به گزارش پارس به نقل از مجله خانواده

شهرام قائدی در یک نگاه

متولد: ۱۳۵۴ شهر قیرکارزین (استان فارس)

تحصیلات: دیپلم و گذراندن کلاس های بازیگری استاد امین تارخ

متاهل

کارنامه هنری

سینما: ارتفاع پست، ماجراهای اینترنتی، ارث بابام، احضار شدگان، قاعده بازی، چهارچنگولی، روز سوم، دلقک ماهی، باغ شیشه ای، آدم آهنی و…

تلویزیون: خودروی پلاک ۱۱، بازگشت پرستوها و…

شهرام قائدی ۱۹ سال پیش وقتی به عنوان هنرآموز و به قصد بازیگر شدن به کلاس های امین تارخ رفت، ۱۴۰ کیلو وزن داشت و امین تارخ پیش شرط بازیگر شدنش را در ابتدا وزن کم کردن عنوان کرد و او برای رسیدن به آرزویش توانست در مدتی کمتر از یک سال وزن خود را به ۸۵ کیلوگرم برساند و در همان فرصت به لهجه اش نیز مسلط و با الفبای بازیگری به خوبی آشنا شد و از ۱۸ سالگی پیش تا به امروز توانایی هایش را در ژانرهای مختلف به نمایش گذاشته است. قائدی در آخرین کارش « زمانه» کاراکتر منوچهر را به گونه ای باورپذیر به نمایش گذاشته است. از این هنرمند تاکنون ده ها فیلم سینمایی، مجموعه تلویزیونی و تله فیلم به نمایش درآمده که بیانگر تسلط او بر کار بازیگری است. به تازگی نیز فیلم سینمایی « مرد آهنی» با حضورش روی پرده سینماها رفت. با او گفت و شنودی داشته ایم که خواندنی است.

­ برنامه آینده من

در حال حاضر با دو پیشنهاد خوب مواجه هستم. یکی بازی در مجموعه تلویزیونی « معمای شاه» به کارگردانی محمدرضا ورزی و قرار است در آن مجموعه ایفاگر شخصیت دکتر فاطمی باشم و الان در تلاش برای شناخت بیشتر شخصیت دکتر فاطمی هستم.

پیشنهاد دیگری که به من شده بازی در فیلم سینمایی « برج میلاد» به کارگردانی رضا یارخلج است که در آن ایفاگر کاراکتر پسری دخترنما هستم و بیشتر تمایل دارد با جنس مخالف خود ارتباط داشته باشد و به همین دلیل بارها توسط خانواده و دوستانش مورد طعنه و نیشخند قرار می گیرد.

این کاراکتر بسیار پیچیده و سخت است و در حال حاضر سعی دارم با افرادی که شبیه او هستند، از نزدیک آشنا بشوم تا نقشم را آن گونه که لازم است بازی کنم. در این کار با بهنوش بختیاری، پویا امینی و به احتمال زیاد کامبیز دیرباز همبازی خواهم بود و امیدوارم از پس هر دو نقش پیشنهادی بر بیایم.

آخرین کارم فیلم سینمایی « آدم آهنی» به کارگردانی رحیم بهبودی بود که به تازگی روی پرده سینماها داشتم و در آن با هومن برق نورد، لادن طباطبایی، علی صادقی و امیر غفارمنش همبازی و ایفاگر نقش مدیر یک مجموعه آموزشی بودم. با این توضیح که فیلم « آدم آهنی» در جشنواره فیلم کودک اصفهان جوایز متعددی گرفت.

­ چگونگی حضور من در « زمانه»

هنگام ساخت مجموعه تلویزیونی « مسیر زاینده رود» به کارگردانی حسن فتحی از دفتر تهیه کننده مجموعه با من تماس گرفتند تا در نقشی که حسن فتحی برای من در نظر گرفته بود، بازی کنم، که آن زمان چون مشغول بازی در کار دیگری بودم، عذرخواهی کردم، اما از آنجا که کارهای دیگر حسن فتحی مثل « پهلوانان نمی میرند» ، « شب دهم» و… را دیده بودم خیلی افسوس خوردم که نتوانستم با ایشان همکاری کنم، تا اینکه اواخر سال گذشته بار دیگر با من تماس گرفتند تا در نقشی که حسن فتحی در مجموعه آماده ساخت خود برایم در نظر گرفته بود، بازی کنم.

