دلنگرانیهای معلم روستا برای دانشآموز معلولش
آقا معلم روستا همان روز اول مدرسه، تصمیم گرفت هر روز به درِ خانه دانشآموزش که از ناحیه پا دچار معلولیت بود، برود و او را با خود به مدرسه بیاورد و مثل برادری مهربان، در کنارش باشد.
وسعت مهربانی برخی انسان ها آنقدر گسترده است که در کلام نمی گنجد؛ آنها صادقانه مهر می ورزند و مهربانی شان انتهایی ندارد.
یکی از این انسان های مهربان، آقا معلم 28 ساله ای است که 6 سال است امور شخصی، آموزشی، پرورشی و بهداشتی دانشآموز معلولش را انجام میدهد و در این سالها مونس دانشآموزش بوده است.
او در مدرسه یک روستا درس می دهد و همه شاگردانش را به یک اندازه دوست دارد و نه تنها برادر بزرگتر دانش آموز معلولش است بلکه برادر بزرگتر همه بچه های مدرسه است.
علیرضا هادینژاد همان آقا معلم فداکار است؛ وی در خصوص نحوه ورودش به آموزش و پروش، اظهار داشت: در سال 1389 با قبولی در آزمون استخدامی وارد حرفه معلمی شدم و محل خدمتم در روستای دولاب بخش خضرآباد شهرستان اشکذر در استان یزد تعیین شد.
*شروع خدمت در روستایی محروم
وی تصریح کرد: در این روستا نزدیک به 350 خانوار زندگی میکردند و مدرسه آنجا فقط 7 دانشآموز از پایه اول تا پنجم داشت و من به عنوان معاون آموزگار در این مدرسه چند پایه شروع به تدریس کردم.
*طی کردن روزانه مسافت 70 کیلومتری خانه و مدرسه
این معلم فداکار با بیان اینکه محل سکونتم در شهرستان یزد بود و هر روز مجبور بودم فاصله 70 کیلومتری را تا روستای دولاب طی کنم، افزود: سال 89 که تازه استخدام شده بودم در روز دوم مهرماه آن سال متوجه شدم یک مادری، فرزند معلول خود که ابوالفضل نام داشت را با شرایطی سخت به مدرسه آورده است و من کاملا منقلبم شدم و تصمیم گرفتم هر روز به درِ خانه این دانشآموز معلول که 500 متری مدرسه است، رفته و وی را به مدرسه بیاورم.
*حضور دانشآموزی معلول در کلاس درس
هادی نژاد به بیان برخی از مشکلات تدریس در کلاس چند پایه و با حضور دانشآموزی معلول اشاره کرد و گفت: در این مدرسه امکانات کمی وجود داشت و همچنین با وجود دانشآموزی که دچار معلولیت بود بر مشکلات و مسئولیتم افزوده تر شده بود.
وی تصریح کرد: ابوالفضل از ناحیه پا دچار مشکل بود و در کلاس درس، صندلی مناسب برای این دانشآموز وجود نداشت و باعث زمین خوردنش میشد، همچنین مسائل بهداشتی و تنها شدن وی در زنگهای تفریح از جمله مشکلات و بیشتر شدن مسئولیتهایم بود.
*خرید فوتبال دستی و دارت برای بازی با دانشآموز
این معلم فداکار ادامه داد: با کمک خیرین صندلی ویژهای برای ابوالفضل خریداری شد و نیز برای آنکه در زنگهای تفریح تنها نماند، با هزینه های شخصی، فوتبال دستی و بازی دارت خریدم و با او بازی میکردم.
*پخش گزارش فداکاریهای آقا معلم از تلویزیون
هادی نژاد به ساخت گزارشی از کلاس وی و پخش در تلویزیون اشاره کرد و گفت: بارها از صدا و سیما برای گرفتن گزارش مراجعه میکردند، اما من مخالفت میکردم تا اینکه یکی از همکارانم عنوان کرد که شاید پخش این گزارش برای ابوالفضل خوب باشد و دیدم که پیشنهاد خوبی است و قبول کردم.
*توجه مردم جهان به ابوالفضل و معلم فداکارش
وی با بیان این مطلب که پخش گزارش از ابوالفضل باعث کمک مردم از تمام جهان به این مدرسه روستایی شد، تصریح کرد: مردم ایران لطفهای بسیاری در حق ابوالفضل و مدرسه کردند و امکاناتی خوبی دریافت شد و این گزارش در تمام جهان پخش شد و هموطنانمان از آمریکا، کانادا، آلمان، سوئیس، دانمارک و نروژ، با بنده تماس میگیرند و به مدرسه کمک میکنند.
این معلم فداکار در خصوص خانواده ابوالفضل گفت: پدر ابوالفضل، کشاورز است صاحب سه فرزند بود که متاسفانه یکی از فرزندانش که پسری 17 ساله بود فوت کرد و اکنون یک دختر بزرگ دارد که ازدواج کرده و اتفاقا فرزندش در کلاسم، همکلاسی ابوالفضل است و بینهایت به بنده لطف دارند و سنگ تمام میگذارند.
هادی نژاد با بیان اینکه هم اکنون معلم 9 دانشآموز هستم، اظهار داشت: در کلاسم در پایههای آمادگی، اول، دوم، چهارم، 2 دانشآموز حضور دارند و در پایههای پنجم و ششم یک دانشآموز هستند که ابوالفضل تنها دانشآموزم در پایه ششم است.
*ابوالفضل برای ادامه تحصیل نیاز به کمک خیّرین دارد
وی با اشاره به نداشتن مدرسه مقطع راهنمایی در روستای دولاب، افزود: ابوالفضل سال تحصیلی آینده وارد مقطع راهنمایی میشود و نزدیک ترین مدرسه به محل سکونت وی در حدود 40 کیلومتری است و نیازمند مساعدت افراد خیّر برای پرداخت هزینههای تحصیلی و خوابگاه وی هستیم.
*تمام معلمان، فداکار هستند
این معلم فداکار با بیان اینکه شاید سال بعد در مقطع راهنمایی و در مدرسهای که ابوالفضل تحصیل میکند به تدریس مشغول شوم، اظهار داشت: فداکاری و سختی، ذات و جوهره معلمی است و بین ما معلمان هیچ فرقی نیست و تمام معلمان زحمت میکشند و از جان برای کمک به دانشاموزانشان مایه میگذارند.
ارسال نظر