آبخضر:
مخملباف تلاش کرد خودش را به مسجد «جوادالائمه» بچسباند…
تشویقهای آقای بابایی نه تنها برای من بلکه برای امثال من کارگر افتاده و فکر میکنم بخش زیادی از نویسندگان «دفاع مقدس» تحت تأثیر کمکها و تشویقهای «گلعلی بابایی» قرار گرفتهاند.
به گزارش پارس به نقل از فارس؛ اصغر آبخضر یکی از دوستان « گل علی بابایی» است که سعی می کند با توجه به مشغله های زیادی که دارد حتماً کتاب های دفاع مقدس بابایی را مطالعه کند. شیفتگی و علاقه شدید آبخضر به فرهنگ دفاع مقدس باعث شده است که وی کتاب « گردان عاشقان» را منتشر کند و بابایی از این کتاب در « همپای صاعقه» استفاده کرده است.
آبخضر از آن سال های حضور بابایی در مسجد جوادالائمه و جبهه برایمان سخن گفته است. مصاحبه فارس با آبخضر به بهانه برنامه « عصری با بابایی» را با حذف سوالات بخوانید:
***
بچه های مسجد جوادالائمه
آقای « گلی علی بابایی» از بچه های بسیار خوب و صمیمی « جواد الائمه» هست، من ایشان را تقریباً از دوره نوجوانی اش می شناسم. البته ایشان ۸-۷ سالی از من کوچکتر هستند، اما از بچه های مسجد و کتابخانه « جوادالائمه» بود. او علاقه بسیار زیادی به فعالیت های انقلابی داشت و در دوران انقلاب بسیار فعال بود و در مباحث انقلابی شرکت می کرد. جنگ که شروع شد، من خودم از عملیات « بیت المقدس» وارد جنگ شدم. عموم بچه ها هم به همین صورت ولی چون مسجد « جوادالائمه» یک مسجد پرظرفیت بود، اکثر بچه های مسجد به جنگ گرایش پیدا کردند؛ به طوری که از ابتدای جنگ تا انتهای آن تقریباً ما همیشه در گردان « مالک» که بچه های مسجد بودند همیشه ۶۰ -۵۰ نفر از بچه ها حضور داشتیم، و یکی از نگرانی های ما همیشه این بود که اگر در عملیاتی تعداد شهدای مسجد ما افزایش پیدا کند خانواده ها چه واکنشی نشان می دهند. در همه عملیات ها تعداد زیادی از بچه های مسجد شرکت داشتند و بیشتر هم با « لشکر ۲۷ محمد رسول الله» می رفتیم و اکثر گردان های لشکر ۲۷، گردان های خط شکن بودند. « گل علی بابایی» هم به نظرم از عملیات « بیت المقدس» وارد شده بودند ولی من از عملیات مقدماتی « والفجر» ایشان را دیدم و بعد از آن هم تا پایان جنگ ارتباطش با جبهه ها برقرار بود، و اتفاقاً مسئولیت های پرسنلی و کارگزینی گرفته بود و در عملیات ها هم شرکت می کرد.
چونکه از بچه های مسجد همیشه در جنگ حضور داشتند، مرتب بچه ها مجروح و شهید می شدند. آمار این بچه ها در لشکر در اختیار « گلی علی بابایی» بود. از طرفی ایشان بین فرمانده هان یک جایگاه خوب پیدا کرده بود و فکر می کنم با « شهید همت» و « حاج محمد کوثری» - که الان نماینده مجلس است - و سایر فرمانده هان آشنایی بسیار نزدیک پیدا کرده بود. به عنوان یک نیروی کار آمد و توانمند و دلسوز در جبهه ها حضور داشت. خانواده ها هم در محل به ایشان اعتماد خوبی داشتند. ایشان همه ی وقت خودشان را برای جنگ گذاشتند، برای « مسجد جوادالائمه» و بچه هایی که به جنگ رفتند، « گل علی بابایی» یک نیروی شناخته شده بود و وقتی که ما به منطقه می رفتیم همه مان به دنبال « گل علی» می گشتم و وقتی که « گل علی» پیدا می شد، مشکل همه بچه ها حل می شد. او سنگ صبور همه بچه ها در جبهه بود.
*
مخملباف خیلی تلاش کرد خودش را به مسجد « جوادالائمه» بچسباند ولی…
مسجد ما حدود ۱۰۰ شهید دارد. شما در ایران مسجدی را نمی توانید پیدا کنید که چنین ظرفیتی را داشته باشد؛ یکصد شهید از یک مسجد خیلی زیاد است، ضمن اینکه اگر جنگ ادامه پیدا می کرد ظرفیت بالاتری از خودش می توانست نشان دهد. البته خدا را شکر می کنیم که بعد از جنگ هم بچه های مسجد و بچه هایی که در کتابخانه مسجد بودند ظرفیت خوبی از خودشان در حوزه های مختلف نشان دادند، مثلاً در حوزه ادبیات داستانی « آقای امیرحسین فردی و حاج محمد ناصری، احمد دهقان، آقای نادری» و یا در بخش کارگردانی « آقای بهزادپور و آقای سلحشور» در بخش تهیه کنندگی آقایان « سیدضیاء هاشمی، تخت کشیان و حسین صابری» را داشتیم، « مخملباف» هم خیلی تلاش کرد که خودش را به مسجد « جوادالائمه» بچسباند ولی جنس او جنس دینی و مذهبی نبود! چند صباحی هم خودش را به مسجد متصل کرد ولی تفکرات غیر دینی و مذهبی او بر تفکرات مذهبی و دینی او غلبه کرد.