خوشبختانه آن زمان هیچ گونه تعهد کاری نداشتم و با کمال میل به جمع بازیگران مجموعه پیوستم و زمانی که فیلمنامه را خواندم متوجه شدم کار اپیزودیک است و هر قسمت قصه پیرامون یکی از شخصیت های قصه دور می زند. به عنوان مثال یک شب بهزاد، یک شب منوچهر و… از آنجا که زیاد به کارهای اپیزودیک خوشبین نبودم ته دلم خوشحال نشدم. عنوان مجموعه ابتدا « ارغوان» بود خوشبختانه تغییراتی کلیدی در فیلمنامه به وجود آمد و قصه دنباله دار شد و عنوان آن هم به « زمانه» تغییر کرد. محور قصه ابتدا روی شخصیت ارغوان می چرخید، اما در زمانه روی تمام بازیگران متمرکز شد.

شخصیت منوچهر در بخش اپیزودیک همین منوچهر بود. منتهی فرم قصه به صورتی نبود که دیده شد و تغییرات عمده ای در ادامه قصه و شخصیت ها از جمله کاراکتر منوچهر به وجود آمد.

در ابتدای کار امین تارخ ایفاگر نقش عمو حسام بود و خیلی خوشحال بودم که بالاخره بعد از سال ها در کنار استادم قرار گرفته ام و درس پس می دهم، اما بعد از بازی در دو سه سکانس، تارخ به دلیل گرفتاری هایش از پروژه جدا و حسین محجوب جایگزین او شد.

­ منوچهر بودم، اما شیفته بهزاد شدم

زمانی که پیشنهاد بازی در مجموعه « زمانه» را به من دادند، قرار شد نقش منوچهر را بازی کنم، اما الان اعتراف می کنم به شدت شیفته شخصیت بهزاد شدم. احساسم این بود که شخصیت بهزاد به واسطه فرازونشیب هایی که در طول قصه دارد، از نقطه رفاه اجتماعی، فقر، نقطه بالا، پایین نگاه، عاشقانه، هوس آلود، زمین خوردن و بلند شدنش و… همه و همه ایده آل هر بازیگری است.

از آنجا که فاکتور اول سینما نگاه بصری است و باید بازیگر از نظر چهره و فیزیک و… همسو با کاراکتری باشد که بازی می کند زیاد به آن فکر نکردم ضمن اینکه جرات بازی در آن کاراکتر را هم نداشتم، اما گودرزی به خوبی از عهده ایفای کاراکتر بهزاد برآمد.

در شروع کار، فیلمنامه « زمانه» آماده نبود و به روز نوشته می شد فقط در شروع کار ۱۰ قسمت آماده بود و شاید باور نکنید تا چند روز مانده به آخرین سکانس بازی خودم نمی دانستم چه سرنوشتی در انتظار منوچهر است.

این را هم بگویم آنچه که در مجموعه « زمانه» از منوچهر دیده شده حاصل تلاش های حسن فتحی بود و من از راهنمایی هایش در طول کار ممنونم.

مجموعه « زمانه» ۳۰ اسفند ۱۳۹۰ کلید خورد و اواخر بهمن ماه ۱۳۹۱ به پایان رسید و در ۵۰ قسمت نمایش داده شد. در حالی که معتقدم با اشرافی که حسن فتحی به کارش دارد، به کمک تیم نویسندگانش می توانست این مجموعه را در ۳۶۵ قسمت بسازد. در بخش های مختلفی از مجموعه « زمانه» تقابل نگاه بازیگران بسیار و تاثیرگذار بود، چون حسن فتحی اصرار داشت حتی المقدور از کلی گویی پرهیز و بازی های نگاه جایگزین آن شود.

