زود فراموش کرده اند همین که به من و شما اجازه دیده شدن در فضای فرهنگی و هنری کشور داده شده اتفاق بزرگی بوده ،

همین قدر که بعد از گذشتن یکسال از اتمام تفاهم نامه با شهرداری هنوز فرصت دیده شدن در اختیار شما هست جای تشکر و قدردانی دارد ،

حال در یک مقطع ١٠ روزه خواسته اند کل فرصتهای بصری شهر را زیر بار یک طرح خوب و اثر گذار و عامه پسند ببرند آیا اینقدر هیاهو لازم است ؟ گیریم که انتقاداتی به طرح هم وارد باشد آیا این انتقاد است یا حملات انتهاری ؟!!!!!

آنهایی که قرارداد تجاری دارند و بابت هر روز از این فضا پول پرداخت میکنند به راحتی پذیرفته اند، حال که از سر لطف و بی تفاهم نامه و قرارداد این فضا را در اختیار بوده ، باید این همه هیاهو به راه بیاندازیم؟!!!

فکرش را کرده اید که شاید اگر این فضا در اختیارمان نبود همین طرح ها را باید در پشت دفاتر نفروش یا در صفحات داخلی مجلات بی خریدار میزدیم ؟ با همین فرمان برویم از سال بعد همه ما همین کار را باید بکنیم ، دوستانی خواهند آمد و با تَکرار اتفاق اسفند94 ، شورا و ریاست جمهوری را خواهند گرفت و جواب سلام ما راهم نخواهند داد و دیگر لازم نیست دلواپس چیزی باشیم.

شاید باز فراموش کرده اند قرار بوده رحما بینهم باشند اما به جای آن اشداء به بزرگان جریان خودی شده و گوش خود را نسبت به تمام نصایح بزرگان بسته اند؛

دیروز حضرت آقا با اشاره به تند و آتشین بودن برخی از نیروها در اول انقلاب چرخش ١٨٠ درجه ای بعد از آن را ناشی از همان نگاه سطحی دانستند و توصیه هایی هم نمودند که تکرار این سخنان برای این دوستان خالی از لطف نیست

" گاهی برخی افراد و جوانهایی که ممکن است صالح و مؤمن هم باشند، به دلیل مخالفت با یک فرد یا یک جلسه سخنرانی، هیاهو و جنجال به‌راه می‌اندازند و آن مجلس را بر هم می‌زنند، در حالی‌که من از قدیم با این کارها که هیچ فایده‌ای نیز ندارد، موافق نبوده و نیستم، و معتقدم فایده در تبیین و کار درست و هوشمندانه است."

برادران انتقاد قرار است سازنده باشد نه اینکه کوبنده و حذف کننده پس اگر از اصولی پیروی میکنید انتقاد سازنده کنید نه دست آویزی پیدا کنید برای حذف و ترور شخصیت !!

راستی دیکته های شما چند غلط دارد؟ بریز و بپاشهای شما چه میشود؟

در پایان ؛

آقای دکتر قالیباف ؛ شهادتت مبارک و بهشت گوارایت .