*
همیشه دفترچه یادداشتش همراهش بود
گل علی بابایی آن موقع بیشتر روی یادداشت های جنگ متمرکز شده بود و هر از چند گاهی که او را در منطقه می دیدم، مرتب دفترچه یادداشتش همراهش بود و یادداشت برداری می کرد و این یادداشت ها به او در جمع آوری آثاری که از او دارد بیرون می آید خیلی کمک کرد.
*
بعد از عملیات « بیت المقدس» تعریف جدیدی از جنگ برای ما به وجود آمد
جنگ هم که تمام شد، او ارتباطش را با لشکر ۲۷ و مسئولان و خانواده شهدا قطع نکرد و با یک عنصر بسیار خوب دوست داشتنی به نام « حسین بهزاد» همراه شد و این همراه شدن با « بهزاد» فرصت بسیار خوبی بود تا با همکاری هم کارهای بزرگی انجام دهند.
« عملیات بیت المقدس» از یک ویژگی خاصی برخوردار است. اصلاً بعد از عملیات « بیت المقدس» تعریف جدیدی از جنگ برای ما به وجود آمد. بعد از آزادسازی « خرمشهر» بود که ما پیروزی جنگ را لمس کردیم و این همین طور ادامه پیدا کرد تا اینکه در نهایت ما به پیروزی رسیدیم. این عملیات را به صورت مستند در آوردن کار بسیار سختی بود که ایشان به عنوان اولین تجربه آن را نوشتند و « هم پای صاعقه» را منتشر کردند که از بهترین و معتبرترین کتاب های مستند دفاع مقدس ماست که « حضرت آقا» هم خیلی روی این موضوع تأکید کردند. یک روز آقای « بابایی» با من تماس گرفت و گفت که ما از روی نوارهای فرماندهان مانند « حاج احمد متوسلیان» ، « حاج همت» و دیگر فرمانده هان که گوش می دادیم، صدای شما را هم گرفته ایم. من در « عملیات بیت المقدس» با گردان « مقداد» با بی سیم محور ارتباط برقرار کرده بودم که اینها صحبت من را گرفته بودند، پیش من آمدند و یک مقدار با هم صحبت کردیم و به آنها گفتم من هرچه در ذهنم دارم در کتاب « گردان عاشقان» گفته ام. کتاب « گردان عاشقان» را گرفتند و بردند مطالعه کردند، دیدند دقیقاً منطبق بر آن نوارهایی است که در آنجا بوده، لذا آن کتاب بخشی از کتاب « هم پای صاعقه» است.
« گل علی بابایی» و « حسین بهزاد» مرا خیلی تشویق کردند که این کتاب را مجدد بازنویسی کنم، خودشان هم یک کدهایی دادند که بازنویسی شد. ان شاء الله که زودتر چاپ شود. حالا امثال آقایان « گل علی بابایی و حسین بهزاد» -به خصوص « گل علی بابایی» - که ما از دوران نوجوانی با ایشان در ارتباط هستیم به من بسیار کمک کرد و تشویق کرد به اینکه من دستم باز باشد تا چند عملیات دیگر را هم بنویسم.
*
تاثیر کمک های گلعلی بابایی
تشویق های آقای بابایی نه تنها برای من بلکه برای امثال من کارگر افتاده است، فکر می کنم بخش زیادی از نویسندگان « دفاع مقدس» به خصوص افرادی مانند « احمد دهقان» که از نویسندگان نامی « دفاع مقدس» است تحت تأثیر کمک ها و تشویق های « گل علی بابایی» قرار گرفته اند.
*
هر وقت که احساس دل تنگی می کنم کتاب « گردان عاشقان» را می خوانم
من همه کتاب ها « گل علی بابایی» را کامل نخوانده ام ولی کتاب « هم پای صاعقه» را چون خودم روی عملیات « بیت المقدس» خیلی حساس هستم و روی آن کار کرده ام و دارم کار می کنم را بیشتر می پسندم. از طرفی قسمتی از کتاب « هم پای صاعقه» هم از کتاب « گردان عاشقان» آمده است. من کتاب « گردان عاشقان» را نزدیک ۱۰۰ بار خواندم هر موقع که احساس دل تنگی می کنم کتاب « گردان عاشقان» را می خوانم.
*
جزء مشتریان پروپا قرص مجله « پلاک هشت» هستم
من جزء مشتریان پروپا قرص مجله « پلاک هشت» هستم، کتاب هایی که از او منتشر می شود را هم تیتروار نگاه کرده ام زیرا متأسفانه وقت کافی برای مطالعه کامل آنها ندارم، ولی اگر فرصتی پیدا کنم حتماً آنها را می خوانم.
ارسال نظر