به نظر من حسن فتحی در مجموعه « زمانه» به نوعی ته قصه را باز گذاشته و تعیین سرنوشت شخصیت های « زمانه» را به مردم واگذار کرده است. به شکلی که احتمال ساخت بخش دوم آن در ذهن بیننده به وجود بیاید و فکر می کنم به دلیل استقبال خوبی که مردم از این کار داشته اند احتمال ساخت قسمت دوم آن خیلی زیاد است.

­ سنت های نوروزی در سرزمین من

یکی از سنت های نوروزی در سرزمین پدری من نذر سمنوپزان در روزهای پایان سال است که زمان پخت آن بسیار شیرین و پر خاطره است و به طور معمول ظرفی از سمنوی نذری را که در شب چهارشنبه آخر هر سال می پزند، برای سفره هفت سین کنار می گذارند. سال هایی که در قیروکارزین زندگی می کردم، یک ماه مانده به چهارشنبه سوری بته لازم را تهیه و ثانیه شماری می کردم تا چهارشنبه سوری برسد. از اول شب تا پایان شب با خانواده و دوستانم مشغول پریدن از روی آتش و خوردن شیرینی و آجیل بودیم، شبی که همیشه با شب های دیگر تفاوت داشت و بسیار پر خاطره بود و خیلی دلم می خواست به قاشق زنی هم بروم، اما به احترام پدرم هرگز این کار را انجام ندادم.

­ سنت های نوروزی

آخرین باری که از روی آتش پریدم، پارسال بود که به اتفاق دختر و همسرم از روی آتش پریدیم. هنگام سال تحویل، حتی اگر دیروقت باشد، کنار سفره هفت سینی که مادرم پهن کرده می نشینم و در حالی که مادرم مشغول قرائت قرآن است، به استقبال سال جدید می رویم. در سال هایی که مرحوم پدرم زنده بود، اولین عیدی را از او می گرفتیم. من لحظه سال تحویل امسال اول سلامتی مادرم، خانواده ام و کلیه هموطنانم را آرزو کردم و اینکه سال جدید سالی پر از خیر و برکت باشد و آرامشی که لازم است در خانواده برقرار شود. بهترین و به یاد ماندنی ترین عیدی که تا حالا گرفته ام موافقت پدر با آرزوی بازیگر شدنم بود. وقتی مرحوم پدرم به من اجازه فعالیت تئاتری داد، تمام عیدی هایی که قبل از آن گرفته بودم، یادم رفت.

­ نوروز، سفر و خانه پدری

هر سال از اسفند حس و حال خوبی به سراغم می آید و تحت هر شرایطی حتی اگر مشغول کار باشم پیش شرطم با خودم این است که یکی دو روز مانده به سال جدید و چند روز اول عید به اتفاق همسر و دخترم سارینا برای دست بوسی مادرم و دیدن فامیل و دوستان به قیروکارزین برویم و خوشحالم که در همه سال های عمرم، در لحظه سال تحویل کنار خانواده ام در قیروکارزین بوده ام.

امسال هم تدارک سفر نوروزی به قیروکارزین را دارم و جالب است بدانید مادرم هیچ گونه تغییری در اتاق دوره نوجوانی و جوانی من نداده و وقتی در خانه پدری به سراغ اتاقی می روم که دوره نوجوانی و جوانی را در آن گذرانده ام، سال های بازیگری ام را فراموش می کنم و زمانی که سرم را روی بالش دوره نوجوانی می گذارم، احساس می کنم به آن دوران برگشته و منتظر شنیدن صدای مادرم هستم که بگوید بلند شو مدرسه ات دیر شد. مادرم هر روز اتاقم را گردگیری می کند و هیچ گونه تغییری در دکور آن به وجود نیاورده، عکس هایی که به سلیقه خودم به دیوار اتاق نصب کرده ام یا ضبط صوت و نوارهایی که در گوشه اتاقم به چشم می خورد و… هر کدام حاوی دنیایی از خاطرات خوش از آن دوران است.